۱۰ نکته فراموش شده
۱- هدفمند نبودن: در ساختارهای اجتماعی، اصولا برای ایجاد یک نهاد، اهداف، کارکردها و ارتباط آن با سایر نهادهای موجود به نحوی تعریف میشود که در راستای هم و تکمیلکننده فعالیت یکدیگر باشند، به نحوی که بتوان در یک مسیر خطی فرضی به راحتی وظایف هر نهاد را تشخیص داده و ارتباط آن با نهادهای قبل، بعد یا موازی در این مسیر را مشخص کرد. سربازی فاقد این ویژگی است و لذا مشاهده میشود که مسوولان مربوط گاه هدف آن را جامعه پذیر کردن جوانان، گاه مرد شدن و گاه مهارت آموزی در کنار حفظ امنیت تعریف میکنند، در حالی که نه در مقوله امنیت، نقش سربازان در ساختار امنیتی کشور و حتی نیروهای مسلح به درستی تبیین شده و نه حدود وظایف نیروهای مسلح در جامعهپذیر کردن یا مهارتآموزی مشمولین در کشور مشخص است.
۲ - تغییر شکل جنگها: جنگهای امروزه برخلاف گذشته، نبرد تن به تن نیروهای پیاده نیست، بلکه بهکارگیری سلاحهای با برد بلند مانند انواع موشکهای بالستیک، سطح به دریا، دریا به خشکی، سطح به سطح و...و حتی پهپادها سطح تماس نیروهای پیاده را به حداقل رسانده است و لذا کثرت نیروی پیاده، نه تنها بازدارندگی ندارد که سبب افزایش تلفات انسانی نیز میشود.
۳ - حرفهای شدن نظامیگری: با توجه به بهکارگیری وسیع فناوری در نیروهای مسلح و حتی پیشرفت سلاحهای انفرادی و تجهیزات جانبی آنها، نیروهای مسلح باید علاوه بر دارا بودن ویژگی هوشی و جسمی در استانداردهای تعریف شده، تحت آموزشهای مستمرو روزآمد قرار گیرند تا در مواقع لزوم کارآیی مناسبی داشته باشند و این امر با بهکارگیری نیروهای موقت، بهدور از استانداردهای هوشی و جسمانی و فاقد آموزش محقق نمیشود.
۴ - ناکارآمدی سربازان: تنوع ماموریتهای نیروهای مسلح، ضرورت ارائه آموزشهای متناسب با ماموریتها، محدودیتهای بهکارگیری سربازان در مشاغل مهم یا حساس، سنخیت نداشتن برخی وظایف نیروهای انتظامی مانند انتقال،جلب و دستگیری متهم از یک سو، تفاوت ضریب هوشی، مقاطع تحصیلی، وضعیت جسمانی، بیماریهای منعکننده مشمولان که با عملکرد ناصحیح وظیفه عمومی در رسیدگیهای پزشکی و افزایش معافیت از رزم از سوی دیگر و همچنین بیرغبتی و بیانگیزگی سربازان به انجام خدمت به دلیل اجباری بودن سبب شده از سربازان عمدتا در مشاغل خدماتی غیرضروری استفاده شود که تاثیری در ایجاد امنیت ندارد
۵- مهاجرت نخبگان: ناکارآمدی نیروهای مسلح در بهکارگیری، اتلاف وقت جوانان، بیتوجهی به قابلیتها و تواناییهای سربازان و رفتارهای ناشایست و دور از شأن فرماندهان خصوصا فرماندهان جزء که بعضا از سواد و دانایی کمتری نسبت به سربازان تحصیلکرده برخوردارند سبب شده تا نخبگان، مهاجرت از کشور را بر انجام خدمت سربازی ترجیح دهند.
۶ - کاهش تولید و کارآفرینی: کارآفرینی در فضای رقابت اقتصادی، نیازمند حضور و پایش مستمر بازار، سنجش سلیقه مشتری، وضعیت رقیبان، نوآوری در تولید یا ارائه خدمات دارد که سربازی عملا سبب میشود کارآفرینانی که در تعریف شرکتهای دانشبنیان قرار نمیگیرند و کسب و کارهای نوپا ایجاد کردهاند، غیبت از سربازی را بر انجام خدمت و واگذاری بازار خود به رقیبان مقدم بدارند.
۷ - استثمار از سوی کارفرمایان: نداشتن کارت معافیت یا پایان خدمت سبب شده تا بعضی از کارفرمایان از پرداخت حقوق اولیه کارگران مشمول خودداری کرده و آنان را که اتفاقا برای تامین معیشت خانواده نیازمند اشتغال هستند عملا استثمار کنند.
۸ - افزایش مدت تحصیل: سربازی سبب شده که بعضی از مشمولان به امید فراهم شدن شرایط بهتر یا برخورداری از معافیت، مدت تحصیل را طولانی کرده و با ایجاد نیاز کاذب به مراکز آموزشی بیشتر برای تحت پوشش گرفتن متقاضیان، سبب تحمیل هزینه به خانوادهها و دولت میشود.
۹ - تاخیر در ازدواج: طولانی شدن مدت تحصیل، انجام سربازی پس از اتمام تحصیل، از دست رفتن فرصت اشتغال به دلیل افزایش سن و… موجب شده تا سن ازدواج در آقایان افزایش یابد که با توجه به ادامه تحصیل دختران و بالا رفتن انتظارات از همسر آینده ، عملا ازدواج و فرزندآوری را با تاخیر مواجه میکند.
۱۰ – بههم خوردن تناسب جمعیتی: افزایش مدت اشتغال مشمولان به تحصیل در مقاطع مختلف و انجام خدمت سربازی سبب میشود تا دختران سریعتر و راحتتر جذب بازار کار و در نتیجه دارای استقلال مالی شوند که موجب سختگیری در ازدواج و انتخاب همسر میشود که در بلندمدت افزایش بیکاری آقایان، عدم تمایل به ازدواج و... را بهدنبال دارد. مجموع این عوامل و بسیاری از عوامل دیگر که قابل شمارش است ضرورت لغو سربازی اجباری را بیش از پیش عیان میکند.