تعریف تجویزی از توافق هسته‏‏‌ای

با توجه به اظهارنظر‌‌‌های طرفین مذاکره به نظر می‌رسد که خواست تهران حداقل به شکل ظاهری، بیشتر متکی بر مسائل اقتصادی و نگاه غرب نیز غالبا امنیتی است. در وضع کنونی اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران نخست به سبب برنامه‌‌‌های اقتصادی که البته در اولویتی کمتر از منافع امنیتی قرار دارند، سپس به‌واسطه کاهش فشار اقتصادی و به تبع آن نارضایتی‌‌‌های عمومی برآمده از آن، برجام را به منزله فرصت اقتصادی در نظر می‌گیرد.

دولت در ایران با یادآوری بهبود وضع اقتصادی پس از اجرای برجام در سال ۲۰۱۵ که سبب تثبیت نرخ ارز، کنترل تورم و درنهایت بهبود نسبی اوضاع اقتصادی شد، درصدد است در بعد داخلی جامعه این ذهنیت را به وجود آورد که برجام می‌‌‌تواند در حوزه اقتصادی تحول‌‌‌آفرین باشد و به بهبود وضع معیشتی مردم و برنامه دولت در موضوع توسعه اقتصادی کمک کند. به این ترتیب تعریف تجویزی طرف ایرانی برای مردم ناراضی از وضع اقتصادی، نسخه اقتصادی برجام است. در مقابل، طرف غربی نگاه ویژه‌‌‌ای به دستاوردهای امنیتی توافق هسته‌‌‌ای دارد. حصول توافق، تنش‌‌‌ها در منطقه را کاهش خواهد داد، منطقه‌‌‌ را از رقابت هسته‌‌‌ای دور خواهد کرد، ارتباط سیاسی مورد اقتضا با ایران را ایجاد و نیاز به حضور ایالات‌متحده در منطقه را کمتر کرده و در نهایت فرصت و ظرفیت بیشتری برای رقابت هژمونیک و استراتژیک این کشور با چین فراهم می‌کند.

در مواجهه با این تعاریف طرفین از برجام آنچه به چشم می‌‌‌آید، نگاه تقلیل‌گرایانه هر دوطرف تهران و غرب است. در حوزه امنیتی، ایالات‌متحده و شرکای اروپایی این کشور قبلا نقص‌‌‌های برجام را هنگام خروج از این توافق و از شخص دونالد ترامپ شنیده‌‌‌اند. با این حال، غرب موضع خود را روشن کرده و معتقد است برجام بهترین راه‌حل است؛ این یعنی غرب با محاسبه هزینه‌‌‌ها و فواید اقدام احتمالی‌‌‌اش در احیای توافق هسته‌‌‌ای، به این نتیجه رسیده که وجود برجام با تمام کاستی‌‌‌هایش بهتر از نبودن آن است.  در مورد ایران اما دیدگاه‌‌‌های تقلیل‌‌‌گرایانه و تناقضات مشهودتر است. در قیاس اجمالی، وقتی سخن از نگاه اقتصادی به برجام همزمان با در اولویت قرارداشتن کامل مسائل امنیتی می‌شود و بنا بر محدودیت‌ها و مسائل حل‌‌‌نشده باقی‌‌‌مانده، بسیاری از کشورهای توسعه‌‌‌یافته غرب مشمول ارتباطات آتی اقتصادی و تجاری فی‌‌‌مابین نخواهند بود، مشخص است که هیچ‌چیز به هیچ‌چیز نمی‌‌‌خورد.

در دولت جدید احتمال دارد نگاه به برجام و به تبع آن دیپلماسی، به‌خصوص با همسایگان، در یک سیاست و استراتژی خلاصه شود و آن راهبرد نگاه به شرق است. در حوزه امنیتی، جمهوری اسلامی ایران، به‌خصوص با تماشای وضع کنونی اوکراین، امنیت و منافع وجودی‌‌‌اش را به مساله‌ دیگری گره نخواهد زد و به دنبال ایجاد حداکثر بازدارندگی امکان‌پذیر براساس شرایط است. در بخش اقتصادی اما، تهران روی کمک پکن حساب ویژه‌‌‌ای باز کرده و در واقع اینجا صحنه تماشای برجام با لنز اقتصادی دولت است، به طوری‌که با حصول توافق، فروش نفت به‌خصوص به چین بیشتر شده و به دنبال آن درآمد دولت افزایش خواهد یافت. همچنین با احیای برجام، گفت‌وگو در سطح منطقه‌‌‌ای که هم‌اکنون با عربستان در جریان است، سبب تنش‌‌‌زایی و دورشدن منطقه از بحران و زمینه‌ساز سرمایه‌گذاری چینی‌‌‌ها در ایران خواهد شد؛ موضوعی که به دلیل وضع مبهم کنونی ثبات در خاورمیانه، انجام نپذیرفته است.

در نهایت مشخص نیست که منظور دولت ایران از مزایای اقتصادی برجام، توسعه اقتصادی با اولویت بالا همزمان با ادغام بیشتر در اقتصاد جهانی است یا تاثیر اقتصادی ساده مبتنی بر افزایش درآمدهای حاصل از فروش نفت و برخی قراردادهای تجاری با چین. مشخصا توسعه اقتصادی پایدار و ادغام در اقتصاد جهانی، با تحریم‌‌‌های غیر‌برجامی، قرار داشتن در سازمان‌هایی نظیر شانگهای و حتی بریکس، قرار داشتن در لیست سیاه اف‌ای‌تی‌اف و بدون جذب سرمایه‌گذاری‌‌‌های خارجی به سبب ریسک تحریم یا بازگشت جمهوری‌خواهان به قدرت در سال ۲۰۲۴ میلادی، اتفاق نمی‌‌‌افتد. به این سبب است که نگاه دولت به برجام اقتصادی است و با هدف تاثیرات اقتصادی حداقلی برای کشور و در راستای هموار کردن مسیر راهبرد نگاه به شرق خواهد بود.