توجه به صنایع خلاق
اکنون، در وضعیت بحران کرونا و شرایط سخت اقتصادی، اقتصاد صنایع خلاق اهمیت بیشتری پیدا کرده است. صنایع خلاق در کشورهای توسعهیافته، فرصت مناسبی برای توسعه اقتصاد فراهم کردهاند؛ موضوعی که در کشورهای کمتر توسعهیافته عمدتا محقق نشده است. خوشههای خلاق به زیرساختهای پیچیده و سرمایهگذاریهای کلان کمتر نیاز دارند و در عین حال برای ایجاد و توسعه، از ظرفیتهای بومی و دانش و مهارت محلی بهره میبرند؛ در مقابل، به محیط توانمند پایدار با حداقل موانع و سیاستهایی که توانمندهایی فردی را تضعیف نکنند، نیاز دارند تا در وهله نخست، زمینه ایجاد، توسعه و رشد این بخش فراهم شود. در وهله بعد نیز، ضمانت دولت برای اولویتدادن به صنایع خلاق در تمام سیاستها و برنامهریزیها در دستور کار قرار داد. اندازه، اهمیت و مزیت رقابتی در بخش فرهنگی و خلاق، باعث ترغیب دولتهای اروپایی برای دهه پیشرو شده است که بهعنوان اولویت و استثنا در ارتباط با دیگر بخشها به آن توجه شود.
در کشورهای توسعهیافته، به اقتصاد خلاق بهعنوان محرک اصلی رشد اقتصادی در بلندمدت نگاه میشود؛ زیرا دولتها در سراسر دنیا به دنبال بازسازی اقتصاد خود در پی رکود سالهای اخیر بودهاند. ماهیت اقتصاد خلاق نیز در حال تغییر است و بخشهای جدیدی به آن اضافه خواهد شد و با توجه به اینکه اقتصاد خلاق وسیلهای برای رفع نیازهای مهم اجتماعی و فرهنگی است، سهم اقتصادی آن کمتر از تاثیر فرهنگیاش نیست و در اکثر مطالعات صورتگرفته، سهم اشتغال آن رو به رشد تخمین زده شده است. بخشهای اقتصاد خلاق را میتوان بهعنوان یک زنجیره ارزش از ایده تا توزیع و مصرف تعیین کرد که پاسخگوی طرف عرضه و تقاضاست. همه مراحل در زنجیره ارزش از خلق تا مصرف، عملا تحتتاثیر راهحلهای فناورانه، از جمله دیجیتالی شدن قرار گرفته که به خلق شیوههای جدیدی برای شیوههای نوآورانه در تعامل با مخاطبان منتهی شده و مستلزم رویکرد چندرشتهای و نوآورانه برای مدیریت و گذار از چالشها و مواجهه با بازیگران جدید است. صنایع خلاق، هم به عنوان کاربر فناوری و هم بهعنوان ارائهدهنده فناوری، نقش دوگانهای در اکوسیستم نوآوری دارند. همکاری بین بازیگران فرهنگی و فناوری پدیده جدیدی نیست و به طور کلی، بخشهای فرهنگی و خلاق، فینفسه دارای «فرهنگآمیزی یا همگرایی» هستند؛ اگرچه این درهمتنیدگی در کل زنجیره ارزش تاکنون زیاد نبوده است. سرعت پیشرفت فناوری و همچنین نیاز به پاسخگویی به چالشهای اجتماعی، محرک مهمی در این زمینه محسوب میشود. سهگانههای خلاق، بازیگران صنایع خلاق هستند. برای کسانی که خاستگاههای ایده آنها صنایع خلاق است، همچنین کسانی که فعالیت آنها حوزه صنایع خلاق است، ولی به شرکتهای حوزههای دیگر ارائه خدمت میکنند و شرکتها و افرادی که درحوزه دیگر فعالیت میکنند، ولی در زنجیره صنایع خلاق یا در شرکت خلاق هستند، دستهبندی جامع و مشخصی برای این همپوشانیها تعریف نشده است و تعریف هر شغل، بسته به اینکه خود را چگونه اظهار میکند متفاوت است و این موضوع باعث میشود که در شمارش کسانی که در این حوزه اشتغال دارند، تاثیر بگذارد؛ در نتیجه، ورودیها و خروجیهایی که میتوانند بر آمار و ارقام این حوزه تاثیرگذار باشند، متفاوت میشوند و نسبت صنایع خلاق به دیگر صنایع پایینتر از عدد واقعی است، به همین دلیل بهنسبت خروجی واقعی برنامهریزی و بودجه کمتری برای این حوزه در نظر گرفته میشود. اینجاست که نقش بازیگران صنایع خلاق در دیگر صنایع و زنجیره ارزش آنها مشخص نیست و نمیتوان از ضرورت این حوزه برای توسعه صنایع و حتی صنایع استراتژیک و تاثیر آن بر توسعه اقتصاد به صورت دقیق و کمّی صحبت کرد. ولی با ظهور فناوری جدید و دیجیتالی شدن، فرصتهای جدید و متعددی در زمینه افزایش تولید و نشر محتوا و شاخههای دیگر صنایع خلاق ایجاد میشود. در حال حاضر، صنایع خلاق به دلیل ظرفیتهای منحصربهفرد، از جمله هزینه پایین ایجاد شغل، زودبازده بودن، درونزا بودن، داشتن تناسب با ویژگیهای اقلیمی و بومی، حراست از هویت ملی در برابر فرآیند جهانیشدن و اثربخشی فرهنگی و اقتصادی توامان، جزو راهحلهای نوآورانه مسائل طی سالهای اخیر است.