بازآفرینی دانشبنیان در بافت فرسوده
در جریان رشد شهرها پساز انقلاب صنعتی، راهاندازی کارخانهها و پررنگ شدن ابعاد تجربی حرفههای مختلف در کنار تغییر نگرشها به ابعاد وجودی انسان و توسعه سریع و بدون برنامه در شهرها باعث تغییر در نقش و کارکرد سنتی شهرها با توسعه فناوری و تغییر شرایط اقتصادی و رقابتپذیری که اقتصاد دانشبنیان نماد اصلی آن بوده، شده است، در واقع پس از پدیدار شدن مشکلات جامعه صنعتی، انقلاب دانش جایگزین انقلاب صنعتی شد. همچنین که جامعه دانش یکی از نتایج انواع تحولات جوامع امروزی است، که به طور خاص با پدیده جهانی شدن در سال ۱۹۹۰ پررنگتر شده است. به طوری که قرن ۲۱ میلادی به عنوان مرکز شهرهای دانش شناخته شده و گذار از جامعه مبتنی بر مواد و محصولات به جامعه مبتنی بر دانش مورد توجه قرار گرفته است (ژاکوبسون، ۲۰۱۲). اما بهرغم این امر و پیرو ادامه روند رشد جوامع به سبک انقلاب صنعتی و نگاه مدرنیسم به فعالیتهای انسانی با رویکردی خردمندانه و از بالا به پایین و تصمیمات گاه آمرانه و تجویزی، مشکلات زیادی گریبانگیر شهرهاو محلات آن شد که برهم خوردن نظم اجتماعی و شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی از اهم مشکلات نامبرده است که در این میان بخش زیادی از نیروی کار در اقشار مختلف، در سکونتگاههای غیررسمی و محلههای فقیرنشین شهری در بخش اقتصاد غیررسمی اشتغال دارند. با گسترش روزافزون این بخش در کنار ناتوانی بخش رسمی در اشتغالزایی برای گروههای کمدرآمد شهری کشور، اقتصاد غیررسمی نقش چشمگیری در ایجاد اشتغال برای مهاجران و جمعیت فقیر شهری ایفا میکند.
توسعه زیرساختهای مبتنی بر فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، بازار اشتغال و مشاغل سنتی را دستخوش تحول و دگرگونی کرده است، اما فقدان دسترسی مناسب گروههای کمدرآمد شهری و ساکنان سکونتگاههای غیررسمی به آموزشهای رسمی و کارآموزی، باعث شده است تا این گروهها فاقد تخصص و مهارتهای لازم بهویژه مهارتهای مبتنی بر فناوریهای نوین باشند. در چنین شرایطی چشمانداز وضعیت اشتغال و کسب درآمد گروههای کمدرآمد و کسب و کارهای کوچک موجود بهویژه در بخش اقتصاد غیررسمی در معرض تهدید جدی خطر نابودی قرار گرفتهاند، چرا که این دسته از فعالیتها غالبا به صورت خودجوش و در مقیاس کوچک قرار میگیرند که به دلیل نبود دانش کافی در میان این گروه از شهروندان اغلب اعتماد به نفس کافی نسبت به عملکرد درونی خود نداشته و تسلیم دلالیها و سایر عوامل مخرب توسعه اقتصاد داخلی و سنتی میگردند.
ادامه این روند نیز نتیجهای جز تخریب روحیه جمعی، کرختی جامعه و شکلگیری دستهای از شهروندان منفعل نخواهد داشت، چراکه عمده فعالیتهای اقتصادی کلانشهرها در دهههای اخیر تحتتاثیر واردات خارجی و اشتغال غیربومی قرار گرفتهاند که این خود بر افزایش بیانگیزگی افراد نسبت به افزایش دانش و تشکیل گروهکهای اقتصادی دانشبنیان افزوده است. همین امر در طی زمان، موجب به حاشیه راندهشدن استعدادها و سرکوب اقشار مختلف بهخصوص در میان گروههایی که به امید چرخه اقتصادی فعال به حاشیه شهرها مهاجرت کرده و راضی به زندگی در سکونتگاههای غیررسمی شدهاند، میشود و آنان را دچار کرختی و بیتفاوتی نسبت به ایجاد تغییر در شرایط نامطلوب ایجادشده میکند. این امر درحالی است که جامعه برای رشد و ادامه حیات خود به مشارکت شهروندان نیاز دارد و در واقع بدون یاری و همکاری ساکنان، توان دستیابی به اهداف خود را نخواهد داشت و هر موفقیتی از طریق شهروندان فعال رقم میخورد. با توجه به نقشی که فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند بهعنوان ابزار توانمندسازی، خلق فرصتهای توانمندساز جدید و توسعه اقتصاد غیررسمی ایفا کند، ارتقای دسترسی گروههای کمدرآمد به مشاغل مبتنی بر فناوری اطلاعات و توسعه اقتصاد محلی و کسبوکارهای نوپای فناوری پایه در محدودههای ناکارآمد شهری، میتواند پیوند این محدودهها را با مسیر توسعه دانشبنیان شهری، کلانشهری، منطقهای و سرزمینی فراهم کند. در صورت تحقق این امر، بیشک فرآیند توسعه همهجانبه این محدودهها و محلات، از هدف «ارتقای کیفیت زندگی» فراتر رفته و سهم قابلتوجهی از اشتغالزایی را برای این محدودهها به ارمغان خواهد آورد. به بیان دیگر بهجای اکتفا به ارتقای کیفیت زندگی، توسعه پایدار بر پایه اقتصاد دانشبنیان هدف قرار میگیرد.
با توجه به ظرفیتهای موجود در سندملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری مصوب سال ۱۳۹۳، در توانمندسازی اقتصادی گروههای کمدرآمد از طریق همافزایی برنامهها و اقدامات میان دستگاههای مختلف عضو ستادملی بازآفرینی شهری، به نظر میرسد زمینههای اولیه و نهادی برای برنامهریزی عملیاتی اقدامات مشترک جهت توسعه سازوکارهای اشتغالزایی و توسعه اقتصاد محلی بر پایه مشاغل و کسب و کارهای نوپا و مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات از طریق مطالعه و شناخت ظرفیتها و محدودیتهای موجود فراهم است. در الحاقیه این سند که در سال ۱۳۹۵ در هیأت وزیران تصویب شده، در بند ۲۳ آن وزارتخانههای راه و شهرسازی، کشور، ارتباطات و فناوری اطلاعات و فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مکلف شدهاند نسبت به ارائه برنامههای ترویجی، فرهنگسازی و اطلاعرسانی و توسعه خدمات و زیرساختهای فناوری اطلاعات در محدودهها و محلات هدف بازآفرینی شهری اقدام کنند.
در این راستا اقتصاد شایسته مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی را هم اقتصاد ایرانی دانشبنیان تشکیل میدهد. امید است با مشارکت همه دستگاههای مسوول و کنشگران مختلف، توسعه دانشبنیان و اشتغالآفرین در محدوده و محلات هدف بازآفرینی شهری نیز به فرآیندی پایدار تبدیل شوند و در این امر، مهمتر از هرچیز بهکارگیری توان تمامی دستگاههای ذیربط با حوزههای ناکارآمد شهری در افزایش روحیه فعالیت و توانمندسازی ساکنان این سکونتگاههاست، چرا که با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی جامعه، این دسته از حوزههای شهری در کشور بیش از سایر نقاط تحتتاثیر محدودیتهای اقتصادی قرار داشته و در عین حال پتانسیلهای زیادی نیز در خود دارند که باید توانمند و دانشبنیان شده و به کارگرفته شوند.
منابع مورد استفاده:
- سندملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری مصوب سال ۱۳۹۳ هیات وزیران.
- الحاقیه سندملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری، (تصویبنامه شماره ۶۷۷۰۱/ ت ۵۳۱۱۷ه) مصوب سال ۱۳۹۵ هیات وزیران.
-Jacobson, A. (۲۰۱۲). A Cohesive Downtown from a Knowledge City Perspective – A Study in Urban Planning. (Doctoral dissertation). University of Jönköping.