تکیه بر راه‌حل‌های شکست خورده

p24 copy

در اقتصاد، تعادل میان عرضه و تقاضا سبب تسویه کامل بازار می‌شود. به عبارتی در قیمت‌های به‌دست آمده از شرایط تعادلی، کل تقاضاکننده‌‌‌ها به آنچه می‌‌‌خواستند، می‌‌‌رسند و کل فروشنده‌‌‌ها آنچه را که می‌خواستند، می‌‌‌فروشند. حال اگر قیمت پایین‌‌‌تر از قیمت تعادلی باشد، بخشی از خریداران نمی‌‌‌توانند کالای موردنیاز خود را تامین کنند؛ چون در قیمت پایین‌‌‌تر از قیمت تعادلی، تقاضا بیشتر از عرضه است. در خصوص یکی از زیرساخت‌های حمل‌ونقل مانند راه هم تعادل میان عرضه و تقاضا اهمیت دارد. در این زیرساخت، عرضه عبارت است از کل ظرفیت اسمی راه با امکان تردد روان در حداکثر سرعت جاده. حال زمانی که تعداد خودروهای موجود در یک راه از حد بهینه بیشتر باشد، به دلیل کاهش فاصله میان خودروها و ضرورت حفظ سرعت ایمن با کاهش فاصله، برای کاهش ریسک تصادف، سرعت حرکت کاهش می‌‌‌یابد. کاهش سرعت حرکت می‌‌‌تواند در مسیری که تعداد خودروها خیلی بیشتر از حد بهینه است، به صفر نزدیک شود. افزایش تعداد خودرو بیش از حد بهینه هر جاده، سبب بیشتر شدن ترافیک جاده از حد بهینه ترافیک می‌شود که به آن افزایش تراکم ترافیک می‌‌‌گویم.

افزایش تراکم ترافیک هزینه زیادی به جامعه تحمیل می‌کند. برای مثال، برآورد شده است که صرفا در تهران سالانه شهروندان حدود 15/ 1میلیارد ساعت در ترافیک هستند. قابل ذکر است که براساس آخرین آمار سایت شهرداری تهران، در شهر 4/ 9میلیون نفری تهران با مساحت 615کیلومترمربع، روزانه 3/ 19میلیون سفر درون شهری انجام می‌شود. حال اگر ارزش متوسط زمان هر فرد تهرانی ساعتی 50‌هزار تومان باشد، فقط هزینه اتلاف زمان شهروندان در ترافیک حدود 75‌هزار میلیارد تومان است؛ هزینه‌‌‌های اتلاف انرژی، افزایش انتشار دی‌اکسیدکربن و سایر گازهای گلخانه‌‌‌ای و... به جای خود.

در مواجهه با افزایش تراکم ترافیک، دو راهکار ممکن وجود دارد: اول، توسعه جاده (به مفهوم اقتصادی افزایش عرضه) و در نتیجه بهبود نسبی شرایط برای حمل‌ونقل خصوصی در مقابل حمل‌ونقل عمومی؛ دوم، کاهش تقاضای سفر خصوصی در جاده با رشد هزینه سفر یا ارائه راهکارهای جایگزین دستیابی به اهداف سفر مانند توسعه حمل‌ونقل عمومی یا راهکارهای دستیابی به اهداف سفر، بدون نیاز به سفر (مانند توسعه فعالیت‌های مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ مثلا ارتقای دولت الکترونیک، بانکداری الکترونیک یا تجارت الکترونیک). در مورد اینکه کدام راهکار مناسب‌‌‌تر است، در ادامه بحث می‌شود؛ ولی قبل از آن باید در خصوص هزینه حمل‌ونقل نکاتی گفته شود تا در تعیین راهکار مناسب برخورد با تراکم ترافیک بتوان تحلیل دقیقی داشت.

در انتخاب میان شیوه‌های مختلف حمل‌ونقل، توجه به هزینه حمل‌ونقل، یکی از فاکتورهای مهم انتخاب است. هزینه حمل‌ونقل از دو بخش هزینه پولی و هزینه زمانی تشکیل می‌شود. هزینه پولی شامل بخشی از هزینه است که افراد، بابت آن به‌طور مستقیم هزینه می‌کنند؛ مانند هزینه بنزین در جابه‌جایی با خودروی شخصی یا هزینه بلیت در جابه‌جایی با اتوبوس عمومی. هزینه زمان هم شامل بهای فرصتی است که افراد در مراحل مرتبط با جابه‌جایی از دست می‌دهند. زمان از دست رفته در جابه‌جایی با خودروی شخصی، معمولا فقط شامل زمان سواره و طی مسافت از مبدا به مقصد می‌شود، در حالی که زمان از دست رفته برای جابه‌جایی با وسایل نقلیه عمومی، شامل سه‌جز زمان جمع‌شدن (زمان طی‌شده از مبدا تا ایستگاه مبدا و منتظر مانده در ایستگاه مبدا تا رسیدن وسیله نقلیه عمومی)، زمان سواره و زمان پخش‌شدن (زمان موردنیاز برای طی‌شدن مسافت بین ایستگاه مقصد تا مقصد نهایی فرد) می‌شود.

استفاده از راهکار اول کاهش تراکم ترافیک، یعنی توسعه زیرساخت‌‌‌های حمل‌ونقل خصوصی، سبب تقویت جایگاه حمل‌ونقل خصوصی نسبت به حمل‌ونقل عمومی می‌شود. همان‌طور که در جدول «یک» نشان داده شده، هزینه حمل‌ونقل خصوصی در شرایط عدم‌حمایت از حمل‌ونقل عمومی، در همه بخش‌‌‌ها از حمل‌ونقل عمومی کمتر است. از این رو انتخاب اول افراد، حمل‌ونقل خصوصی خواهد بود. در نتیجه آن، افزایش تراکم ترافیک قطعی است و تحقق هدف کاهش تراکم ترافیک با توسعه صرف زیرساخت حمل‌ونقل خصوصی امکان‌‌‌پذیر نیست؛ زیرا با بهبود زیرساخت حمل‌ونقل خصوصی، هزینه سفر خصوصی کاهش و تقاضای آن افزایش می‌‌‌یابد. به عبارتی، هرگاه سیاستگذار حوزه ترافیک فکر کند که اگر یک اتوبان با هزار خودروی عبوری را در زمانی مشخص دوطبقه کند، در این شرایط دو اتوبان دارد با 500خودروی عبوری در هر یک، کاملا در اشتباه است؛ زیرا همزمان با دوطبقه کردن اتوبان، تقاضای سفر مجموع این دو اتوبان از هزارسفر به 2هزارسفر افزایش پیدا خواهد کرد؛ تقاضایی که قبلا به دلیل هزینه زمان از دست رفته انجام نمی‌‌‌شد؛ ولی با کاهش هزینه زمان از دست رفته، به دلیل توسعه زیرساخت، افزایش می‌یابد؛ این همان دلیلی است که نشان می‌دهد، چرا سیاست‌‌‌های کاهش تراکم ترافیک با توسعه زیرساخت در کلان‌شهرهای کشور با شکست مواجه شده‌اند؛ سیاست‌‌‌هایی که مبتنی بر تحلیل صرف مهندسی بدون توجه به مبانی اقتصاد حمل‌ونقل بوده‌اند.

به‌کارگیری راهکار دوم، یعنی سیاست‌‌‌های کاهش‌دهنده تقاضای خصوصی حمل‌ونقل و به‌طور خاص، حمایت از حمل‌ونقل عمومی، همان‌طور که در جدول «2» نشان داده شده است، سبب بهبود نسبی جایگاه حمل‌ونقل عمومی نسبت به حمل‌ونقل خصوصی می‌شود و می‌‌‌تواند با کاهش تقاضای سفر خصوصی، تراکم ترافیک را کاهش دهد. در انتها باید جمع‌‌‌بندی کرد که صرف توسعه شبکه بزرگراهی درون‌‌‌شهری، مشکل تراکم ترافیک را حل نمی‌‌‌کند؛ زیرا کاهش هزینه سفر خصوصی و در نتیجه افزایش تعداد سفرها (برای مثال، استفاده گسترده از خودروی شخصی تک‌سرنشین) و عدم‌تناسب حمل‌ونقل عمومی نسبت به حمل‌ونقل خصوصی سبب افزایش تراکم ترافیک می‌شود. همچنین ضعف حمل‌ونقل عمومی سبب تناوب نامناسب سرویس‌دهی و پوشش ناقص کل شبکه و به دنبال آن، سبب کاهش میزان سرویس و کاهش سرعت و در نتیجه روی‌آوردن بیشتر به حمل‌ونقل خصوصی و تشدید تراکم ترافیک می‌شود.

بنابراین بهبود نسبی جایگاه حمل‌ونقل عمومی نسبت به حمل‌ونقل خصوصی در سیاست‌‌‌های ترافیکی، یکی از راهکارهای مهم کاهش تراکم ترافیک در کلان‌شهر است. البته در کنار آن، توجه به مواردی مانند گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات و به‌طور عمومی‌‌‌تر، اقتصاد دیجیتالی و بهره‌‌‌گیری از ظرفیت‌‌‌های بالای سامانه‌های هوشمند در کاهش نیاز به سفر، توسعه پیاده‌راه‌ها و دوچرخه‌راه‌ها در کلان‌شهرها به‌خصوص در محدوده‌های مرکزی، ارتقای فرهنگ ترافیکی با آموزش برای کودکان و بازنگری کاربری اراضی در کلان‌شهرها در راستای افزایش تنوع کاربری‌‌‌ها در هر محله به‌منظور کاهش نیاز به سفر، از جمله سیاست‌‌‌های مکمل برای کاهش تراکم ترافیک است.