نظرسنجی از ذی‌نفعان

در اینجا می‌خواهم تجربه یک پروژه را که طی سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ تسهیلگری و مدیریت کرده‌ام برایتان روایت کنم، شاید بتوان پرسش‌های روشن‌تر و نه پاسخ‌های قاطع‌تری را طراحی کرد.

پروژه «مدیریت مشارکتی و سازمان‌یابی انجمن آب» با حمایت اندیشکده تدبیر آب ایران و مدیریت آب منطقه‌ای استان کرمان آغاز شد. شرح خدمات این پروژه شباهتی به شرح خدمات معمول پروژه‌های دولتی نداشت و تا حدی حاصل تجربه قبلی من در حوضه آبی بردسیر کرمان بود.

هدف اول پروژه شنیدن صدای همه ذی‌نفعان آب در سطوح خرد و میانه بود. در این پروژه با بیش از ۷۰۰ کشاورز، مسوولان تعدادی از پروژه‌های آب‌بر صنعتی، کارشناسان، فعالان زیست‌محیطی و دانشگاهی گفت‌وگو به‌عمل آمد. سپس در جلسات کوچک ۳‌تا‌۱۰ نفره این گفت‌وگوها به بحث گذاشته شد و در نهایت حداقل ۱۰ نشست بزرگ محلی و استانی برگزار شد که تماما با ساختار گفت‌وگویی طراحی شده بود‌(حاصل این کار به صورت مستندی ۴۵ دقیقه‌ای در آپارات تحت عنوان کاریز گفت‌وگو و ۱۰ شماره نشریه اقتصاد کرمان ثبت شده است).

هسته گفت‌و‌گوها برمبنای ۵ سوال شکل گرفت :

- اگر وضعیت کم‌آبی را باور دارید نشانگان آن را توصیف کنید.

- چه اتفاقی افتاد که در این وضعیت قرار گرفتیم؟

 - به‌عنوان یک آب‌بر و یک کشاورز چه کاری می‌توانید برای کم‌آبی‌ها انجام دهید؟

- دولت چه کاری می‌تواند برای حل بحران ‌آب انجام دهد‌؟

- مکانیزم ارتباط بین دولت و آب‌بران برای مدیریت مطلوب چگونه باید باشد؟

بدیهی است که این جمع بزرگ شاید به جز سوال اول، در بقیه سوالات دیدگاه‌های متفاوتی داشتند و با توجه به پاسخ سوال دوم یعنی اتفاقات منجر به کم‌آبی، راه‌حل‌های متفاوتی را تعریف می‌کردند.

افرادی که تکنولوژی را مسبب این وضعیت می‌دانستند، منتظر تکنولوژی بهتری برای نظارت بر برداشت‌ها بودند. افرادی که فقدان عقلانیت و دانش اقتصادی را عامل مهم کم‌آبی‌ها می‌دانستند، به‌دنبال قیمت‌گذاری آب و بازار آب بودند و کسانی که دخالت گسترده دولت، توزیع رانت و مخدوش کردن مرزهای آبی و افزایش بهره‌برداران را به‌عنوان عامل این وضعیت معرفی می‌کردند، براین باور بودند که دولت فقط باید به حراست و نظارت و پایش منابع بپردازد و مدیریت در حوضه آبریز درجه ۲ و پایین‌تر را به تشکل‌های آب‌بران بسپارد و انجمن‌های مدنی در حوزه آب را تقویت کند و البته تعداد زیادی هم به ترکیبی از این راه‌حل‌ها باور داشتند.بیش از دو سال این گفت‌وگوها از شمال تا جنوب کرمان از دشت‌های پسته کار تا حاشیه‌های رودخانه هلیل به طول انجامید. به آرامی جمعی از دوست‌داران آب شکل گرفتند که قرار بود در قالب هیات موسس به راه‌اندازی انجمن آب کمک کنند. هدف انجمن این بود که مستقل از دولت و در عین حال در کنار دولت به راه‌اندازی تشکل‌های آب‌بران یاری رساند. اما معمولا گاه عمدی و گاه سهوی لگدی به کوزه‌ای می‌خورد که قطره قطره آب در آن جمع شده است. گاه کوزه فقط ترکی نازک برمی‌داشت و گاه کاملا می‌شکست و البته بدیهی است که هر دو لگد زده شده بود.

در پایان راه ناگهان مقامات وزارت نیرو اعلام کردند که قرار است شرکتی ژاپنی به دشت رفسنجان بیاید و در ۱۰ روستا مدیریت مشارکتی را از طریق فرا تسهیلگری آموزش دهد. با افزایش قیمت دلار این لگد فقط ترکی ایجاد کرد و زمانی که کار قرار بود محصول خودش را نشان دهد، یعنی گروه‌های محلی درحال آماده شدن برای ایجاد بسترهای مشارکتی در منطقه خود بودند مجددا طرحی برای مدیریت مشارکتی ابلاغ شد که این کار فقط باید از طریق دولت و آن هم با تسهیلگران دارای مدرک دانشگاهی و فرا تسهیلگری انجام شود.

همه تلاش پروژه این بود که افراد عاشق آب و پایداری آن و ذی‌نفعان محلی با هر درجه و مدرکی که دارند بتوانند به‌عنوان تسهیلگر فعالیت کنند و اساسا وقتی دولت می‌خواهد تسهیلگر با مدرک استخدام کند، یعنی مشارکت و تسهیلگری را اصلا نمی‌فهمد و براساس مد روز می‌خواهد بر تن شبه کارمندان لباس تسهیلگری بدوزد.

دوستی می‌پرسد: نا‌امید شده‌ای؟ می‌گویم برخی اوقات باید ناامید شد، ولی بعد از خاکستر آن امید بر می‌خیزد. من از این روش‌های جعلی مشارکت ناامید هستم، اما در عین حال به تداوم گفت‌وگوها و روشنگری‌ها در حوزه آب امید دارم. بر این باورم که هر پدیده‌ای ابتدا در ذهن شکل می‌گیرد و سپس در واقعیت ساخته می‌شود و این امید وقتی برایم پر رنگ شد که یک پیش‌نویس از کمیته انجمن باغبانی انجمن پسته ایران دریافت کردم که تلاش کرده بود در آن مدیریت حوضه‌های آبریز درجه ۲ را مشارکتی و از پایین طراحی کند... در این لحظات است که ستاره‌های امید سوسو می‌زنند.