پوپولیست خودساخته
او بهجای ایراد سخنرانی ملیگرایانه (از همان نوعی که پیشتر انجام میداد)، زیر آواز زد. او در جریان مبارزات انتخاباتی خود از آهنگ عاشقانه و محبوب ترکی (با عنوان «برای کسانی که نمیشنوند») استفاده کرد؛ اما در غروب ۲۸مه، این آهنگ پیام بسیار قویتر و پررنگتری داشت. این پوپولیست تمامعیار که بیش از دودهه در قدرت بوده است، به منتقدان خود ثابت کرد که اشتباه میکنند. او جدا از قطع ارتباط با مردم، متوجه شد که وقتی شرایط سخت میشود، توسل به قلب و ذهن مردم ترکیه از طریق آهنگهای عاشقانه میتواند موثرتر از نقل آمارهای اقتصادی وحشتناک، حملات شخصی یا انتشار نوارهای جنسی نفرتآور برای حذف مخالفان از رقابتهای انتخاباتی باشد.
به نظر میرسد که دومی، استراتژی انتخابی رقیب او، کمال کیلیچداراوغلوی ۷۴ساله باشد. از سال ۲۰۰۲، اردوغان به طرز ماهرانهای یک استراتژی ارتباطی برای توسل به احساسات فردی و روح ملی، نهتنها در ترکیه بلکه در سراسر منطقه، ایجاد کرده است. او خواه با تبلیغ «الگوی ترکی» دموکراسی اسلامی و خواه با محکومکردن اسرائیل به دلیل حمله به ناوگان کمکهای ترکیه به غزه در سال ۲۰۱۰، هرگز موقعیتش بهعنوان رهبر ستمدیدگان و ضعفا محل پرسش قرار نگرفت.
اردوغان همچنین خود را رقیب امپریالیسم غربی معرفی کرده است. سخنرانی پرشور او در سازمان ملل در سال ۲۰۱۶ که در آن اعلام کرد «جهان بزرگتر از پنج است»، شعاری است که مدام تکرار میشود؛ زیرا آنکارا در برابر فشارها برای همراهی با دستورات پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل مقاومت میکند. اما دودهه بعد، بسیاری ادعا کردند که او کنترل این روایت را در بحبوحه یکبحران اقتصادی بیسابقه و مهمتر از آن، ارتباطش با مردم عادی را از دست داده است. مخالفان او معتقد -و حامیانش نگران- بودند که این امر به بهای ریاستجمهوری او تمام میشود. اما اردوغان چگونه به پیروزی رسید؟
نخست، میتوان تصویری را که او برای رأیدهندگان خود ارائه کرد در نظر گرفت. اردوغان بهعنوان مردی خودساخته شناخته میشود؛ سیاستمداری باوقار و با متانت در عرصه منطقهای و جهانی. اردوغان که بهعنوان یک سخنور ماهر (تا حدی به دلیل تحصیلات دینی در مدرسه امام حاتپ) شناخته میشود، سخنرانیهای خود را بهطور موثر ارائه و لحن و زبان خود را برای تکتک مخاطبان به شکلی حرفهای تنظیم کرد. اردوغان با انتخاب موسیقی فولکلور ترکیه برای «بنمایه» مبارزات انتخاباتیاش، بهطرز ماهرانهای از محافظهکاران و ملیگراها استفاده کرد. حفظ وجهه «معمولی بودنش» کار بدی نبود؛ زیرا مجبور بود در برابر اتهامات شدید مخالفان مبنی بر اینکه دولت او پس از زلزلههای ویرانگر دستپاچه شده و عملیات نجات را نادرست مدیریت کرده است، مقابله کند.
بدونشک، مدیریت «شهرت» و «ادراک» در پی یکتراژدی گسترده و بحران اقتصادی فراگیر برای رئیس فعلی بسیار خطرناکتر است؛ در حالی که برای رقیب، این یک فرصت است. کیلیچداراوغلو هم بهنوبه خود تلاش کرد خود را مردی عادی نشان دهد. این موضوع با ویدئوهای اولیه او از مبارزات انتخاباتی که از روی میز آشپزخانه ضبط شده بود مورد تاکید قرار میگیرد؛ تلاشی آشکار برای نشاندادن همبستگی با شهروندانی که با اقتصادی نزار و افزایش قیمت موادغذایی روبهرو هستند. به نظر میرسد که او صفحهای از کتاب بازی بیل کلینتون در جریان انتخابات سال ۱۹۹۲ آمریکا را برداشته است.
در سال ۱۹۹۱، رئیسجمهور بوش تا زمان پایان «عملیات توفان صحرا» از محبوبیت تقریبا بیسابقه ۸۹درصدی برخوردار بود که پیروزی نظامی قابلتوجهی برای نیروهای ایالاتمتحده تلقی میشد؛ اما در نهایت بیل کلینتون با تمرکز بر مسائل مربوط به میز آشپزخانه که در شعار معروفش خلاصه شده است، در انتخابات پیروز شد: «این اقتصاد است احمق!» بااینحال، کیلیچداراوغلو، بیل کلینتون نیست. این اردوغان است که در توانایی کلینتون برای صحبتکردن با مردم سهیم است. اردوغان در یکعروسی آواز میخواند و شادی میکرد؛ اما کیلیچداراوغلو بهطور گستردهای فردی «خشک»، «کتابی»، «نرمزبان» و فاقد جذابیت و کاریزما بود. او حتی به خاطر رسالت موعودش برای مبارزه در راستای آرمانهای اصیل دموکراسی و اصلاحات با گاندی مقایسه شد. در جریان مبارزات انتخاباتی، اردوغان یکاستراتژی دووجهی را به کار گرفت که عبارت بود از یادآوری دستاوردهای خود در مقام رئیسجمهور به رأیدهندگان و صحبت از برنامههای آینده خود برای کشور.
بااینحال، کارشناسان اپوزیسیون استفاده او از رسانههای ترکیه برای برجسته کردن فرآیند تکمیل ابرپروژههای زیرساختی و رشد خارقالعاده صنایع دفاعی ترکیه را مورد بررسی قرار دادند. برای رهبران فعلی در سراسر جهان غیرمعمول نیست که از مزیت انتخاباتی برخوردار شوند و این بهاصطلاح «مزیت فعلی» و «پاداش دوره» چیز جدیدی نیست. مدیران فعلی در تمام کمپینهای خود صرفا با ارزش خبری خویش پوشش داده میشوند. اما در مقالهای که در سال ۲۰۱۷ توسط واشنگتنپست منتشر شد، سهمحقق به این نتیجه رسیدند که در حالی که مقامهای مستقر معمولا بر اخبار تسلط دارند، این لزوما به کمپین آنها کمک نمیکند. رسانههای خبری اغلب دولت را مقصر مشکلات کشور میدانند و پوشش چنین اخباری را بیشتر به یک «بار» تبدیل میکنند تا «پاداش.» واضح است که اردوغان مسیر آسانی نداشت. رسانههای محلی در تشریح مشکلات اقتصادی پیشروی شهروندان عادی ترکیه، کاهش ارزش لیر، تورم بالا، افزایش شدید قیمت مواد غذایی و پیامدهای زلزلههای ویرانگر، کملطفی کردهاند.
«مراد یشیلتاش»، استاد روابط بینالملل دانشگاه علوماجتماعی آنکارا، میگوید که بستر ارتباطی اردوغان از این مسائل منحرف شد و بهجای آن بر سیاست خارجی، دفاع و امنیت تمرکز کرد، در حالی که رقیبش کیلیچداراوغلو بر اقتصاد مخرب کشور و حقوق دموکراتیک متمرکز شد. وی گفت: «اردوغان با افزایش دستمزد خانوادههای کمدرآمد و متوسط و افزایش بحثها در مورد اصلاحات مختلفی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ آغاز کرد، بهسرعت به وعدههای کیلیچداراوغلو پاسخ داد.» اردوغان همچنین بر مسائل امنیت داخلی تمرکز کرد. شعارهای آیندهنگرانه او شامل شعارهایی مانند «عدمامتیاز به ترور»، «منافع و استقلال ترکیه» و «مهاجران طبق قانون و مصالحه برمیگردند» بود.
در مقابل، استراتژی ارتباطی کیلیچداراوغلو به دلیل تمرکز محدود و منحصربهفرد بر انتقاد از دولت اردوغان بدون پیشنهاد جایگزین یا راهحل، راه به جایی نبرد. یشیلتاش افزود: «او مشکلات را شناسایی کرد؛ اما راهحلی پیشنهاد نکرد.» سپس تناقضات بیشماری در بستر ائتلاف او وجود داشت. بهعنوانمثال، کیلیچداراوغلو تلاش کرد از هویت علوی خود بهره ببرد تا نشان دهد نماینده همه ترکها، صرفنظر از قومیت و مذهب آنهاست. این رویکرد مخاطرهآمیز بود؛ تا حدی به این دلیل که نهتنها فرقهگرایی در سنت سیاسی ترکیه سرزنش میشود، بلکه به این دلیل که ائتلاف او شامل یاران عجیبوغریبی بود که بهندرت از سیاستهای مشترک حمایت میکردند؛ بهویژه ناسیونالیستهای افراطی ترکیه و احزاب ناسیونالیست کُرد. کیلیچداراوغلو با درخواست مذاکره با بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، برای بازگرداندن پناهجویان سوری شروع به کار کرد. سپس اعلام کرد که قاطعانه در اردوگاه غرب است و در صورت انتخاب از روسیه رویگردان خواهد شد.
او همچنین وعده داد که ترکها ظرف سهماه پس از انتخابش بدون ویزا به اروپا سفر خواهند کرد. زمانی که آلمانیها وعدههای او مبنی بر معافیت ویزا برای ترکها را تکذیب کردند و واضح بود که سوریها در کوتاهمدت به خانه بازنخواهند گشت، این امر حفرههای مربوط به وعدههای بزرگ کیلیچداراوغلو را آشکار کرد. نکته مهم این است که لحن کیلیچداراوغلو قبل از دور دوم -در تلاش برای جلب نظر ۵درصد رأیدهندگانی که در ابتدا از سینان اوغان، نامزد ملیگرا حمایت میکردند- انحراف رادیکالی به راست داشت. شعارهای او در مورد سوریها -«آنها خواهند رفت»- نامزدی را برای ریاستجمهوری نشان داد که هیچ ترحمی نداشت تا جایی که برخی به او برچسب «نازی کمال» زدند. البته ترس مردم از این فرد ناشناس با سیاستهای آزمودهنشده در زمان بحران نیز به نفع اردوغان تمام شد.