بازگشت به سازمانهای بینالمللی
همپیمانهای آمریکا در ناتو و همچنین ژاپن، کرهجنوبی و دیگر کشورها از اینکه آمریکا بر تعهدات خود در زمینه امنیت جهان تاکید کند استقبال خواهند کرد. آنها همچنین از بازگشت آمریکا به دیالوگ احترام آمیز پس از سالها ریاستجمهوری ترامپ که رویکرد غیر دوستانه حاکم بود خشنود خواهند شد. اما دولت جدید آمریکا باید از همپیمانهای آمریکا بخواهد در زمینههای مختلف اقدامات بیشتری انجام دهند. فشارهای ترامپ بر آن کشورها برای اختصاص بودجه بیشتر در حوزه مسائل دفاعی موضوعی بود که در دوران ریاستجمهوری روسایجمهوری قبل هم وجود داشت و این فشار باید ادامه پیدا کند. اما موضعگیری دولت جدید آمریکا در قبال همپیمانان این کشور نباید صرفا در زمینه بودجه دفاعی سختگیرانه باشد.
آلمان نه تنها باید بر هزینههای نظامی خود بیفزاید بلکه باید به خاطر نادیده گرفتن منافع امنیتی و اقتصادی لهستان و اوکراین و در اولویت قرار دادن منافع خود از خط لوله نورد استریم بین روسیه و این کشور، پاسخگو باشد. اقدام ترکیه برای خرید سامانههای دفاع ضد هوایی اس ۴۰۰ از روسیه بهرغم هشدارهای مکرر ایالاتمتحده باید برای این کشور هزینههایی در برداشته باشد. تحریمهایی که اخیرا علیه این کشور اعمال شده یک شروع خوب است. آنکارا همچنین باید پاسخگوی اقدامات خود در لیبی، شرق مدیترانه و سوریه باشد، اقداماتی که با منافع دیگر اعضای ناتو در تضاد قرار دارد و تلاشها برای دستیابی به صلح را پیچیده میکند. اقدامات اعضای ناتو در تضاد با منافع دیگر اعضای این سازمان نباید نادیده گرفته شود.
ایالاتمتحده باید در طراحی و تدوین مجازاتها برای اعضای ناتو نظیر ترکیه، مجارستان و لهستان که به سمت خودکامگی حرکت میکنند نقش اصلی را در این سازمان برعهده بگیرد. در منشور ناتو هیچ رویهای برای اخراج یک عضو وجود ندارد اما امکان دیپلماسی خلاق از جمله تعلیق عضویت یا دیگر اقدامات تنبیهی وجود دارد. اقدام بایدن به بازگرداندن آمریکا به سازمانهای بینالمللی که در دوره ترامپ آمریکا از آنها خارج شده باید با برنامهای برای بهبود رویهها و ساختار آن سازمانها همراه باشد. این سازمانها بهرغم مشکلات متعددی که دارند اهداف مفیدی را تامین میکنند و میتوانند کانالی موثر برای اعمال نفوذ آمریکا در جهان باشند. در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ اتحاد شوروی سابق استراتژی آشکار و بلندمدت برای گنجاندن نیروهای خود در بخشهای مختلف سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن داشت.
بهنظر میرسد چین امروزه همین استراتژی را دنبال میکند. وقتی آمریکا از عضویت در سازمان جهانی بهداشت و دیگر سازمانهای مشابه خارج میشود فرصتهایی به چین داده میشود تا بر این سازمانها مسلط شود و از آنها برای تحقق اهداف خود استفاده کند. دولت جدید آمریکا باید بر اصلاحات فراگیر سازمانی در سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان جهانی بهداشت تاکید و پافشاری کند. آمریکا باید از تمامی اهرمهای دیپلماتیک و اقتصادی خود که میتواند از آنها بهره ببرد استفاده کند تا اصلاحات موثر در این سازمانها رخ دهد. صرفا عضویت مجدد در این سازمانها به اندازه کافی خوب نیست.
دولت جدید آمریکا قصد دارد بر ابزارهای غیرنظامی نظیر دیپلماسی متعارف، کمکهای توسعهای و دیپلماسی عمومی برای حفاظت از منافع کشور و پیشبرد اهداف خود، اتکای بسیار بیشتری داشته باشد. به همین دلیل این دولت باید بداند که این ابزارها بهشدت به بهروزرسانی و سرمایهگذاری نیاز دارند. ساختار دستگاه امنیت ملی آمریکا که سال ۱۹۴۷ طراحی شده باید تغییر کند تا برای سده بیست و یکم مناسب باشد. رقابت چند وجهی با چین و رفع چالشهای فراملی مستلزم نقشآفرینی رسمی آژانسهایی است که قبلا بخشی از دستگاه امنیت ملی محسوب نمیشدند، همچنین باید رویکردهای جدید برای تحقق اهداف و استراتژیها اتخاذ شود.
وزارت خارجه یعنی ابزار اصلی غیردفاعی قدرت ما، بهشدت به اصلاحات نیاز دارد و این موضوعی است که بسیاری از مقامات ارشد پیشین و کنونی این وزارتخانه به آن اعتراف دارند. وزارت خارجه در ازای اعمال تغییرات معنادار ساختاری و فرهنگی، باید به منابعی که نیاز دارد دسترسی داشته باشد. در سالهای اخیر ابزارهای اقتصادی بینالمللی ما عموما شامل تدابیر تنبیهی نظیر تحریم و تعرفه بوده است. ما باید برای متقاعد کردن دیگر کشورها به انجام دادن اقدامات - یا انجام ندادن اقدامات - طوری که منافع ما تامین شود با خلاقیت بیشتری عمل کنیم و مشوقهای اقتصادی مثبت بیابیم. با آنکه آمریکا بهطور مستقیم نمیتواند با برنامه راه ابریشم قرن ۲۱ چین رقابت کند، ولی باید برای بهرهگیری از قدرت بخش خصوصی خود و اعمال نفوذ، راههایی بیابد. شرکتهای آمریکایی میتوانند در کشورهای مختلف جهان، کشورهایی که چشمانداز سرمایهگذاری و فرصتهایی برای پیشبرد منافع ملی آمریکا دارند، با دولت آمریکا همکاری کنند. تاسیس انجمن توسعه مالی بینالمللی آمریکا در سال ۲۰۱۸ یک شروع خوب بوده است. برنامه توسعه شبکه برق آفریقا که سال ۲۰۱۳ آغاز شد و مورد تایید هر دو مجلس سنا و نمایندگان کنگره بود، نمونهای موفق از شراکت بین بخش خصوصی و دولت آمریکاست.
در نهایت، ارتباطات استراتژیک آمریکا یعنی توانایی ما برای انتشار پیام و اثرگذاری بر دولتها و مردم، در وضعیت مناسب قرار ندارد و باید بهروزرسانی و تقویت شود. ابتدای سده حاضر هو جین تائو، رئیسجمهوری وقت چین ۷ میلیارد دلار برای توسعه ظرفیتهای رسانهای و تاثیرگذاری بینالمللی این کشور اختصاص داد. این در حالی است که سال ۱۹۹۷ کنگره آژانس اطلاعات آمریکا را منحل کرد و در نتیجه، دیپلماسی عمومی به بخشی کوچک از وزارت خارجه تبدیل شده است. در حال حاضر هیچ مکانیزم موثری برای ارسال پیام در دولت وجود ندارد و تلاشها برای استفاده بهتر از رسانههای اجتماعی و دیگر فناوریهای جدید بسیار محدود بوده است. مسلما کشوری که بازاریابی، روابط عمومی و اینترنت را به وجود آورده میتواند راه بازگشت به اوج را در حوزه ارتباطات استراتژیک بیابد.
خارج از آمریکا تردیدهای عمیق درباره تداوم یافتن روند بازگشت این کشور به صحنه بینالمللی پس از دولت آینده وجود دارد. درباره دیدگاههای رئیسجمهوری جدید در حوزه استفاده از قدرت نظامی نیز قطعیتی مشاهده نمیشود. البته اکثر دوستان و همپیمانان آمریکا از پیروزی بایدن خوشحال هستند. این خوشحالی به بایدن امکان میدهد ائتلافها را احیا و تقویت کند و در داخل آمریکا نشان دهد که این احیا و تقویت ائتلافها، منافع آمریکا را در سراسر جهان تامین میکند و سبب رفاه شهروندان آمریکا میشود. این یک میراث ماندگار برای دولت بایدن خواهد بود.