نقش ناتمام در بورس
حقوقیها شرایطی متفاوت دارند و باید گفت در همه شرایط همراه بازار بودند، میتوان آنها را به چند دسته تقسیم کرد، حقوقیهای بزرگ و فعال بازار باتوجه به فشاری که از سوی دولت برای خرید اوراق و عدمخرید سهام داشتند، دستشان برای حمایت از بازار سهام خالی شد، برای همین میتوان گفت با وجود بودن نقدینگی بسیار زیاد در حسابهای حقوقیها، نقش کمرنگ آنها در بازار دیده شد، دلیل این امر را میتوان مدیریت دولتی این بخش از سهامداران دانست.
دو گروه دیگر از حقوقیها که شامل صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای حقوقی خصوصی هستند در مقاطع قبلی وارد بازار شدند و باتوجه به دستورالعمل حداقل ۱۵درصد سرمایهگذاری صندوقهای با درآمد ثابت در سهام از ابتدای امسال بسیاری از حقوقیها به اجبار وارد سهام شدند و وضعیت بحرانی برای خود صندوقها ایجاد شد. صندوقهای با درآمد ثابت هم اکنون با وجود ابطال بیش از حد واحدهای صندوقها و وضعیت بحرانی که دارند قادر به پرداخت واحدهای وجوه نقد به سرمایهگذاران نیستند و بازدهی منفی دارند و به بحران برخورد کردند، شرکتهای سرمایهگذاری هم نقش موثری در بازار سهام داشتند، اما نقدینگی آنها به پایان رسید، دسته اول حقوقیها که شامل صندوق سرمایهگذاری بزرگ، شرکتهای بزرگ، تامین سرمایهها و شرکتهای وابسته به نهادهای حاکمیتی با توجه به دستورات و اجبار خرید اوراق نقش کمرنگی در بازار داشتند و عملا نقش حمایتی خود را از دست دادند. بازارگردانی در کشور یک طومار بسیار طولانی دارد، با توجه به تغییراتی که مسوولان سازمان تلاش میکردند نقش بازارگردانی در بازار سرمایه پررنگتر شود، دچار تغییراتی هم شد، بسیاری از شرکتهای بازار سرمایه مجبور شدند از بازارگردانها استفاده کنند، همچنین مسوولان سازمان سعی کردند عملکرد بازارگردانها را تسهیل و به آنها کمک کنند، اما باتوجه به ایرادات زیرساختی مانند دامنه نوسان که هنوز در بازار سهام وجود دارد، نقش بازارگردانها مانند بازارهای جهانی بهانجام نرسیده است. محدودیت دامنه نوسان به گونهای که بسیاری از بازارگردانها با توجه به امیدنامه خودشان در صف فروش، خریدار هستند و در صف خرید، فروشنده ،اما آنچه شاهد هستیم در بازار فعلی بیاثر است، نقش بازار گردانها میتواند خلاقتر باشد و باعث شود که بسیاری از شرکتها پاسخگویی بیشتری نسبت به قبل داشته باشند، از سوی دیگر شرکتها با توجه به وضعیت بازار، بخش اعظم منابع خود را درگیر کردهاند و از آنجا که مدیریت تخصصی بازارگردانی نداشتند عملا نمیتوانستند هر روز خریدار باشند و نقدینگی آنها به پایان رسید. به طور کلی اگر بخواهیم به صورت سیستمی وظایف هر کدام از این گروهها را شرح دهیم، باید گفت صندوق تثبیت بازار سرمایه و بازارگردانی عملا نقش موثری در شرایط بحرانی بازار ایفا نکردند، درست است که تلاشهایی صورت گرفت؛ اما با توجه به ایرادات زیرساختی و نبود تحلیل، فقدان شرایط نظارتی بر بازار و محدودیت دامنه نوسان نقش پررنگی نداشتند. همچنین حقوقیهای فعال در بازار هم به علت کمبود نقدینگی، محدودیت خرید سهام، اجبار به خرید اوراق از سوی دولت و مدیریت دولتی دستشان برای خرید سهام بسته بود.