تحول با نسخه جهانی

البته در مجموعه وزارت صمت تحولات خوبی رخ داده و نگاه مجموعه خودرویی این وزارتخانه این روزها تقریبا از بیشتر پتانسیل دانشگاهی و علمی کشور استفاده می‌کند تا بتواند به‌صورت راهبردی اتفاقات خوبی را در خودروسازی کشور رقم بزند؛ ولی موانع بیش از آنکه به سیاست‌های مستقیم مجموعه خودرویی وزارت صمت مربوط باشد، به بافت پیچیده بوروکراسی و حکمرانی، به‌ویژه در فضای اقتصادی و مدیریتی کشور ربط دارد. بنگاه‌های اقتصادی دولتی در کشور که شرکت‌های خودروسازی نیز بخشی از آنها هستند، سال‌هاست که به‌صورت غیر‌اقتصادی و با رنگ و لعاب سیاسی اداره می‌شوند. طبیعتا مفهوم سودآوری و نوآوری که دو روی سکه بنگاه‌داری اقتصادی هستند، در فضای حکمرانی غیر‌اقتصادی شرکت‌های خودروسازی مفهومی ندارند.

مدیریت تصادفی

اگر از مدیرعامل یکی از دو شرکت بزرگ خودروسازی دولتی کشور بپرسید که هدف توسعه اقتصادی شرکت تحت فرمان خود را بیان کند، مجبور است رویاپردازی کند و اگر هم بتواند صادقانه صحبت کند، خواهد گفت که آنها فقط مبصر شرکت‌های خود هستند و اصولا نقش کمی در توسعه اقتصادی یا افزایش سودآوری شرکت متبوعشان دارند. اصلا به همین دلیل است که این روزها نقش مدیریت در خودروسازی‌ها به مبصری تنزل یافته است؛ والا اگر قرار بود در این شرکت‌ها تحولی از جنس نوآوری و سودآوری رخ دهد، تنها گاو نر می‌طلبید و مرد کهن.

وقتی فضای کسب‌وکار رقابتی نیست و همه‌چیز دستوری تعیین می‌شود، نبوغ مدیریتی بی‌معناست؛ یعنی سودآوری شرکت‌ها در چنین فضایی کاملا تصادفی است؛ همان‌طور که زیان‌سازی شرکت‌های زیان‌ده نیز در این محیط ناشی از تصمیمات دولتی است. فضای خالی از رقابت ممکن است به‌طور تصادفی مدیری را موفق و مدیری را نا‌موفق نشان دهد. با نگاهی به صورت‌های مالی ایران‌خودرو دیزل از زیرمجموعه‌های ایران‌خودرو و مقایسه آن با صورت‌های مالی شرکت مادر بیشتر به مدیریت تصادفی پی می‌برید. سودآور شدن ایران‌خودرو دیزل مرهون فضایی عاری از قیمت‌گذاری دستوری است و برعکس زیان‌ده بودن ایران‌خودرو معلول تصمیماتی است که از فضای بیرون از بنگاه، قیمت‌گذاری دستوری را به این شرکت تحمیل کرده است؛ یعنی هنر مدیریت در چنین فضایی تقریبا به کار نمی‌آید.

باید دل به تصادفات داد و به اقبال خوب یا بد خود چشم داشت. در حالی که در فضای درست رقابتی همه‌چیز به هنر مدیریتی وابسته است. در چنین فضایی است که تحول‌خواهی یک مدیر توانمند به کار می‌آید. اینها تمام واقعیت شرکت‌داری دولتی در شرایط فعلی است. سال‌هاست که سیاست بر مدیریت این شرکت‌ها سایه انداخته و اجازه توسعه اقتصادی و نوآوری را از این شرکت‌ها سلب کرده است. بنابراین اگر می‌خواهید بدانید که هدف تولید و افزایش تیراژ مورد نظر وزارت صمت در این شرکت‌ها محقق می‌شود یا خیر، صراحتا باید گفت، خیر. امسال در بهترین حالت اتفاقات سال پیش تکرار خواهد شد، به‌علاوه اینکه بر زیان انباشته این شرکت‌ها افزوده می‌شود.

چگونه می‌توان برای شرکتی که جریان نقدینگی در آن دارای سیکل منفی است برنامه افزایش تولید و همزمان نسخه تحول پیچید. تا پایان ۶ماه امسال زیان انباشته دو شرکت بزرگ خودروساز از مرز ۱۰۰‌هزار میلیارد تومان گذشته است. مفهوم این رقم این است که این شرکت‌ها تلاش می‌کنند محصولی را به بازار عرضه کنند که بهای تمام‌شده آن بیش از قیمت فروش آن است و این زیان فروشی آنقدر زیاد است که در مدت تقریبا ۵/ ۱سال به رقمی معادل  ۵/ ۳میلیارد دلار رسیده و به بیش از این رقم هم خواهد رسید. کجای دنیا با شرکت‌های ملی این‌چنین رفتار می‌کنند؟

چه باید کرد؟

مسیر تحول مشخص است. در واقع برای کسانی که سال‌ها در این شرکت‌ها در لایه‌های متفاوت مدیریت کرده‌اند، مسیر تحول و دگرگونی مشخص است. موضوع اصلی اینجاست که بسیاری از راه‌حل‌ها ربطی به خود شرکت‌ها ندارد یا لااقل در ابتدا به خود شرکت‌ها خلاصه نمی‌شود. حکمرانی دستوری و زاویه داشتن با واقعیت‌ها دو اشکال اساسی اقتصاد کشور است و هرگونه جراحی بدون یافتن راه‌حلی برای مواجهه مدقن با این دو مقوله، کوبیدن آب در هاونگ است.

نسخه ایجاد تحول در صنعت خودرو خیلی پیچیده نیست. کافی است واردات را آزاد کرد، سپس در فضای متنوع‌سازی عرضه از شر قیمت‌گذاری دستوری رها شد. بازار، این‌گونه مدیریت می‌شود، همانقدر برای خریدار جذاب خواهد بود که برای فروشنده سودآور است. اگرچه واردات باید کنترل‌شده و در چارچوب مشخصی رخ دهد؛ ولی به آن معنا نیست که آنقدر مقررات واردات را پیچیده کنیم که هر گونه روزنه تنفس برای گشایش در بازار بسته شود. اصلا مقررات پیچیده به‌نوعی ضدقانون عمل می‌کند. قانون خوب است؛ به‌شرطی که پیچیده نباشد. یکی از مشکلات حوزه اقتصاد برای نیل به تحول‌خواهی، پیچیدگی‌هایی است که قانون‌گذار در حوزه‌های مختلف پیش‌بینی می‌کند. برنامه تحول صنعت خودرو به بستری نیاز دارد که دارای دو ویژگی آرامش و رقابت باشد. آزادسازی واردات و عبور از قیمت‌گذاری دستوری، به بازار، آرامش و رقابت هبه می‌کند و صنعت در چنین محیطی آماده تیک‌آف برای تحول از طریق نوآوری است.  پس ابتدا باید فکری به حال فضا کرد. فضای بازار و فضای صنعت هر دو باید رقابتی و به‌دور از نسخه‌های دستوری باشند. در چنین فضایی مدیران تحول‌خواه و توسعه‌طلب به کار می‌آیند.