جاسوسی دیجیتال
با آنکه متاورس میتواند دنیای کار، بازیها و بسیاری از جنبههای زندگی بشر را به شکل عمیق و انقلابگونهای دگرگون کند و فوایدی در پی دارد، مثل هر پیشرفت دیگر، اگر این فناوری، زندگی روزانه را ببلعد، ریسکهایی نیز در پی دارد. نخستین نکته این است که محیطهای مجازی به گسترش کارزارهای انتشار اطلاعات غلط، جاسوسی و نظارتهای ناخواسته منجر میشوند. از سوی دیگر، رقابت بر سر کنترل زیرساختهای فیزیکی متاورس میتواند درگیریهای بینالمللی را شدت بخشد و ماهیت فراملی متاورس میتواند، نحوه تعامل افراد با حکومتها را بهشدت تحتتاثیر قرار دهد. احتمالهای گوناگونی درباره آنچه با فراگیر شدن متاورس رخ خواهد داد، مطرح شده و اگر برای تحقق هر یک از این احتمالها تدابیری اندیشیده نشود، نظم جهانی در خطر قرار میگیرد؛ به این معنا که ممکن است در بسیاری از حوزهها، این فضای مجازی جایگزین فضای واقعی شود و این جایگزینی لزوما اثرات مثبتی در بر نخواهد داشت. مدتی است نشانههای اولیه گسترش متاورس مشاهده میشود: کنسرتهای مجازی تعداد مخاطب بیسابقهای دارند، طراحان هنری به فروش محصول میپردازند و بازیهای مجازی در سراسر جهان هر روز گسترش بیشتری مییابند. بازیهای بزرگ نظیر فورتنایت، ماینکرافت و روبلاکس که در آنها گیمرها میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند، به خرید کالا بپردازند و در رویدادهای دنیای مجازی شرکت کنند، نزدیکترین نمونهها به متاورس کامل هستند. از پیش، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، در بازیهایی با چند کاربر، امکان گسترش اطلاعات غلط و تئوریهای توطئه وجود دارد و این بازیها به این روند منفی کمک میکنند. گیمرها میتوانند از ابزارهای ارتباطی داخل بازی برای پخش کردن شایعهها یا اخبار فیک استفاده کنند و ردیابی اینگونه فعالیتها دشوار است. متاورس میتواند به رژیمهای سیاسی مستبد یا گروههای افراطگرا اجازه دهد، یک قدم در مسیر اهداف خود جلو بروند. لایههای عظیم متن، صدا و عناصر بصری در محیطهای مجازی روشهای جدید و متقاعدکننده برای انتشار محتواهای نادرست یا افراطی در اختیار قرار میدهند. در محیطهایی که افراد میتوانند در قالب آواتارهای ناشناس حضور پیدا کنند، تشخیص اینکه باید به چه کسی اعتماد کرد، دشوارتر است. این محیطها و امکاناتی که در زمینههای مختلف در آنها وجود دارد، راه را برای دورانی جدید از جاسوسی هموار میکند. جاسوسی دیجیتالی از پیش از سوی تعدادی از کشورها برای دسترسی به داراییهای معنوی تجاری، فناوریهای نظامی و اطلاعات مالی شخصی استفاده شده است. متاورسی که تقریبا تمامی جنبههای زندگی شامل شغل، روابط، داراییها و هویت را در خود جا داده، مستعد رخنه و جاسوسی از آن سوی جهان است. نکته دیگر این است که کشورها و شرکتها میتوانند، به شکل پیچیدهتر و فراگیرتر برای عملیاتهای نظارتی از متاورس استفاده کنند. دولتها مدتهاست برای نظارت بر رفتار افراد از فناوری تشخیص چهره استفاده میکنند. همچنین شرکتها از این فناوری برای باز کردن قفل ابزارها بهره میبرند. ترکیب این فناوری با متاورس، میتواند به گستردهتر شدن استفاده از آن منجر شود و اگر از آن بهره برده شود، از این فناوری بهراحتی میتوان برای شناسایی هر فرد در هر جای جهان استفاده کرد.
حتی زیرساختهای متاورس نیز زمینهساز آسیبپذیریهای جدید است. خوشهای از فناوریها از جمله سختافزار، شبکههای رایانهای و ابزارهای پرداخت، از کارکرد متاورس پشتیبانی میکند. کشورهایی که بر این فناوریها کنترل دارند، از قدرت و برتری عظیم بینالمللی برخوردار خواهند بود؛ درست شبیه قدرت و برتری کشورهایی که امروزه بر عرضه نفت یا مسیرهای حملونقل کنترل دارند. گسترده شدن متاورس و توجه فراگیر مردم به آن، ریسکهای ژئوپلیتیک نیز در بر دارد. چین به واسطه برنامه عظیم «راه ابریشم دیجیتالی» خود که در آن سیستمهای مخابراتی برخی کشورها تامین مالی میشوند، میتواند در بسیاری از نقاط جهان ستون فقرات متاورس را کنترل کند و تایوان که بر صنعت تولید نیمههادیهای جهان سلطه دارد، جایگاه بالاتری در صحنه جهانی پیدا خواهد کرد.
این نوع زیرساختهای فیزیکی در معرض ریسک هک شدن یا اختلال در زنجیره تامین قرار دارند و اگر مردم در متاورس، دارای املاک و دارایی باشند، درآمد کسب کنند و جوامعی در آن ایجاد کنند، آنگاه کمبود سختافزار یا قطع شدن خدمات، میتواند زندگی آنها یا ثبات اجتماعی کشورها را به خطر اندازد. نکته مهم دیگر این است که هنوز تمامی ریسکهایی که با گسترش دنیای کاملا مجازی متاورس وجود خواهد داشت، شناسایی نشدهاند. البته همه جنبههای متاورس منفی نیستند. بهرغم وجود این ریسکها و تهدیدها، متاورس میتواند امور بینالمللی را به سمت بهبود تغییر دهد. برای مثال، دیپلماسی بینالمللی میتواند بهراحتی در سفارتخانههای مجازی انجام شود. کشورهای کوچکتر که قدرت کمتری در صحنه بینالمللی دارند، میتوانند خود را در زمین بازی متوازنتر ببینند و تاثیر بیشتری بر تصمیمگیریهای بینالمللی داشته باشند. از سوی دیگر، محیطهای مجازی نقطه امید فعالان سیاسی هستند که در برابر خودکامگی دیجیتالی مقاومت میکنند. در ماینکرافت، خبرنگاران بدون مرز یک کتابخانه سانسورنشده تشکیل دادهاند که در آن استفادهکنندگان میتوانند، به محتواهای تولیدشده نویسندگان ناراضی دسترسی داشته باشند؛ محتواهایی که در کشورهایی نظیر عربستان، روسیه و تایلند سانسور شدهاند. این احتمال وجود دارد که متاورس، امید جدیدی برای رسیدن به آزادی و شفافیت به وجود آورد. البته ممکن است پیامدهای متاورس شدیدتر باشد. اگر آنطور که برخی کارشناسان پیشبینی میکنند، این دنیای مجازی فراگیر شود، احتمالا شاهد شکلگیری جوامع، شبکهها و اقتصادهایی خواهیم بود که فراتر از مرزها و هویتهای ملی هستند. در این حالت و با تحقق چنین تحولاتی، ضروری است مفاهیم ژئوپلیتیک از اساس بازتعریف شوند. متاورس در داستانهای علمی تخیلی متولد شد، اما حالا باید آیندهای را تعریف کنیم که در واقعیت شفاف، ریشه دارد. در آینده، دیدگاههای دقیقتر و فراگیرتری درباره متاورس و اثرات آن بر جوامع و ساختارهای سیاسی و اقتصادی مطرح خواهد شد و ضروری است تمامی احتمالهای ممکن در نظر گرفته شود.