غرب جهانی در برابر چین
این صحنهها از پکن که در برابر چشم جهانیان قرار گرفت، این ایده مطرحشده در استراتژی جدید امنیت ملی آمریکا را تایید میکند: «جمهوری خلق چین بزرگترین چالش ژئوپلیتیک آمریکاست.» در زمانی که روسیه در اروپا جنگ به راه انداخته، بسیار جالبتوجه است که آمریکا، چین را بزرگترین تهدید توصیف کرده است. آمریکاییها چین را ابرقدرت رقیب با اهداف و جاهطلبیهای جهانی میبینند، در حالی که از دید آنها، روسیه قدرت رو به زوال و البته خطرناکی است که بهطور فزاینده به چین وابسته میشود.
ایالاتمتحده برای پیروزی در آنچه بایدن آن را «رقابت با چین بر سر آینده جهان» نامیده، به شکل روزافزون به دنبال شبکهای بینالمللی از همپیمانهاست که میتوان آن را «غرب جهانی» (Global West) نامید. غرب جهانی مانند جنوب جهانی (Global South)، بیشتر با ایدهها تعریف میشود تا جغرافیا. اعضای غرب جهانی، دموکراسیهای ثروتمند دارای پیوندهای مستحکم امنیتی با ایالاتمتحده هستند. در کنار همپیمانهای سنتی غرب در اروپا و شمال آمریکا، کشورهایی نظیر ژاپن و استرالیا نیز جزو این گروه قرار دارند. کشورهای غرب جهانی به طور کامل در برنامه اعمال تحریمها علیه روسیه مشارکت دارند. آنها همچنین کشورهایی هستند که واشنگتن امیدوار است با آمریکا در «جنگ سرد جدید» با چین، همراه باشند.
تیزترین لبه چالش پکن-مسکو، نظامی و ارضی است و در این میان، اوکراین و تایوان در خط مقدم قرار دارند. البته غرب جهانی به شکل روزافزون از ریسک اقتصادی نشاتگرفته از روسیه و چین آگاه میشود. این ریسک میتواند توقف صادرات انرژی از روسیه به اروپا یا تحریم تجاری چین علیه کشورهایی نظیر کرهجنوبی یا لیتوانی که مطابق خواست پکن عمل نمیکنند، باشد. موضوع مهم دیگر احتمال استیلای چین بر فناوریهای آینده است. غرب جهانی از تحقق این احتمال بسیار نگران است. در صورتی که چین به چنین موقعیتی دست یابد، چیزی را به وجود خواهد آورد که یکی از مقامات آمریکایی آن را «خودکامگی هولناک نظارت» با دسترسی جهانی توصیف کرده است.
نشانههای نزدیکشدن اعضای غرب جهانی به هم، در حال افزایش است. در اجلاس اخیر ناتو، برای نخستین بار از استرالیا، ژاپن و کرهجنوبی دعوت شد تا در این نشست حضور پیدا کنند. بیانیه منتشرشده پس از نشست ماه ژوئن ناتو نخستین سندی بود که در آن از چین بهعنوان تهدید نام برده شد. حضور ناوهای اروپایی در اقیانوس آرام و شرق آسیا بیشتر شده است. پیمان امنیتی بین استرالیا، بریتانیا و آمریکا نشانهای دیگر از نزدیک شدن اعضای غرب جهانی است. در حوزه قدرت و مدیریت اقتصادی، مهمترین واحد سازماندهیکننده، گروه هفتاقتصاد صنعتی است.
پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ جهان، بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که «گروه۷» فلسفه وجودی خود را از دست میدهد و جای آن را «گروه ۲۰» میگیرد؛ گروهی که شامل چین، روسیه و تعدادی از کشورهای عضو جنوب جهانی است. اکنون رقابتهای ژئوپلیتیک بار دیگر شدت پیدا کرده و اهمیت «گروه۷» بار دیگر نمایان شده است. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن اخیرا این گروه را «کمیته هدایتکننده جهان آزاد» توصیف کرد. در «گروه۷» اولیه که دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت، تنها یک کشور آسیایی یعنی ژاپن عضو بود. به شکل رسمی و غیررسمی، اعضای آسیایی غرب جهانی همچنین شرکای کلیدی در «گروه۷ نوسازیشده» هستند.
در درون غرب جهانی، به شکل روزافزون، از ضرورت کاهش آسیبپذیری در برابر تهدیدهای اقتصادی چین بحث میشود. کاهش آسیبپذیری میتواند از طریق ایجاد زنجیرههای تامین و برقراری روابط تجاری با کشورهای دموکراتیک و دوست انجام شود. جنت یلن، وزیر دارایی آمریکا این روند را «تقویت دوستان» نامیده است. از سوی دیگر برای مقابله با توسعهطلبی چین در جهان در حوزههای زیرساخت و فناوری تلاشهایی آغاز شده است. اعضای «گروه۷» در نشست ماه ژوئن خود یک صندوق ۶۰۰میلیارد دلاری را برای سرمایهگذاری در زیرساختهای جهانی تاسیس کردند؛ اما شاید این شروع دیر باشد و مبلغ در نظر گرفتهشده کافی نباشد. پروژه راه ابریشم قرن ۲۱ چین سال ۲۰۱۳ آغاز شد و از قبل ۴هزار میلیارد دلار برای آن یعنی پروژههای زیرساختی جهان صرف شده است.
موضوع مهم دیگر، موضوع ارائه است. کشورهای غرب جهانی استدلال میکنند که برای دفاع از ارزشهای جهانی و تقویت نظم لیبرال در جهان در کنار هم قرار گرفتهاند؛ اما چین و روسیه میگویند غرب جهانی، تلاشی است برای از نو ساختن سلسلهمراتب که در امپریالیسم و برتری سفیدپوستان ریشه دارد.
نکته جالب توجه این است که نظرسنجیها در کشورهای جنوب جهانی نشان میدهد، استدلال چین و روسیه اغلب در بین مردم جنوب جهانی معتبر محسوب میشود. موضوع بعدی این است که حتی در درون غرب جهانی ممکن است اقدامات یکجانبه آمریکا سبب ناامیدی اعضا شود. تصمیم اخیر آمریکا برای اعمال محدودیت بر صادرات فناوری به چین سبب میشود که فعالیتهای تجاری برای برخی از بزرگترین شرکتهای فناوری در کرهجنوبی، ژاپن و اروپا بسیار پیچیده شود. اگر آمریکا مایل است ائتلاف جدید را حفظ کند، باید شرکای خود را متقاعد کند که شدیدترین ترسها درباره روسیه و چین منطقی هستند. رفتار و سیاستهای رئیسجمهور چین مسلما به آمریکا در این زمینه، یعنی متقاعد کردن شرکای واشنگتن کمک خواهد کرد.