پایان دوران هژمونی دلار؟
آنچه دو دهه قبل رخ داد نشان میدهد دلار در نزدیکی اوج قرار دارد و رشد آن ادامه پیدا نخواهد کرد. در آن زمان با آنکه شاخصهای مالی در بورس آمریکا در حال کاهش بودند، زیرا سرمایهگذاران به سرعت سهام شرکتهای اینترنتی را میفروختند ارزش دلار رشد میکرد، اما این رشد پایدار نبود. از سال ۲۰۰۲ به مدت شش سال شاهد کاهش ارزش دلار بودیم. به نظر میرسد در آستانه یک نقطه عطف مشابه هستیم یعنی به زودی مسیر صعودی دلار تغییر میکند و اینبار، افت شاخص دلار احتمالا برای مدتی طولانیتر ادامه پیدا خواهد کرد. ارزش دلار در برابر دیگر ارزهای معتبر، تعدیل شده با تورم یا تعدیل نشده، حالا ۲۰ درصد بالاتر از رقم بلندمدت آن قرار دارد. اکنون حتی ارزش آن بالاتر از اوج سال ۲۰۰۱ است. از دهه ۱۹۷۰، رشد ارزش دلار معمولا حدود ۷ سال طول کشیده، اما رشد ارزش این ارز در دوره کنونی ۱۱ سال طول کشیده یعنی ما در یازدهمین سال رشد ارزش دلار هستیم و یکی دیگر این است که شاخصهای بنیادی اقتصاد آمریکا به شکلی نیستند که از تداوم رشد ارزش دلار حمایت کنند.
هنگامیکه کسری حساب جاری برای مدتی طولانی به بالاتر از ۵ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش پیدا میکند این یک سیگنال معتبر از شروع مشکلات مالی در آینده کشور است. این معیار در اقتصادهای توسعهیافته کاملا صدق میکند. در این اقتصادها چنین دورهای به ندرت رخ میدهد و معمولا در اقتصادهای در آستانه بحران نظیر اسپانیا، پرتغال و ایرلند مشاهده میشود. در حال حاضر کسری حساب جاری آمریکا نزدیک به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است. از سال ۱۹۶۰ تاکنون تنها یک بار آن هم پس از سال ۲۰۰۱ کسری حساب جاری آمریکا بالاتر از ۵ درصد تولید ناخالص داخلی آن بود.
موضوع بعدی این است که وقتی کشورها به توانایی یک کشور در پرداخت بدهیهایش شک میکنند ارزش پول ملی آن کشور کاهش مییابد. در حال حاضر آمریکا ۱۸ هزار میلیارد دلار، معادل ۷۳ درصد تولید ناخالص داخلی خود به جهان بدهکار است. این رقم بسیار بالاتر از ۵۰ درصد یعنی رقمی است که در گذشته، قبل از بحرانهای ارزی مشاهده میشد و یک نکته دیگر این است که وقتی وضعیت اقتصاد آمریکا نسبت به دیگر اقتصادها بدتر میشود یعنی نرخ رشد اقتصاد آمریکا پایینتر از دیگر اقتصادهاست، سرمایهگذاران به فروش دلار اقدام میکنند. در سالهای اخیر نرخ رشد اقتصاد آمریکا بسیار بالاتر از متوسط نرخ رشد دیگر اقتصادهای توسعه یافته بوده، اما در سالهای آینده نرخ رشد اقتصاد آمریکا پایینتر از دیگر اقتصادهای توسعه یافته خواهد بود.
اگر ارزش دلار در حال ورود به یک دوره کاهش است، سوال مهم این است که آیا این دوره به اندازه کافی طولانی و میزان کاهش ارزش دلار به اندازه کافی شدید خواهد بود که جایگاه این ارز به عنوان معتبرترین ارز جهان به خطر افتد یا نه؟ از سده پانزدهم ۵ امپراتوری اخیر جهان هر یک بهطور متوسط ۹۴ سال ارز ذخیره جهانی را منتشر میکردند یعنی ارز ذخیره جهان در کنترل آنها بود. دوره سلطه دلار بر اقتصاد جهان و نقش آن به عنوان ارز ذخیره، بیش از ۱۰۰ سال طول کشیده یعنی این ارز برای مدتی طولانیتر از متوسط ارزهای دیگر، ارز ذخیره جهان بوده است.
یک نکته مهم این است که ضعف دیگر ارزها یک عامل رشد ارزش دلار و قدرتمند بودن آن بوده است. یورو به علت بحرانهای مالی متعدد، تضعیف شده و ارزش یوآن کاملا تحت کنترل دولت چین است و این دولت از رشد ارزش آن جلوگیری میکند. اما اخیرا شرایط تغییر کرده است. غیر از ۴ ارز اصلی یعنی دلار آمریکا، یورو، پوند انگلستان و ین ژاپن، یک مجموعه «ارزهای دیگر» شامل دلار کانادا، یوآن چین، فرانک سوئیس و دلار استرالیا وجود دارد و این ارزها در حال حاضر ۱۰ درصد ذخیره ارزی جهان را تشکیل میدهند.
سال ۲۰۰۱ آنها تنها دو درصد ذخیره ارزی جهان را تشکیل میدادند. رشد سهم آنها که به ویژه طی دوره همهگیری کرونا رخ داده به قیمت کاهش سهم دلار بوده است. در حال حاضر سهم دلار از کل ذخایر ارز خارجی کشورهای جهان ۵۹ درصد است و این پایینترین میزان از سال ۱۹۹۵ است. و یک موضوع مهم دیگر این است که فعلا ارزهای دیجیتالی چندان مورد توجه کشورها نیستند، اما در بلندمدت این ارزها هم میتوانند از سهم دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی بکاهند. موضوع مهم بعدی این است که تاثیر تحریمهای آمریکا علیه روسیه نشاندهنده میزان اثرگذاری آمریکا بر جهانی است که در آن دلار، ارز مسلط است.
تحریمهای یاد شده بسیاری از کشورها را تشویق کرده با سرعت بیشتر به دنبال جایگزینهایی برای دلار باشند. این امکان وجود دارد که قدم بعدی به سمت یک ارز ذخیره واحد نباشد، بلکه به سمت «بلوکهای ارزی» باشد. در مناطق مختلف جهان روندهایی مشاهده میشود که به تدریج از سلطه و هژمونی دلار در جهان خواهند کاست. برای مثال در جنوب شرق آسیا، اقتصادهای بزرگ بهطور روزافزون پرداختهای بین خود را به شکل مستقیم انجام میدهند و دلار عملا نقشی در این پرداختها ندارد. مالزی و سنگاپور جزو کشورهایی هستند که با چین چنین شکلی از پرداخت دارند. چین نیز در بسیاری از موارد در مبادلات خود با کشورهایی که دچار مشکل مالی هستند از یوآن استفاده میکند. بانکهای مرکزی از آسیا تا خاورمیانه در حال ایجاد خطوط سوآپ ارزی دوجانبه هستند و یک هدف مهم این کار، کاهش وابستگی به دلار است.
امروز مانند دو دهه پیش، دلار از جایگاه خود به عنوان حوزه امن سرمایهگذاری سود میبرد، اما سرمایهگذاران برای خرید داراییهای آمریکا عجلهای ندارند. آنها در حال کاستن از ریسک سبد دارایی خود و تبدیل پول نقد به دست آمده به دلار هستند، اما این معنای رای اعتماد به اقتصاد آمریکا نیست. علت خرید دلار عموما این است که گزینه دیگری وجود ندارد. دو دهه پیش که قیمت سهام شرکتهای اینترنتی به یکباره سقوط کرد، همین شرایط حاکم بود، یعنی تحلیلگران خوشبین به سرمایهگذاران توصیه میکردند به خرید سهام یاد شده اقدام کنند در حالی که قیمتها در اوج بود. آن هجوم برای خرید سهام شرکتهای اینترنتی پایان خوبی نداشت. اکنون شرایط برای دلار به همان شکل است. جایگاه این ارز به عنوان ارز ذخیره جهانی در حال ضعیف شدن است و شاخصهای بنیادی اقتصاد آمریکا به شکلی نیستند که از افزایش ارزش دلار حمایت کنند. شاید در چند ماه آینده، ضعف ارزهای دیگر و افزایش نرخهای بهره در آمریکا به رشد ارزش دلار منجر شود، اما در بلندمدت، سرمایهگذاری روی دلار اقدام عاقلانهای نیست. پایان دوران هژمونی دلار نزدیک است.