سهتحول بزرگ
آنها باید ذهنیت برنده-بازنده را کنار بگذارند و نباید تصور کنند صرفا با زیان سیستم مالی جاافتاده در کشورها به سود میرسند. در مجموع میتوان گفت بحثهایی که در حال حاضر بر سر این بازار و فناوریهای آن در غرب وجود دارد، اصلا فراگیر نیست و در این بحثها اهمیت بازار و فناوری به میزان کافی در نظر گرفته نمیشود. همچنین دیدگاههای بسیار مختلفی وجود دارد و به نظر میرسد طرفها زبان هم را نمیفهمند. وضعیت کنونی سبب شده بین بخش خصوصی که به شکل فزاینده پذیرنده این ارزهاست از یکسو و دولتها و بانکهای مرکزی که از وضعیت کنونی ناراضی هستند از سوی دیگر، جدالها شدت پیدا کند. همزمان با افزایش پذیرش ارزهای دیجیتالی و فناوریهای مرتبط با آن از سوی بخش خصوصی، شاهد واگرایی در دنیای غرب بر سر هزینه-فایده سمتدهی انقلاب ارزهای دیجیتالی به سوی بهبود خدمات مالی هستیم و این واگرایی امور را پیچیدهتر کرده است.
در مقابل، چین با سرعت در حال اجرای برنامههای خود به شکل یکپارچه است و نتیجه این رویکرد، فراهم شدن زمینه برای تحولات عمیق است که میتواند به فراتر از مرزهای این کشور گسترش یابد. آنچه در آینده رخ خواهد داد، اثرات عمیق بر خدمات مالی، سیاستهای پولی، دنیای سرمایهگذاری، پلتفرمهای پرداخت و ترکیب ارزهای ذخیره جهانی خواهد داشت. تحولات آینده همچنین بر کنترل و استفاده از دادهها و رقابت چین و آمریکا در حوزه فناوری و اقتصاد تاثیر میگذارد.
سه تحول نشان میدهد چطور امور در حال تغییر است. نخستین تحول این است که فناوریهای پیشران انقلاب دنیای کریپتو از جمله فناوری بلاکچین، در حال ایجاد تغییرات بزرگ در صنعت مالی هستند، صنعتی که برای مدتی بیش از حد طولانی، نسبتا غیرکارآ بوده است. مقررات کنونی و تمایل مشتریها به شیوههای سنتی دیگر به اندازهای قوی نیستند که از موج جدید تحولات مبتنی بر فناوری بلاکچین جلوگیری کنند.
دومین نکته این است که ارزهای دیجیتالی بهرغم بیثباتی عمیق، در حال تصاحب سهم بالاتر در سبد دارایی سرمایهگذاران هستند. سرمایهگذاران برای متنوع کردن سبدهای خود یا استفاده از فرصتهایی که دائما به وجود میآیند، به سمت ارزهای دیجیتالی حرکت کردهاند. به شکل سنتی داراییهای کنونی همبستگی دارند و ارزهای دیجیتالی به دلیل همبستگی کمتر با دیگر داراییها فرصتهایی برای کسب سود پدید میآورند. همچنین ریسک بالای سرمایهگذاری در این ارزها با ریسک پایین دیگر داراییها در سبد متعادل میشود. در واقع از ارزهای دیجیتالی برای تزریق میزان مناسب ریسک به سبد استفاده میشود.
سومین تحول این است که اخیرا بر میزان استفاده از ارزهای دیجیتالی در سیستمهای پرداخت افزوده شده است. این تحول زمینه را برای استفاده از این ارزها برای اقدامات غیرقانونی نظیر باجخواهی فراهمتر، اما انتقال پول از خارج، از سوی نیروی کار برای خانوادهها را تسهیل میکند. سیستمهای سنتی در این حوزه کُند و پرهزینه هستند. البته یک نکته مهم این است که نوسانهای شدید قیمت ارزهای دیجیتالی، فقدان اعتماد فراگیر به این ارزها و نگرانیهای قانونی سبب شده، تبدیل این ارزها به ارزهای جهانی با مانع مواجه شود.
یک پرسش بسیار مهم این است که آیا فعالان بازار ارزهای دیجیتالی و قانونگذاران در غرب میتوانند بر سر یک رویکرد یکپارچهتر به توافق برسند یا نه. در این زمینه مسوولیت اصلی بر دوش فعالان بازارهای ارزهای دیجیتالی است. ممکن است آنها مرتکب همان اشتباهی شوند که غولهای فناوری مرتکب آن شدند، یعنی دنبال کردن اهداف تجاری خاص خود و بیتوجهی به این واقعیت که موفقیت آنها سبب اهمیت سیستماتیک ایشان میشود.
فعالان بازار ارزهای دیجیتالی بدون ارائه تضمینهای قوی برای جلوگیری از پولشویی و دیگر اقدامات غیرقانونی نمیتوانند با دولتها و بانکهای مرکزی به تفاهم برسند. آنها همچنین باید به نگرانیهایی که درباره تضعیف احتمالی ابزارهای سیاست پولی وجود دارد پاسخ دهند. با توجه به آنچه دولت چین در حال انجام آن است، لزوم رویکرد باز به مساله از سوی دولتها و بانکهای مرکزی بیشتر احساس میشود. در چین مقامات دولت و بانک مرکزی به قدرت تحولآفرین انقلاب ارزهای دیجیتالی و فناوریهای وابسته به آن پی بردهاند و مایلند این تحول را مدیریت کنند. چین با این کار چالشی بزرگ در برابر غرب به وجود میآورد و این چالش صرفا آن نیست که این کشور سریعتر بتواند سیستمهای بهتر پرداخت و ارز دیجیتالی بانک مرکزی را به وجود آورد.
اقدامات چین برای جایگاه دلار در سیستم مالی جهان چالشبرانگیز است، کنترل چین بر دادههای انبوه و حساس را بیشتر میکند و شکاف فناوری چین با غرب را از میان میبرد. اگر فعالان بازار ارزهای دیجیتالی از یکسو و دولتها و بانکهای مرکزی در غرب از سوی دیگر، نتوانند به رویکردی مشترک دست پیدا کنند بهزودی شاهد آن خواهند بود که آیندهشان با آنچه چین انجام میدهد و قصد انجام آن را دارد تعیین خواهد شد.