مردم در تله فقر
همانگونه که انتظار میرفت، حزب متحد کرملین (روسیه واحد) اکثریت کرسیها را به خود اختصاص داد و سایر کرسیهای پارلمان در اختیار احزاب تندرو یا همان اپوزیسیون سیستماتیک قرار گرفت. با این همه، به واسطه افزایش قیمت مواد غذایی و کاهش درآمد شهروندان روس، میزان رضایت از عملکرد دولت به رهبری پوتین به پایینترین سطح رسیده است. از همین رو بسیاری از ناظران پیش از برگزاری این کارزار میگفتند که انتخابات دوما آزمونی کلیدی برای سیستم اقتدارگرایی حاکم تا پیش از پایان ریاستجمهوری پوتین در سال ۲۰۲۴ محسوب میشود. حمایت از حزب روسیه واحد کاهش یافته؛ مسالهای که خشم رئیسجمهور را به همراه داشت و موجب شد او برای افزایش مشارکت پرچمدارانش پرداخت مبلغی بالغ بر ۷ میلیارد دلار کمک نقدی را به پایگاه حزب وعده دهد و مخالفانش را با آزارهای بیسابقه و شعارهای آتشین درباره خطر دخالت خارجیها در امور داخلی به چالش بکشد. در کنار همه اینها، دولت به دلیل امتناع رایدهندگان حامی ناوالنی از مشارکت در چنین رایگیری تاکتیکی، آمریکا را به مداخله در امور کشورش متهم کرد. باید گفت سرکوب بیسابقه مخالفان نشان میدهد که کرملین تهدیدهای خارجی را مانعی جدی برای ادامه بقایش میداند. طبیعتا این رخدادها به طور سیستماتیک خطرناک هستند؛ چرا که همه آنهایی که مخالف پوتین نیستند، لزوما بد نیستند، اما سرویسهای امنیتی اینگونه فکر میکنند. ماموران سرویسهای اطلاعاتی خارجی در میان دشمنان به دنبال دوست هستند و سازمان اطلاعات داخلی در میان دوستان در جستوجوی دشمن. این وظیفه اصلی سازمان اطلاعاتی مسکو است که اگر به این شکل ادامه یابد، خود مشکلی جدی است. از همین رو در ماههای منتهی به انتخابات، مقامهای سازمان اطلاعات، دهها نامزد را از مشارکت در کارزار به واسطه ارتباط با ناوالنی (منتقد پوتین) بازداشتند. آنها از صدها حامی این چهره منتقد که مردمانی عادی بودند بازجویی کردند تا در ظاهر این معترضان را از هرگونه اعتراض به نتیجه انتخابات بترسانند. ناظران میگویند، هدف اصلی رئیسجمهور روسیه این است که نشان دهد هیچ جایگزینی برای او وجود ندارد. پوتین سال گذشته، قانون اساسی را تغییر داد تا به این طریق به شکلی بالقوه فرمانرواییاش را تا سال ۲۰۳۶ تمدید کند؛ هرچند در باب اینکه دوباره نامزد میشود یا نه، سکوت کرد و چیزی نگفت. پوتین جایگزین نمیخواهد، از همین رو انتخابات برایش فرصتی است تا خود را متقاعد کند که مردم هنوز هم از او حمایت میکنند. او به انتخابات نیاز دارد تا جایگاهش را در سیستم حاکم تقویت کند و به نخبگان و الیتها القا کند که پوتین تنها کسی است که میتواند اداره کل این سیستم را در اختیار داشته باشد و در باب زمان انتقال قدرت و جانشین احتمالیاش، خودش تصمیمگیری کند. سال گذشته پس از پیروزی نامزدهای مورد حمایت ناوالنی در انتخابات شورای شهر سیبری، مخالفان میخواستند انتخابات مجلس دوما را هدف قرار دهند. اما بازداشت ناوالنی بعد از بازگشت از آلمان، امید آنهایی را که به دنبال تغییر از طریق صندوقهای رای بودند، از بین برد. با ناامید شدن بنیاد مبارزه با فساد ناوالنی به عنوان سازمانی افراطی، نامزدهای متعددی ارتباطشان را با ناوالنی از دست دادند. این ممنوعیت و محدودیتها و سرکوب گسترده مخالفان، سازمان ناوالنی را از بین برد و چند گروه حامیاش را هدف قرار داد. شخصی که دائما با پوتین در تماس است میگوید، تهدیدها نامتناسب است. دوره پوتین در سال ۲۰۲۴ به پایان میرسد و از همین رو تلاشها معطوف به این است که از شر همه کسانی که افکار عمومی را تحتتاثیر قرار میدهند، خلاص شوند. دامنه سرکوب، رسانههای مستقل را هم در بر گرفته است، دهها رسانه و کارکنانش که در باب تقلب در انتخابات و اعتراضهای گسترده سال ۲۰۱۱ نقش داشتند، با برچسب عنصر خارجی کنار گذاشته شدند، انتخابات محلی در هزاران مایلی مسکو هم اثر گذاشته است. پس از آنکه ویولتا گرادینا، فعال در بندر مور مانسک به دوستانش گفت که قصد دارد برای شورای شهر کاندیدا شود، مهاجمانی ناشناخته، اعلامیههایی را در راهپله محل اقامتش پخش کردند، با این مضمون که او کودکان را منحرف میکند، پس از آن دفتر محلی ناوالنی هدف قرار گرفت. گرودینا ماه گذشته، زمانی که میخواست به عنوان نامزد ثبتنام کند، به دستور دادگاه قرنطینه شد. او دست به اعتصاب غذا زد و چند روز بعد از مرخصی از بیمارستان، زمانی که میخواست مدارکش را برای ثبتنام تسلیم کند، به دلیل ارتباط با ناوالنی نامش از لیست نامزدها پاک شد. در انتخابات اخیر، پوتین مستقیما شرکت نکرد، با این همه شواهد نشان میدهد که این کارزار، او را در موقعیت عجیبی قرار داده است؛ از یک طرف قدرت ستاره اقبالش برای افزایش ثروت پرچمدار روسیه واحد مطرح است و از منظری دیگر باید از حزب به گونهای که به برچسب سمیاش صدمهای وارد نشود، فاصله میگرفت. در حالی که پوتین به عنوان رئیسجمهور میتواند خود را مبری از مشکلات حاکم بداند، با این همه مقولههایی چون سرخوردگی از استانداردهای ضعیف معیشتی، زیرساختهای ویران و فساد گسترده موجب شده است تا خشم مردم عادی، بهخصوص فرودستان، او را هدف قرار دهد. اف.او.ام، نهاد نظرسنجی وابسته به کرملین گفته است که اگرچه محبوبیت پوتین بالاست و او از حمایت ۵۶ درصدی برخوردار است، اما در ماه اوت تنها ۲۷درصد، از روسیه واحد حمایت کردند. در این میان، مشکل اصلی، احساسات میهنپرستانه نیست، بلکه با درآمد مردم این کشور مرتبط است. از زمان الحاق کریمه، درآمد مردم روسیه بیش از ۱۱ درصد کاهش یافته، در حالی که ۲۰ میلیون نفر یعنی یکهفتم جمعیت زیر خط فقر زندگی میکنند. روسیه همچنین با چالشهایی چون افزایش تورم و تقاضا از سوی چین و مشکلاتی چون کنترل قیمت مواد غذایی دست به گریبان است. بر اساس دادههای حاصل از نظرسنجی مرکز مستقل لوادا، دو سوم روسها ترجیح میدهند که این کشور به کشوری با استانداردهای بالای تعریفشده برای زندگی مردم تبدیل شود؛ حتی اگر یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان نباشد. در این میان، تنها یکسوم مردم این سرزمین میخواهند روسیه قدرت بزرگی باشد که دیگر کشورها به آن احترام بگذارند و از آن بترسند. شواهد نشان میدهد که کمکهای نقدی که به میزان ۱۰ هزار روبل (۱۳۷ دلار) به هر فرد اختصاص مییابد، کمک چندانی به معیشت مردم نمیکند.