فاز چهارم آغاز میشود!
جهانیشدن واژهای است که هیچ تعریف ثابتی ندارد. این واژه با تولد کاپیتالیسم صنعتی درحدود سال ۱۸۳۰ به وجود آمد. طی هشتاد سال بعد، قدرتهای استعمارگر، شبکههای تجاری در آسیا و آفریقا ایجاد کردند، خطوط راهآهن در آرژانتین و کارخانههای خودروسازی در پنسیلوانیا با سرمایههای خارجی بهوجود آمد و بیش از ۱۰۰ میلیون نفر مهاجر به کشورهای دیگر نقل مکان کردند. قبل از شروع جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ که سبب پایان ناگهانی سرخوشیها در جهان شد، صادرات ۱۲ درصد بازده جهانی را تشکیل میداد و تا دهه ۱۹۷۰ سهم صادرات از بازده جهانی بار دیگر به این رقم نرسید. اما این جهانیشدن، واقعا جهانی نبود. اروپا در بیش از سه چهارم تجارت جهانی نقش محوری داشت و بخش اعظم این تجارت از مواد خام نظیر زغالسنگ و قهوه تشکیل میشد. در واقع تجارت کالاهای تولیدی بسیار اندک بود.
پس از جنگ جهانی دوم، جهانیشدن به شکلی جدید ظهور پیدا کرد. این بار دولت عامل محرک بود و کاهش تعرفهها سبب افت قیمت کالاهای وارداتی شد. نفتکشهای غول پیکر راه را برای تجارت گسترده نفت باز کردند و سود حاصل از این تجارت سبب افزایش وامدهی خارجی شد. با این حال بخش اعظم تجارت و سرمایهگذاریها بین چند کشور صنعتی انجام میشد و کشورهای فقیر و درحال توسعه عملا از طریق گرفتن وام از سرمایهگذاران کشورهای ثروتمند و صادرات مواد خام جدید، در جهانیشدن مشارکت داشتند. سال ۱۹۵۹ آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا در مجموع کمتر از ۱۰ درصد کالاهای تولیدی جهان را تولید میکردند. شدیدترین انتقاد از جهانیشدن این بود که جهانیشدن سبب شد شمال ثروتمند از جنوب فقیر بهرهکشی کند.
این الگوی تجاری از اواخر دهه ۱۹۸۰ شروع به تغییر کرد. زیرا حملونقل، ارزانتر و قابلاتکاتر شد و مخابرات و پیشرفت فناوری به کشورها و شرکتها اجازه دادند قطعات کالایی را در یک کشور طراحی، در کشوری دیگر تولید و در کشوری دیگر مونتاژ کنند. در این سومین جهانیشدن، تولید برای مشتریها در کشورهای ثروتمند و در کشورهایی که نیروی کار ارزان داشتند قابل انجام بود. این زنجیرههای طولانی تولید بیسابقه بود. موتورها، داروها و.. دیگر صرفا تولید آمریکا، بریتانیا یا ژاپن نبودند زیرا کشورهای مختلف در فرآیند تولید آنها نقش داشتند و این کالاها عموما از سوی شرکتهایی که بینالمللی بودند تولید میشدند. طی دو دهه، رشد صادرات دو برابر رشد اقتصاد جهان بود.
یک روند بیش از دیگر روندها به رشد تجارت جهانی کمک کرد: ارتقای استاندارد زندگی مادی بشر. همزمان با رشد درآمدها در بسیاری از اقتصادها و کاهش قیمت کالاهای تولیدی، مردم پول بیشتری صرف خرید کالا کردند. در سال ۱۹۸۷ کارخانههای خودروسازی چین ۱۷ هزار و ۸۴۰ خودرو تولید کردند. ۳۰ سال بعد تعداد خودروهای فروخته شده در چین از هر کشور دیگری بسیار بالاتر بود. سال ۲۰۱۷ هر فرد در انگلستان پنج برابر بیشتر از سه دهه قبل از آن لباس خریداری کرد. متوسط متراژ خانههایی که در سال ۲۰۱۷ در ایالاتمتحده ساخته شد ۳۸ درصد بزرگتر از رقم مربوط به سال ۱۹۸۷ بود و ۳۰ درصد احتمال داشت که در خانهها بیش از یک یخچال وجود داشته باشد.
اما عصر زنجیرههای بینالمللی عرضه با شروع بحران مالی سال ۲۰۰۸ رو به زوال رفت. سرمایهگذاری خارجی در شرکتها بهعنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی، در سال ۲۰۰۷ به اوج رسید. همچنین میزان تجارت کالا در سال ۲۰۰۸ به حداکثر میزان افزایش یافت. یک عامل معکوس شدن این روند رشد، کاهش قیمت کالاهای تولیدی نسبت به خدمات بوده است. اما این معکوس شدن همچنین نشاندهنده تغییر نحوه هزینه کردن از سوی خانوادهها و شرکتهاست. دادههای بهدستآمده از بسیاری کشورها نشان میدهد مردم بهطور فزاینده خدمات و تجربهها را به کالاهای تولیدی ترجیح میدهند. همچنین همزمان با پیشرفت فناوری، کسبوکارها سهم بالاتری از بودجه سرمایهگذاری خود را به تحقیقات، نرمافزار و داراییهای معنوی اختصاص میدهند و سهم ماشینآلات درحال کاهش است. در نتیجه، تجارت کالاهای تولید شده رشد بسیار کندتری از رشد اقتصاد جهان دارد. البته سقوط نرخ رشد اقتصاد جهان در اثر بحران کرونا سبب شده این روند برای مدتی معکوس شود. دلایل گوناگونی وجود دارد که ثابت میکند رشد کندتر تجارت کالاهای تولیدی نسبت به رشد اقتصاد ادامه پیدا خواهد کرد. یکی از این دلایل آن است که جمعیت جهان درحال پیر شدن است. متوسط سن جمعیت جهان که سال ۱۹۸۵ حدود ۲۳ سال بود، اکنون ۳۱ سال است و در آینده بالاتر خواهد رفت. نیمی از جمعیت ژاپن و آلمان بیش از ۴۷ سال سن دارند. در روسیه، چین و ایالاتمتحده متوسط سن جمعیت ۴۰ سال است. خانوادههایی که سن بالاتری دارند سالها فرصت داشتهاند لوازمخانگی تهیه کنند و کمدهای آنها پر از لباس است. همچنین آنها تمایلی ندارند بر این کالاها بیفزایند. در واقع این گروه خانوادهها بخش بزرگتری از پول خود را صرف سفر، رفتن به رستوران و پرداخت هزینههای درمانی و پول کمتری برای خرید لوازمخانگی یا لباس پرداخت میکنند.
عامل دیگری که سبب کاهش تقاضا برای کالاهای فیزیکی خواهد شد، تبدیل کالاها به خدمات است. در یک دهه اخیر دانلود دیجیتال و خدمات استریم به متقاضیان امکان داده بدون نیاز به ویدئو، کتاب یا کالاهای فیزیکی از فیلم، داستانها و موسیقی استفاده کنند. از سوی دیگر اشتراکگذاری خودرو و دوچرخه از تقاضا برای خودرو و دوچرخه شخصی خواهد کاست. کسبوکارها هم در همین مسیر درحرکت هستند. برای مثال ذخیره دادهها در بانک داده ابری که از طریق اینترنت قابل دسترسی است سبب شده تقاضا برای تجهیزات کامپیوتری کاهش یابد و پول کمتری صرف این تجهیزات میشود. این روندهای نوظهور نهتنها ادامه پیدا خواهند کرد، بلکه گسترش پیدا میکنند. برای مثال رستورانهایی را در نظر بگیرید که برای کاهش هزینه و ادامه حیات در دوران همهگیری کرونا، آشپرخانهها را به اشتراک میگذارند. این روند در آینده تقاضا برای تجهیزات آشپزخانه را کاهش خواهد داد.
سومین عامل موثر در بازار کالاهای فیزیکی، کاهش تقاضا برای نیروی کار است.خودروهای برقی موتور ندارند و بسیاری از تجهیزاتی که در خودروهای دیگر وجود دارد، در این خودروها بهکار نمیرود. رواج استفاده از خودروهای برقی به معنای کاهش نیاز به نیروی کار برای تولید خودرو است. فناوری با کاستن از نیاز به نیروی کار درحال از میان بردن یکی از دلایل اهمیت زنجیره بینالمللی عرضه یعنی صرفه جویی در تولید با بهرهگیری از نیروی کار در کشورهای دارای درآمد پایین است. از سوی دیگر فناوری سبب میشود تولید کالاهای ویژه در مقیاس محدود در نزدیکی مصرفکننده نهایی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه شود، در نتیجه جریان کالاهای تولیدی تحتتاثیر منفی قرار میگیرد. زنجیرههای بینالمللی عرضه همچنین از این جهت رشد کردند که شرکتها میتوانستند از پرداخت هزینههای زیستمحیطی فعالیتهایشان اجتناب کنند. این وضعیت نیز در آینده تغییر خواهد کرد. از پیش صاحبان کشتیها ملزم شدهاند از انتشار گازهای گلخانهای بکاهند و این عامل هزینههای بزرگی برای آنها بهوجود آورده است. به همین دلیل شاهد افزایش هزینه حملونقل در اقیانوسها هستیم. در آینده خطوط هواپیمایی نیز با همین محدودیتها مواجه خواهند شد. همزمان با آنکه شرکتها از سوی مشتریها و سرمایهگذاران تحت فشار قرار میگیرند تا فعالیتشان را شفاف کنند و انتشار گازهای گلخانهای را در زنجیره عرضه خود کاهش دهند، تولید کالا در کشورهایی که استانداردهای سختگیرانه زیستمحیطی ندارند، جذابیت خود را از دست میدهند. این روندها به این معنا نیست که جهانیشدن درحال از بین رفتن است، بلکه به این معناست که جهانیشدن درحال ورود به مرحله چهارم است. با آنکه جهانیشدن از لحاظ تولید کالا به اوج رسیده و تضعیف خواهد شد اما از لحاظ جریان خدمات و ایدهها درحال رشد است.