ارز و آینده مذاکرات
معمولا معاملهگران منتظر اعلام سیاستهای اخذشده بانکهای مرکزی کشورها میمانند تا متوجه شوند که کدامیک از ارزها را بخرند یا بفروشند و گاهی بر اساس سخنرانیهای مدیران بانک مرکزی، سیاستهای اقتصادی آینده را حدس میزنند. اگر بانکمرکزی کشوری به سمت سیاستهای انقباضی برود، معمولا باعث ایجاد امید در معاملهگران خواهد شد و اگر به سمت سیاستهای انبساطی برود، معمولا باعث ایجاد بیم در معاملهگران خواهد شد. این موضوع تقریبا در اکثر کشورهای جهان صادق است؛ ولی در برخی کشورها هم بهواسطه انتظارات مردم، رفتار معاملهگران نهتنها بر اساس رفتار بانکمرکزی و سیاستهای آن تغییر نمیکند، بلکه معاملهگران امید به ارزش ارز را از طریق رفتار سیاستمداران هم ارزیابی میکنند. در کشور ما نیز معاملهگران علاوه بر دنبال کردن اهداف بانکمرکزی، بر اساس رفتار سیاستمداران، امید یا ناامیدی به آینده را پیدا میکنند. یکی از نکاتی که معاملهگران ایرانی مدنظر دارند، روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای ۱+۵ است. چه بخواهیم و چه نخواهیم؛ متوجه شده باشیم یا نشده باشیم؛ دستهبندی سیاسی کشورها هماکنون در پساکرونا در حال تغییر است. این موضوع را فرانسه بهتازگی و پس از قرارداد فروش زیردریایی آمریکا به استرالیا متوجه شد. اکنون میتوان کشورها را به دو دسته تقسیم کرد:
۱- تمدن خشکی (کشورهایی که از طریق خشکی به یکدیگر متصل هستند)؛۲- تمدن دریایی (کشورهایی که از راه خشکی به هم متصل نیستند، ولی دسترسی خوبی به دریا دارند و به تبع آن دارای نیروی دریایی قوی برای کنترل بنادر و راههای دریایی هستند).
با توجه به این دستهبندی، باید توجه کرد که یکی از کشورهای اروپایی حاضر در وین به همراه آمریکا، در دستهبندی تمدن دریایی قرار میگیرند و اهداف مشترکی را دنبال میکنند که مهمترین آنها ایجاد هرجومرج در تمدن خشکی برای بقای اقتصاد و راههای دریایی خواهد بود. اکنون با توجه به نزدیک شدن تاریخ ۸آذرماه، امید به آینده در دل معاملهگران جوانه زده است؛ بهخصوص که این بار ایران و سیاستمداران ایرانی، ابتکار عمل را در دست گرفته و تاریخ بازگشت به رایزنیها را خودشان اعلام کردند و کشورهای ۱+۵ نیز این تاریخ را پذیرفتند. بنابراین امید آرامآرام در ذهن معاملهگران با نزدیک شدن به تاریخ مذکور شدت خواهد گرفت. از طرف دیگر، سرما در راه است و نیمکرهشمالی که بیشتر مردم دنیا در آن زندگی میکنند، در زمستانی سخت فرو خواهد رفت. در تغییرات اقلیمی کنونی که هنوز قیمت نفت سقف جدیدی را ثبت نکرده است، تعداد قابلتوجهی از مناطق اتحادیه اروپا با این قیمت انرژی، قادر به گرم کردن خانههای خود نیستند و چشمانداز قیمت نفت و گاز بهرغم اصلاح نصف و نیمه، هنوز هم صعودی است. اما اگر غرب راضی به رفع تحریمهای ظالمانه و یکطرفه و حاضر به پذیرش خواستههای مذاکرهکنندگان ایرانی شود، چشمانداز بلندمدت قیمت انرژی در دنیا دیگر صعودی نخواهد ماند و این برگ برنده در دست مذاکرهکنندگان ایرانی خواهد بود. در مقابل، آمریکاییها هم بیکار ننشسته و اقدام به استفاده از ذخایر استراتژیک خود کردهاند. این اقدام آمریکا، هم باعث از دست رفتن کوتاهمدت برگ برنده ایران در مذاکرات و هم موجب کنترل قیمت انرژی در کوتاهمدت خواهد شد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فعلا سیاستمداران آمریکایی دلشان به ذخایر استراتژیک خود گرم است. هرچند آمارها نشان میدهد، با این ذخایر استراتژیک هم، آمریکا تا آخر زمستان، پاسخگوی انرژی مصرفی کشور خود نخواهد بود و برای کنترل قیمت حاملهای انرژی، راهی پر فراز و نشیب در پیش رو دارد.
معمولا آمریکاییها در این موارد به کشوری جز کشور خودشان فکر نمیکنند؛ در نتیجه، احتمالا اروپاییها بیشتر تلاش میکنند تا ایران را به برگشت به جامعه جهانی قانع کنند، اما ایران و آمریکا خیلی در این راستا تلاش نخواهند کرد. همچنین احتمالا چین به دلیل اینکه نفت ارزان از ایران تهیه میکند، از توافق احتمالی راضی نخواهد بود. روسیه هم به علت اینکه رقیب ایران در صادرات گاز به اروپاست، شاید از بازگشت ایران به جامعه جهانی خرسند نشود. تا اینجا جمع ۱+۵ و ایران، سه رای مثبت، دو رای ممتنع و دو رای مخالف خواهد داشت. از طرفی هم دولت جدید هنوز کاملا متوجه ابهامات و ریسک پذیرفتن یا نپذیرفتن از سر گرفتن مذاکرات، دقیقا از همانجا که قبلا تمام شده بود یا از ابتدا شروع کردن مذاکرات، نیست. کیست که نداند، معمولا با آزمون و خطا شروع میکنیم. وقت برای آری گفتن همیشه هست؛ پس احتمالا با ممتنع بازی کردن جلو خواهیم رفت. اگر هر یک از کشورهای ممتنع، واقعا قصد به نتیجه رسیدن مذاکرات را داشتند، معاملهگران میتوانستند آینده مذاکرات را پیشبینی کنند؛ ولی اکنون با توجه به موارد بیانشده، تصمیمگیری پیش از موعد برای معاملهگران بسیار سخت خواهد بود و به نظر میرسد، کشورهای جمعشده در اجلاس وین، یکپارچگی لازم را برای رسیدن به جمعبندی نهایی ندارند. پس معاملهگران باید تا اعلام نتیجه اجلاس صبر پیشه کرده و به پیشبینی رفتار بانک مرکزی اکتفا کنند. احتمالا با بررسی رفتار بانک مرکزی در دولت سیزدهم این موضوع مشخص شده است که بانک مرکزی ایران با انتشار اوراق با نرخ بالای ۲۱درصد، به دنبال سیاستهای انقباضی است که معمولا این سیاستها در دنیا باعث خوشبینی معاملهگران و مردم به آینده نرخ ارز میشود. از طرفی، نرخ تعادلی ارز در ابتدای سال ۱۴۰۰ در محدوده ۲۵هزار تومان بود که با توجه به تورم ایران از ابتدای سال تا آبانماه و کسر آن از تورم آمریکا در سال میلادی جاری، ارزش نرخ تعادلی ارز اکنون حدود ۲۷هزار و ۸۰۰تومان خواهد بود و همانطور که میدانید، اکنون قیمت بازار آزاد بالاتر از این سطح است که این امر، ریسک فروشندگان ریال را بالا میبرد و کمتر کسی از معاملهگران حاضر به خرید دلار با حباب مثبت است. اغلب معاملهگران ایرانی روزهایی را که در سالهای گذشته، دلار را با نیمی از ارزش نرخ تعادلی خود میخریدند، به یاد دارند و کماکان منتظر چنین فرصتی هستند. اخبار بازار ارز نیمایی هم از این موضوع حکایت دارد که در قیمتهای پایینتر از بازار آزاد و در سطح کلانتر، واردکنندگان هم قیمتهای فعلی را برای واردات جذاب نمیدانند و تعداد عرضهکنندگان و مقدار عرضه از مقدار تقاضا پیشی گرفته است. در چنین شرایطی که میتوان گفت اغلب مردم انتظار پیشرفت یکباره مذاکرات را ندارند و قیمت بازار آزاد بالای نرخ تعادلی ارز است، سه سناریو را میتوان برای آینده قیمت ارز در نظر گرفت.
۱) پیشرفت نصفه و نیمه مذاکرات: اگر کشورها بعد از اتمام اجلاس، در سخنرانیهای بعد از مذاکرات، از یکدیگر گلایهمند نباشند، به جمعبندی علیه ایران نرسند، شروع به تهدیدهای جدید و قدیمی نکنند و در حمایت از مذاکرات سخن بگویند، برای معاملهگران خبر خوبی تلقی میشود. در این صورت، احتمال بازگشت به کمتر از نرخ تعادلی و حتی رفتن قیمت بازار آزاد زیر نرخ ارز تعادلی وجود خواهد داشت و کمی از انتظارات تورمی کاسته خواهد شد. احتمالا پس از این اتفاق، قیمت به حدود ۲۶هزار و ۹۰۰تومان هم کاهش خواهد یافت. پایینتر رفتن قیمت از عدد مذکور را میتوان ناشی از هیجانات فروشندگان دلار دانست.
۲) بینتیجه ماندن مذاکرات: احتمال بهوقوع پیوستن این سناریو خیلی کم نیست؛ هرچند همه میدانیم که کشورهای حاضر در این اجلاس برای وقتگذرانی نیامدهاند، ولی از آنجا که تیم ایران در این مذاکرات تغییر کرده است میتواند از زیر بار مسوولیت اتفاقات پیشبینینشده شانه خالی کند مسوولیتی در قبال حرف سیاستمداران یا تنظیم اسناد دولت قبلی با این توجیه که آمریکا هم با تغییر رئیسجمهور، تغییر رویکرد داشته و از برجام خارج شده است نپذیرد؛ پس این راه هم برای مذاکرهکنندگان ایرانی باز خواهد بود. در اینصورت، انتظارات تورمی معاملهگران بیشتر خواهد شد. ولی اکنون هم قیمت ارز بالای نرخ تعادلی است و عملا جای رشد زیادی ندارد. اگر این سناریو محقق شود، میتوان چشمانداز قیمت دلار در برابر ریال در بازار آزاد را بالاتر از حد فعلی تخمین زد، ولی شکست سقف قبلی در این مرحله برای معاملهگران کاری دشوار و نشدنی به نظر میرسد. بالاتر رفتن قیمت از ۳۰هزار تومان، در صورت به وقوع پیوستن این سناریو را میتوان ناشی از هیجانات فروشندگان ریال دانست که معمولا خیلی بادوام نخواهد بود.
۳) پیشرفت کامل و نهایی مذاکرات: تعداد کشورهای تمدن خشکی حاضر در این جلسه بیشتر است؛ ولی متاسفانه این کشورها احتمالا هنوز کاملا بر اهمیت حسن همجواری از طریق خشکی پی نبردهاند. البته این نکته را همگی بهخوبی درک میکنند که زمستان در راه است و برای گرمماندن خانهها و پابرجا ماندن تورم گذرا که بهتازگی مدام از آن حرف میزنند، انرژی ارزان مورد نیاز است و چه کشوری بهتر از ایران که بزرگترین منابع گازی جهان را در اختیار دارد و هماکنون دارای مقادیر زیادی نفت روی کشتی و آماده تحویل است. آمریکا اعلام کرده است که ذخایر استراتژیک خود را آزاد خواهد کرد، اما کدام کشور است که نداند، ذخایر استراتژیک آمریکا کفاف مصرف این کشور را در زمستان بهآسانی نخواهد داد. آمریکا برای تولید برق هنوز بیش از ۶۰درصد از انرژی فسیلی استفاده میکند و احتمالا بهسختی میتواند با ذخایر استراتژیکش، بهتنهایی از پس مصرف خود برآید. بیشتر تولیدات فعلی این کشور هم طی قراردادهای آتی پیشفروش شده است. بنابراین میتوان گفت، کشورهای اتحادیه اروپا خواهان نتیجه مطلوب هستند. اگر آمریکاییها هم کمی رندانهتر عمل کنند و گرفتار دلخوشی کاذب ناشی از ذخایر استراتژیک خود نباشند، احتمال به نتیجه رسیدن این سناریو کم نخواهد بود و در صورت به وقوع پیوستن این سناریو، قیمت ارز ابتدا حباب مثبت را خالی خواهد کرد، سپس روند نزولی به خود خواهد گرفت. رقمی که برای هدف این روند نزولی در نظر داریم، رقم کف امسال به انضمام تورم امسال خواهد بود؛ یعنی حدود ۲۳هزار و ۵۰۰تومان و در صورت بهوقوع پیوستن این سناریو، قیمتهای زیر ۲۳هزار و ۵۰۰تومان را میتوان ناشی از هیجانات فروشندگان دلار دانست که معمولا خیلی بادوام نخواهد بود. در کل برای جمعبندی و با توجه به رفتار دولت و بانک مرکزی به نظر میرسد، هر یک از سناریوهای سیاسی اتفاق بیفتد، هدف بانکمرکزی کنترل قیمت ارز همراه با تورم خواهد بود؛ یعنی احتمالا مردم باید با ارزانفروشی دولت در ارز خداحافظی و به مدل جدید عادت کنند. در این مدل میتوان گفت، در هر حالتی یک کف و سقف معقول با انحراف معیار ۱۰ تا ۱۵درصد از نرخ ارز تعادلی و هدفگذاریشده متناسب با تورم سالانه خواهد بود که اگر درست به جمعبندی رسیده باشم، دولت سیزدهم سختترین و در عین حال، درستترین راه ممکن را انتخاب کرده است.