ابعاد تنشهای چین و تایوان
در ماههای اخیر، حمایت ضمنی چین از حمله روسیه به اوکراین تنها به گمانهزنیها در مورد نیات پکن در مورد تایوان دامن زده و این امر پرسشهایی را در مورد نحوه واکنش جهان به حمله چین به تایوان برانگیخته است. کاخسفید کوشید اظهارات بایدن را کماهمیت جلوه دهد؛ اما کشور دیگری بهاندازه ایالاتمتحده (که سابقهای از روابط پیچیده با هر دو طرف دارد و مدتهاست راه میانی ظریفی را طی میکند) در این مناقشه درگیر نیست. چرخش اقتدارگرایانه چین به رهبری «شیجین پینگ» و کاهش روابط با واشنگتن، تایوان را به مدار ایالاتمتحده نزدیکتر کرده است. این امر پکن را خشمگین و این کشور را به اعمال فشار بیشتر بر تایوان تشویق کرده است. در ادامه به چند نکته در این خصوص اشاره میشود.
اول: مروری سریع بر تاریخ
تایوان که از دیرباز محل سکونت مردمان بومی بوده است، در قرن هفدهم بخشی از امپراتوری چین شد. سپس در سال ۱۸۹۵ پس از شکست چین امپراتوری در جنگِ اول چین و ژاپن به ژاپن واگذار شد. این جزیره تا پایان جنگجهانی دوم به مدت نیمقرن مستعمره ژاپن باقی ماند. پس از شکست متحدان ژاپن، دولت ملیگرای حاکم چین، به رهبری کومینتانگ (KMT)، کنترل تایوان را به دست گرفت. چندی بعد، ناسیونالیستها -که پس از سقوط چینِ امپراتوری، تحت پرچم «جمهوری چین» (ROC) بر سرزمین اصلی حکومت میکردند- بار دیگر موردحمله شورشی حزب کمونیست چین (CCP) قرار گرفتند. دو طرف وارد جنگ داخلی خونینی شدند که در نهایت به شکست ملیگراهایی منجر شد که به تایوان گریختند و مقر دولت ROC از نانجینگ به تایپه منتقل شد. در آنسوی تنگه، حزب کمونیست چین قدرت را در دست گرفت و «جمهوری خلق چین» (PRC) را در پکن تاسیس کرد. هر دو خود را تنها دولت قانونی کل قلمرو چین اعلام کردند.
در تایپه، رهبر ملیگرایان، «چیانگ کای شک»، آرزو داشت که روزی سرزمین اصلی را پس بگیرد. در پکن، «مائو زدونگ»، رئیس حزب کمونیست چین، تایوان را آخرین قطعه برای «چین جدید» متحد دانست؛ «مشکلی» که دیر یا زود باید حل میشد. در سالهای اخیر، تایوان ادعاهای ارضی خود بر سرزمین اصلی چین را کماهمیت جلوه داده و امروز دموکراسی پرجنبوجوش است، با ارتش، واحد پول، قانون اساسی و دولت منتخب خود. اما اکثر دولتهای جهان تایوان را بهعنوان کشوری مستقل به رسمیت نمیشناسند و از نظر دیپلماتیک بهطور فزایندهای منزوی است. طی سالها، تعداد فزایندهای از دولتها شناسایی دیپلماتیک خود را از «تایپه» به «پکن» تغییر دادهاند. تایوان در پایان سال ۲۰۲۱ تنها ۱۵متحد دیپلماتیک داشت.
دوم: نقش آمریکا در همه این تحولات چیست؟
در طول جنگ داخلی چین، ایالاتمتحده از ناسیونالیستها حمایت میکرد، در حالی که کمونیستها از حمایت اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بودند. ایالاتمتحده به حمایت از دولت کومینتانگ پس از عقبنشینیاش به تایوان ادامه داد و به آن کمکهای توسعهای برای کمک به ساختن اقتصاد خود ارائه کرد و درعینحال از «جمهوری خلق چین» بهعنوان دشمن ایدئولوژیک و نظامی اجتناب کرد. اما به دنبال درگیری دیپلماتیک بین پکن و مسکو در دهه ۱۹۶۰ -معروف به انشعاب چین و شوروی- روابط بین چین و ایالاتمتحده برای مقابله با شوروی شروع به گرمتر شدن کرد.
تا سال ۱۹۷۹، ایالاتمتحده به فهرست رو به رشدی از کشورها پیوست تا رسما شناسایی دیپلماتیک را از تایپه به پکن تغییر داد. در آنچه بهعنوان سیاست «چین واحد» شناخته میشود، واشنگتن «جمهوری خلق چین» را بهعنوان تنها دولت قانونی چین به رسمیت میشناسد. همچنین موضع پکن مبنی بر این موضوع را که تایوان بخشی از چین است تصدیق میکند؛ اما هرگز ادعای حزب کمونیست چین مبنی بر حاکمیت بر جزیره را نپذیرفته است.
در همین حال، ایالاتمتحده به حفظ روابط نزدیک غیررسمی با تایوان براساس شرایط چنددههای «قانون روابط تایوان» ادامه میدهد و تبادلات تجاری، فرهنگی و سایر موارد را از طریق «موسسه آمریکایی در تایوان» (AIT) -که نقش سفارت آمریکا در تایپه را ایفا میکند- تسهیل میکند. واشنگتن همچنین تسلیحات دفاعی به جزیره میفرستد؛ اما در مورد اینکه آیا در صورت تهاجم چین از این جزیره دفاع خواهد کرد یا خیر، بهطور عمدی مبهم باقیمانده است؛ سیاستی که بهعنوان «ابهام استراتژیک» شناخته میشود. هدف از این کار این است که با باز نگهداشتن احتمال پاسخ نظامی ایالاتمتحده، چین را از رویارویی بازدارد. درعینحال، هدف آن محرومکردن تایوان از تضمینهای ایالاتمتحده است که میتواند آن را وادار به اعلام استقلال رسمی کند. هدف همانا حفظ وضعیت موجود و اجتناب از جنگ در آسیاست که این کار هم موثر بود و به واشنگتن اجازه داد تا روی طناب تنگ روابط با هر دو طرف قدم بردارد.
اما در دوران بایدن، میزان این «ابهام استراتژیک» تا حدودی کمتر شده است. بایدن از زمان روی کار آمدن خود در سهنوبت گفته است که در صورت حمله چین، ایالاتمتحده مایل به مداخله نظامی خواهد بود؛ هرچند کاخسفید سپس از این اظهارات عقبنشینی میکند. اما هشدار بایدن علیه پکن وزن نمادین بیشتری داشت. این هشدار در اولین سفر او به آسیا بهعنوان رئیسجمهور، درست در آستانه در خانه چینیها بود که هدف آن متحد کردن متحدان و شرکا برای مقابله با نفوذ فزاینده چین است. همانطور که انتظار میرفت، پکن با عصبانیت به اظهارات وی واکنش نشان داد و «نارضایتی شدید و مخالفت قاطع» خود را ابراز و ایالاتمتحده را به «بازی با آتش» متهم کرد.
چرا تنشها افزایش مییابد؟
برای چند دهه از زمان تاسیس «جمهوری خلق چین»، خصومت، بین پکن و تایپه حاکم بود و تجارت، سفر و ارتباطات تا حد زیادی قطع شد. درگیریهای نظامی همچنان شعلهور بود و جمهوری خلق چین چند جزیره دورافتاده تحت کنترل «جمهوری چین» را در دو نوبت جداگانه گلولهباران کرد. اما تنشها در اواخر دهه ۱۹۸۰ کاهش یافت و امکان بازدیدهای شخصی محدود، تجارت غیرمستقیم و سرمایهگذاری در سراسر این تنگه را فراهم کرد. این روابط در سال ۲۰۱۵ طی یک نشست تاریخی بین روسای «کومینتانگ» و «حزب کمونیست چین» در سنگاپور به اوج خود رسید. اما روابط پس از سال ۲۰۱۶ بهسرعت رو به وخامت گذاشت؛ زمانی که «تسای اینگ ون» از حزب سنتی ترقیخواه دموکراتیک (DPP) در انتخابات ریاستجمهوری تایوان پیروز شد که ناشی از نگرانی رایدهندگان از نزدیک شدن تایوان به پکن در دولت کومینتانگ بود. در دوران «شی»، چین بهطور فزایندهای در سیاست خارجی پرخاشگرتر و در داخل اقتدارگراتر شد. سرکوب بیامان دموکراسیخواهان و آزادیها در هنگکنگ، بسیاری از مردم تایوان را بیشازپیش از سرزمین اصلی بیگانه کرده است. آنها میترسند در صورت قرار گرفتن تحت حاکمیت پکن، با سرنوشت مشابهی روبهرو شوند. تنشها بهویژه با افزایش فشار ارتش چین بر این جزیره، در پاسخ به آنچه پکن بهعنوان «تحریکات» دولتهای تایوان و ایالاتمتحده میبیند، افزایش یافته است.
احتمال تعارض چقدر است؟
پس از نمایشهای نظامی تهاجمی پکن در سال ۲۰۲۱، وزیر دفاع تایوان هشدار داد که چین میتواند تا سال ۲۰۲۵ تهاجم «تمامعیار» به تایوان انجام دهد. همین امر بحثهایی را در مورد درگیریهای مسلحانه احتمالی دامن زده است. «بانی گلاسر»، مدیر برنامه آسیا در صندوق آلمانی مارشال در ایالاتمتحده گفت: مانورها و رزمایشهای نظامی چین یادآوری به تایوان و ایالاتمتحده است که از خطوط قرمز پکن عبور نکنند. او گفت که این خطوط قرمز شامل مبارزه برای استقلال رسمی تایوان یا تصمیم برای استقرار تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی در این جزیره است. تسای سال گذشته در مصاحبه با سی.ان.ان گفت که تهدید پکن «هر روز» در حال افزایش است. اما در خیابانهای تایپه، اوضاع بیشتر آرام و مطمئن به نظر میرسد. تحلیلگران موافقاند که با وجود لفاظیها و مانورهای نظامی، بعید است که چین به این زودیها به تایوان حمله کند.
مقامات اطلاعاتی ایالاتمتحده هنوز چیزی ندیدهاند که نشان دهد چین در حال تدارک حمله نظامی است. بایدن معتقد است: «انتظار من این است که این اتفاق نیفتد. این تلاش ارزش آزمودن ندارد.» حل مسالمتآمیز بنبست در سراسر تنگه تایوان هدفی منطقی است؛ کارشناسان مدتهاست میگویند که هر تلاشی از سوی پکن برای تصرف عدوانی جزیره، تلاشی بسیار پرهزینه و با نتیجه نامشخص خواهد بود. کارشناسان میگویند، علاوه بر این، واکنش سریع و هماهنگ ایالاتمتحده و متحدانش در خصوص حمله روسیه به اوکراین، پکن را نگران کرده است. کارشناسان میگویند که رهبران چین با در نظر گرفتن تایوان واکنش غرب به اوکراین را تماشا میکنند.
باید دید پکن چه درسهایی از بحران اوکراین خواهد گرفت. با توجه به حمله ناامیدکننده روسیه به اوکراین و واکنش شدید غرب، چین میتواند در محاسبات خود در مورد تایوان محتاطتر رفتار کند. «بیل بیشاپ»، کارشناس سیاست چین و نویسنده خبرنامه Sinocism نوشت: از سوی دیگر، پکن همچنین میتواند به این نتیجه برسد که «هر چه بیشتر انتظار بکشد، هرگونه تلاش برای تصرف عدوانی جزیره سختتر میشود؛ زیرا تایوان ممکن است در دفاع از خود جدیتر شود و ایالاتمتحده و متحدانش ممکن است در آمادهسازی برای آن نبرد جدیتر شوند.»