در حال حاضر سه کانون در بازار سرمایه وجود دارد که البته کانون سهام عدالت هیچ فعالیتی ندارد و دو کانون دیگر هم هیچ تاثیری در بورس نداشته‌اند.در نتیجه اگر بنا باشد تشکیل چهارمین کانون مثل کانون‌های دیگر باشد، تاسیس آن بی‌فایده خواهد بود. بنابراین باید تشکیل کانون سهامداران حقیقی هدفمند باشد و از همه مهم‌تر افراد دارای صلاحیت، باسواد و دلسوز بازارسرمایه اعضای هیات‌مدیره این کانون شوند. چون همیشه در حق سهامداران حقیقی اجحاف شده و آنها درخواست دارند که با تاسیس این کانون دردی دوا شود؛ نه اینکه فقط کانونی به وجود آید. به اعتقاد فعالان بازارسرمایه، به جای ایجاد یک نهاد جدید با مشکلات و بوروکراسی‌های سخت پس از تاسیس، متولیان تصمیم‌گیر در مرحله تدوین قانون و مقررات و مرحله نظارت به‌گونه‌ای تصمیم‌گیری کنند که منافع اشخاص حقیقی را در نظر بگیرند و اگر احساس می‌کنند توانایی تصمیم‌گیری مناسب و بجا را ندارند و نیازمند ارائه راهکار توسط این کانون هستند، از سمت‌های خود استعفا داده و زمینه را برای ورود افراد دلسوزی که از جنس بازار بوده و خواسته‌های بازار را به صورت حقیقی می‌دانند و به اجرا می‌گذارند، فراهم کنند. مدیران شایسته و لایقی در سازمان بورس و بدنه دولت بوده‌اند که باوجود پیگیری‌ها و خدمات مناسب، از کار برکنار شده و در برخی موارد افراد برای حفظ سمت‌های خود حقایق را بیان نکردند.

اما برخی دیگر معتقدند ایجاد کانون سهامداران حقیقی در بازار سرمایه، ضروری است؛ چراکه اکثر اصنافی که در بازار سرمایه فعالیت می‌کنند، اعم از کارگزاران و شرکت‌‌های سرمایه‌‌گذاری، تشکلی دارند که از منافع آنها حمایت می‌کند، اما درباره کانون سهامداران حقیقی به دلیل اینکه تضاد منافعی در برخی از حوزه‌ها با سایر ارکان بازار دارد، همواره مخالفت‌های سازمان یافته‌‌ای با تشکیل و راه‌‌اندازی آن وجود دارد. همچنین در حال حاضر نبود یک سازمان صنفی مردم‌نهاد در بازارسرمایه باعث سردرگمی سهامداران حقیقی در بازارسرمایه شده و گاهی مشاهده می‌شود که از سمت ناشران و سهامداران حقوقی در حق آنها اجحاف شده است.