روابط پرنوسان واشنگتن- ریاض
هرچند منابع اختلاف ایران و عربستان ناشی از کم و کیف نظامهای سیاسی یکدیگر و معادلات قدرت در سطح منطقه است، اما واقعیت این است که واگرایی و همگراییهای شکل گرفته در روابط واشنگتن- ریاض به ترتیب سبب کاهش و تشدید تنشها میان تهران- ریاض شده است. به عبارت دیگر، همگرایی واشنگتن- ریاض سبب تشدید تنش و تقابل میان ایران و عربستان شده و واگرایی در روابط آنها سبب کاهش سطح تنش و تقابل شده است. دورههای مختلف روابط بین ایران و عربستان از حیث زمانی ادعای فوق را تایید میکند.
واگرایی در روابط ریاض- واشنگتن از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷
بهدنبال تصویب برجام در سال ۲۰۱۵، دولت اوباما بهرغم مخالفتهای اسرائیل و عربستان سعودی از برجام به عنوان یک دستاورد دیپلماسی بینالمللی یاد کرد. علاوه بر این، اوباما که پیشتر نارضایتی خود را از برخی دولتهای منطقه بهخاطر حمایت از جریانهای تندرو اسلامی در منطقه، نشان داده بود، بعد از امضای برجام و در مصاحبه با مجله «آتلانتیک» در اواخر سال ۱۳۹۴، به شکلی صریحتر و علنیتر سیاستهای عربستان را مورد انتقاد قرار داد. اوباما در این مصاحبه مدعی شد ریشه افراطگرایی مذهبی به آموزشهای مذهبی دهه ۱۹۹۰ برمیگردد که توسط کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس حمایت میشد. در واقع، اوباما از زمانی که سناتور بود، موضع انتقادی در قبال عربستان داشت و در مصاحبه با «آتلانتیک» گفت ایران تهدید برای عربستان نیست، بلکه نارضایتی جوانان در داخل و برخوردار نبودن آنها از آزادی و حقوقبشر منبع تهدید است. اوباما در این مصاحبه با اذعان به دشمنی صریح ایران با آمریکا و اسرائیل مدعی شد نیاز است عربستان منطقه را با ایران تقسیم کند. در این دوره چون واگرایی موجود در روابط ریاض- واشنگتن محدود و کنترل شده بود، روابط تهران- ریاض نیز از تنش محدود و مدیریتشدهای برخوردار بود.
همگرایی در روابط ریاض- واشنگتن از ۲۰۱۷ تا اکتبر ۲۰۱۹
بهدنبال آغاز ریاستجمهوری ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷، همگرایی دیدگاه و اشتراک منافع میان ریاض و واشنگتن بالا گرفت. دولت ترامپ خواهان اعمال محدودیتهای بیشتر و جدیتر بر فعالیتهای هستهای ایران، محدود کردن نفوذ منطقهای ایران و مقابله با برنامه موشکی ایران شد. در واقع عمده آنچه ۱۲ خواسته وزیرخارجه آمریکا بود، خواستههای عربستان نیز بود. عربستان نیز خواهان محدود شدن فعالیتهای هستهای، موشکی و منطقهای ایران و نیز تبدیل شدن ایران به یک بازیگر عادی، فاصله گرفتن از فعالیتهای انقلابی- ایدئولوژیک و عدم مداخله در امور منطقه شد. این همگرایی دیدگاه و مواضع سبب حمایتهای دو کشور از مواضع یکدیگر شد. در واقع در اثر حمایتهای همهجانبه آمریکا از عربستان، جرات و جسارت عربستان برای اتخاذ سیاستهای تقابلی با ایران افزایش پیدا کرد و حتی بحرین و اماراتمتحدهعربی نیز موضع مشابهی اتخاذ کردند. نگاهی به ادبیات مقامات سعودی در این دوره گویای این واقعیت است که آنها ادبیات تند و شدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران بهکار بردند. برای مثال، محمد بنسلمان سیاست اروپاییها در مقابل جمهوری اسلامی ایران را مشابه سیاست مماشات انگلستان و فرانسه در مقابل هیتلر پیش از جنگ جهانی دوم ارزیابی کرد.
واگرایی در روابط ریاض- واشنگتن از ۲۰۱۹ تا ژانویه ۲۰۲۱
بهدنبال حمله به نفتکشها در اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۸ و موضعگیریهای متفاوت مقامات کاخسفید، دولتهای عرب حاشیه خلیجفارس مانند امارات، بحرین و عربستان در همراهی کامل با سیاستهای آمریکا دچار تردید شدند. زیرا ترامپ در واکنش اعلام کرد این کشور وابستگی به نفت خلیجفارس ندارد و صرفا در صورتی که به منافع آمریکا حمله شود، مداخله خواهد کرد. در کنار این تغییر موضع کاخسفید، کنگره نیز بهخاطر قتل خاشقجی و جنگ یمن به صورت مداوم دولت ترامپ را تحت فشار قرار میداد و این نکته به عربستان انتقال داده شد که حمایت دولت آمریکا از پادشاهی سعودی یک مخالف جدی دارد و آن کنگره است. با این حال، آنچه سبب احتیاط بیشتر در همراهی عربستان با سیاستهای آمریکا شد، حمله پهپادهای یمنی به تاسیسات نفتی آرامکو در شرق عربستان در شهریور ۱۳۹۸ بود. برخلاف انتظار عربستان، واکنش آمریکا صرفا ارسال برخی تجهیزات نظامی برای عربستان بود.
عدم واکنش آمریکا به حوادث خلیجفارس و فشارهای کنگره در مخالفت با عربستان، مقامات سعودی را به تغییر تدریجی در سیاستهای خود وا داشت. در واقع، از آنجا که این عربستان سعودی بود که هزینههای تنش در منطقه ناشی از سیاست فشار حداکثری آمریکا را تحمل میکرد، مقامات ریاض نگران شدند. به عبارت دیگر، حمله به کشتیهای عربستان در خلیجفارس و نیز حمله حوثیها به تاسیسات نفتی عربستان سعودی، برای ریاض یک تصادف نبود. آنها به این ارزیابی رسیدند که اگر وضعیت موجود ادامه پیدا کند، ممکن است به کشتیهای بیشتری حمله شود یا شهروندان و سربازان بیشتری از این کشور کشته شوند. بنابراین، افزایش تنش در آبها و سرزمین عربستان سعودی انگیزهای قوی به مقامات سعودی برای اتخاذ رویکردی عملگرایانه داد. از اینرو، برای مقامات سعودی، زمان آن رسیده بود که دولت عربستان با تغییر سیاست خود در جهت کاهش تنش حرکت کند و مانع جنگ ایران و آمریکا شود که در صورت وقوع، میتوانست به منافع پادشاهی سعودی ضربه جدی بزند. به این خاطر بود که محمد بنسلمان اعلام کرد «پادشاهی سعودی جنگ در منطقه را نمیخواهد» اما برای جلوگیری از جنگ، حکومت ایران و سعودی باید با یکدیگر گفتوگو کنند. بهطور خلاصه باید گفت تردید ریاض در برخورداری از حمایت کامل آمریکا در صورت نیاز از یکسو و مخالفتهای مداوم کنگره با سیاستهای محمد بنسلمان در موضوع قتل خاشقجی و جنگ یمن سبب خویشتنداری و احتیاط مقامات سعودی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران شد، بهگونهایکه از شدت ادبیات خصمانه مقامات سعودی علیه تهران کاسته شد.
واگرایی در روابط ریاض- واشنگتن از ژانویه ۲۰۲۱ به بعد
شکست ترامپ در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ به معنی پایان همگرایی در دیدگاه و منافع عربستان سعودی بود. از طرفی رویکرد انتقادی بایدن به سیاستهای عربستان در ایام کمپینهای انتخابات ریاستجمهوری که خواست کنگره آمریکا نیز بود، گویای این واقعیت بود که دولت جدید آمریکا آزادی عمل دولت ترامپ را به عربستان سعودی نخواهد نداد. در واقع، سیاستهای عربستان سعودی در مواجهه با همسایگان خود مانند قطر و یمن از یکسو و نیز نقض حقوقبشر در پرتو پرونده قتل جمال خاشقجی از سوی دیگر سبب هزینههایی برای آمریکا شده بود. به این خاطر با آغاز دولت جدید آمریکا، تغییر سیاست آمریکا در مقابل عربستان قابل پیشبینی بود.
در این راستا، جو بایدن در اولین سخنرانی خود در وزارتخارجه این کشور بیان کرد که جنگ یمن باید پایان یابد و آمریکا به کلیه حمایتهای این کشور برای حملات تهاجمی به یمن و همچنین صادرات تسلیحاتی در این زمینه پایان خواهد داد. متاثر از این واگرایی در روابط ریاض- واشنگتن، عربستان سعودی از سیاست احتیاط و خویشتنداری اواخر دوره ترامپ فراتر رفته و با علم به اینکه آمریکا همانند سالهای اول دولت ترامپ به حمایت همهجانبه از عربستان نمیپردازد، بهدنبال تنشزدایی با ایران است.
در پایان باید گفت، نوع سیاست آمریکا در مواجهه با عربستان تاثیر مستقیم بر منافع و امنیت ایران دارد. در دوره ترامپ، عربستان بهشدت حامی سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران بود.
این کشور مشوق آمریکا برای خروج از برجام بود. سیاست انتقادی دولت بایدن در قبال عربستان، سبب تغییر شرایط و به تبع آن موضع عربستان در قبال ایران شد. در واقع، تحلیل محتوای مواضع و اقدامات دولت بایدن بیانگر این مهم است که کاخسفید اگر چه همچنان عربستان را شریک مهم و راهبردی خود قلمداد میکند، اما مانند ترامپ حامی بیقید و شرط سیاستهای تهاجمی عربستان نخواهد بود. بنابراین با توجه به رویکرد دولت جدید آمریکا، میتوان گفت شرایط برای مذاکره مستقیم ایران و عربستان فراهم شد.