همه‌چیز روی میز چین و عربستان

اعلام اجلاس سران چین و اعراب در هنگامه روابط پرتنش ریاض و واشنگتن قابل توجه است و شاهدی بر پویایی قدرت در حال تغییر در خلیج فارس است. چین چه می‌خواهد؟ درباره پادشاهی‌های خلیج فارس چطور؟ و به ویژه عربستان سعودی؟ اهداف چین و اعراب در بسیاری از زمینه‌ها همسو است و این اجلاس هم‌افزایی‌های جدیدی را ایجاد می‌کند. گفت‌وگوها درباره توافق‌نامه تجارت آزاد بین شورای همکاری خلیج فارس و چین راهی طولانی و پر از دست‌انداز را طی کرده است. شروع این گفت‌وگوها از اوایل سال ۲۰۰۴ بود، اما در سال ۲۰۰۹ به حالت تعلیق درآمد و مجددا در سال ۲۰۱۶ از سر گرفته شد، اما در سال ۲۰۱۷، زمانی که اختلافات داخلی شورای همکاری با بحران دیپلماتیک قطر به اوج رسید، دوباره متوقف شد.

اما در سال ۲۰۲۱، پادشاهی‌های خلیج فارس روابط خود را احیا کردند و دوباره به عنوان یک بلوک کار خود را آغاز کردند. در حال حاضر، رهبران چین و شورای همکاری خلیج فارس این موضوع را پنهان نمی‌کنند و به نظر می‌رسد بالاخره زمان برای یک قرارداد آزاد تجاری چین و شورای همکاری خلیج فارس فرا رسیده است. این موضوع احتمالا منافع متقابل قابل توجهی را به همراه خواهد داشت - در سال ۲۰۲۰، انتظار می‌رفت که چین با تجارت دوجانبه به ارزش ۴/ ۱۶۱ میلیارد دلار، جایگزین اتحادیه اروپا به عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری شورای همکاری خلیج فارس شود. در ۶سال گذشته گفت‌وگو درباره قراردادهای نفتی با قیمت یوآن بین پکن و ریاض گهگاهی انجام شده است و این سفر می‌تواند بستری برای گفت‌وگوهای متمرکز جدید فراهم کند.

تلاش‌‌های چین برای بین‌المللی کردن یوآن یک شریک جذاب در ریاض دارد: پکن بیش از ۲۵ درصد از صادرات نفت پادشاهی را خریداری می‌کند و اگر این معاملات به یوآن قیمت‌‌گذاری شود، نفت عربستان می‌تواند به «رنمینبی» (سیستم پولی چین که در سال ۱۹۴۸ معرفی شد) چین کمک کند تا جایگاه خود را به عنوان یک ارز جهانی تقویت کند. علاوه بر این، چنین اقدامی می‌تواند سابقه‌ای ایجاد کند و سایر کشورهای نفت‌خیز را وادارد که از این روند پیروی و صادرات خود را به یوآن قیمت‌گذاری کنند. با این حال مهم است که به این سناریوها با احتیاط نگاه کرد. دلار مدت‌هاست که ارز پیش‌‌فرض برای بازار انرژی بوده است و عربستان سعودی از سال ۱۹۷۴ و پس از توافق با دولت نیکسون که فرمولی را ایجاد کرد که به‌طور گسترده به عنوان معامله «نفت برای امنیت»  شناخته می‌شود، از آن استفاده می‌کند.

گسترش بریکس- گروه‌‌بندی اقتصادهای نوظهور جهان شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی - قلمرو دیگری است که اهداف شورای همکاری خلیج فارس به وضوح با منافع آن مطابقت دارد. هم عربستان سعودی و هم امارات متحده عربی علاقه خود را برای پیوستن به این اتحادیه ابراز کرده‌اند. تنوع‌بخشی به اقتصادهای نفتی خلیج فارس بخش دیگری از گفت‌وگوهای روی میز است. حوزه‌های کلیدی این فرآیند؛ بخش دریایی با ساخت زیرساخت‌‌های بندری و توسعه یک بخش قوی با فناوری پیشرفته است. ابتکار کمربند و جاده چین، با فرصت‌‌های زیرساختی و فناوری، موقعیت خوبی برای کمک به خلیج فارس برای درمان «اعتیاد به نفت» دارد. فناوری ۵G چین برای کمک به اماراتی‌‌ها و سعودی‌‌ها برای توسعه پورت‌‌های هوشمند و افزایش کارآیی عملیاتی کلیدی است. در ابوظبی، شرکت برق هوشمند چینی NWTN در حال ساخت تاسیسات خودروهای الکتریکی است.

نشست چین و اعراب در حالی برگزار شد که روابط واشنگتن و ریاض وخیم‌تر شده است. تصمیم اخیر پادشاهی برای کاهش تولید نفت و افزایش قیمت نفت خام تا حد زیادی در ایالات متحده به عنوان یک سیلی به صورت یک متحد دیرینه تلقی شد. اینکه ریاض میزبان نشست چین و اعراب است، پیامی ظریف به آمریکایی‌ها می‌فرستد: عربستان سعودی به وضوح قصد دارد مسیر مستقل‌تری را در تصمیم‌گیری خود در پیش بگیرد.

اینکه ریاض میزبان نشست چین و اعراب است، پیامی را به آمریکایی‌‌ها می‌‌فرستد: عربستان سعودی آشکارا قصد دارد مسیر خودمختارانه‌تری را در پیش بگیرد. در این مسیر، ریاض تمایلی به اجازه ایالات متحده برای کنترل اتحادهای خود ندارد - برعکس، با اجلاس آتی، خلیج فارس زمینه را برای بهره‌مندی بیشتر از تعامل پکن در منطقه فراهم می‌کند. مشخص نیست واشنگتن در آینده چه واکنشی نشان خواهد داد. ممکن است برای بازسازی نفوذی که آشکارا از دست می‌دهد، یک سیاست جدید خاورمیانه‌ای ضروری باشد.