راهی جز مذاکره نیست!
بهنظر میرسد در بین تمام چالشهایی که دولت بایدن در حوزه سیاست خارجی اکنون با آنها روبهروست، موضوع برنامه هستهای ایران سادهترین راهحل را دارد. اما مساله برای طرف ایرانی به چه شکل است؟ باید گفت مذاکرات کنونی آخرین فرصت واقعی برای فراهم کردن زمینه اثرگذاری سیاست ایران یعنی تعامل بهتر با دنیای غرب است. این واقعیت است که ایران به تدریج درحال از سر گذراندن تاثیر تحریمهاست یا حداقل راهی برای ادامه حیات بهرغم تحریمها یافته است. گزارشها نشان میدهد چین در ماه گذشته میلادی روزانه یک میلیون بشکه نفت از ایران خریده است؛ نفتی که دیگر کشورها تمایلی به خرید آن ندارند. چین چندی پیش یک توافق تجاری مهم و بزرگ با ایران امضا کرد و همواره منتقد سیاستهای آمریکا بوده است. اما هیچکس نمیتواند منکر لطمات فراگیر و عمیقی باشد که تحریمهای آمریکا به اقتصاد ایران وارد کرده است و لغو تحریمها قطعا به رونق اقتصادی این کشور کمک میکند.
بهنظر میرسد هر دو طرف، هر آنچه برای آماده شدن لازم بود، انجام دادهاند. دولت بایدن در قبال اقداماتی که ایران در هفتههای اخیر انجام داده از جمله تعیین ضربالاجل برای مذاکره و گستردهتر کردن فعالیتهای هستهای، آرامش خود را حفظ کرده است. هنگامی که حملات راکتی به نیروهای آمریکا در عراق انجام شد بایدن اقدام نظامی علیه نیروهای شبهنظامی مورد حمایت ایران انجام داد. از سوی دیگر بایدن اعلام کرده که مایل است از تعداد نیروهای آمریکایی که از عربستان حفاظت میکنند بکاهد و سربازان را به خانه بازگرداند. این اقدام میتواند بر نیروهای تندرو در ایران اثر مثبت بگذارد.
ایران به غنیسازی اورانیوم تا ۲۰ درصد اقدام کرده است و این اقدام یک اقدام واکنشبرانگیز محسوب میشود. البته اقدام یاد شده را میتوان یک اقدام نمادین و قابل بازگشت تفسیر کرد. غنیسازی اورانیوم تا ۲۰درصد یعنی کاری که ایران انجام داده، زنگ خطر را به صدا درآورده است زیرا این اقدام ایران را به دستیابی به اورانیوم با غنای ۹۰درصد که برای ساخت سلاح هستهای لازم است، نزدیک کرده است. اما برخی تخمینها حاکی است حتی اگر ذخیره اورانیوم ۲۰ درصد ایران به اورانیوم ۹۰ درصد تبدیل شود با آن تنها میتوان تعداد محدودی بمب اتمی ساخت و دستیابی به این تعداد بمب ممکن است به اقدام نظامی اسرائیل یا آمریکا علیه ایران منجر شود، این قماری نیست که منطقی به نظر برسد.
منتقدان میگویند تولید فلز اورانیوم از سوی ایران اقدامی ضروری برای ساخت سلاح هستهای است. اما ایران این فلز را از اورانیوم گرید پایین ساخته است. بنابراین اقدام این کشور عمدتا برای نمایش توانایی فنی انجام شده است و متخصصان از قبل میدانستند ایران این توانایی را دارد. همچنین گزارشهای متعدد درباره بهکارگیری سانتریفیوژهای مدرن منتشر شده است. بهطور خلاصه ایران برگهای برنده متعددی برای ارائه و چانهزنی در پای میز مذاکره فراهم کرده است تا از آنها برای دادن پیشنهاد در قبال کاهش تحریمها استفاده کند.
اساسا مذاکره همواره به همین شکل انجام میشود. محاسبات اصلی هر دوطرف اکنون همان است که ۶ سال پیش بود: اینکه ایران لغو تحریمها را به داشتن سلاح هستهای ترجیح میدهد و آمریکا رونق پیدا کردن اقتصاد ایران را به یک ایران هستهای ترجیح میدهد. همچنین هر دو طرف مایلند جنگی رخ ندهد. جنگها رویدادهای پیچیده، پرهزینه و غیرقابل پیشبینی هستند که رخ دادن آن مستلزم تمایل هر دو طرف به جنگ است. درحالحاضر ایران و آمریکا مایل نیستند جنگی رخ دهد، زیرا اگر چنین تمایلی وجود داشت، آنها میتوانستند از یکی از فرصتهای متعددی که طی ماههای اخیر به وجود آمده برای شروع جنگ استفاده کنند.
به این ترتیب تنها مسیر پیش رو مسیر مذاکره است. مذاکرات طرفهای توافق هستهای ایران ادامه پیدا خواهد کرد. اما به احتمال بسیار زیاد این مذاکرات به «توافق فراگیرتر» که بایدن به دنبال آن است منجر نخواهد شد، توافقی که شامل برنامه موشکی و رفتار منطقهای ایران شود. این مذاکرات همچنین به نجات اقتصاد ایران قبل از انتخابات ریاستجمهوری این کشور منجر نخواهد شد، اما مذاکره تنها راه پیشروست.