سوخت موشک قیمتها
در این میان، اقدامات بانکمرکزی درخصوص افزایش نرخ بهره از ۱۵درصد تا بالای ۲۰ درصد نیز سرمایهگذاران را با تردید مواجه کرد که تمام این موارد باعث سقوط سنگین بازار سرمایه از سطح فوق تا کانال یکمیلیون و ۲۰۰هزار واحدی شد. اما با انتخابات آمریکا و افزایش احتمال برد بایدن، بازار به استقبال احیای برجام رفت و این امر بهرغم دورنمای کاهشی نرخ دلار، باعث تشکیل خوشبینی در بازار شد. از طرفی ابهام نسبت به نرخ آتی دلار، باعث تلاطم در بازارهای کالایی شد و فروشهای نجومی در رینگهای بورسکالا ماحصل این تلاطم بود. بهتدریج این ابهامات کاهش یافتند. روند برابری نرخ دلار با ریال به شکلی آهسته و پیوسته تعدیل شد، اثرات فروشهای صادراتی بر صورتهای مالی شرکتها روشن شد. به این ترتیب بازار در نیمه دوم آبان ماه به این نتیجه رسید که سهام زیر ارزش ذاتی خود معامله میشوند، فروشندهها در بازار کمتر شدند و از آن مرحله به بعد، بازار روند متعادل و صعودی به خود دید. بخشی از این روند صعودی تا به اینجای کار به واسطه کاهش شدید گاه ۶۰ تا ۷۰ درصدی در اکثر نمادهای بازار اتفاق افتاد. البته در این میان بخشی از سهام واقعا ارزنده بودند و به واسطه دلایل متعددی از جمله زیرساختارهای بازار سرمایه از قبیل دامنهنوسان و حجممبنا، روند کاهشی را تجربه کردند که در نتیجه، بازار توانست بخشی از سقوط را پس بگیرد. حال سوالی که مطرح میشود این است که آینده بازار چه خواهد شد و آیا میتواند روند صعودی نیمه دوم آبان و نیمه اول آذر را ادامه دهد؟ برای تحلیل این مهم از چند نکته نباید غافل شد؛ یکی از این نکات احتمال احیای برجام است. در صورت احیای برجام، دورنمای نرخ اسعارخارجی نزولی یا کمنوسان خواهد بود. البته این مهم، برای شرکتهای صادراتی میتواند یک تهدید باشد، چون عمده این شرکتها محصولات خود را در بورسکالا عرضه میکنند و در صورتیکه دورنمای نرخهای ارز صعودی نباشد، رقابت بر سر محصولات صادراتی بسیار کاهش مییابد و البته با حفظ سطوح کنونی برابری قیمت اسعارخارجی با ریال، تعدادی از این صادراتیها جذاب هستند، اما باید دقیقتر بررسی شوند. برای اینکه این رشد تداوم داشته باشد، نیاز به چند عامل بنیادی است. از جمله این عوامل، کاهش عدماطمینان نسبت به عوامل کلان اقتصادی از قبیل تورم، نرخهای برابری ارز، عدم اعمال تحریمهای جدید، قیمتهای جهانی کالاها، قیمت نفت و احتمال درمان بیماری کووید-۱۹ را میتوان نام برد. درخصوص نرخ ارز نیز باید عنوان کرد، در صورتی که نرخ دلار در حدود ۲۲۰ تا ۲۵۰ هزار ریال تثبیت شود، بسیاری از شرکتها دورنمای سودآوری معقولی تا انتهای سال ۱۴۰۰خواهند داشت و این امر میتواند سوخت روند متعادل و صعودی بازار تا انتهای سال ۱۴۰۰ را تامین کند. اما با کاهش نرخ دلار ممکن است سودآوری شرکتهای صادراتی با مشکلاتی روبهرو شود که در این میان، شرکتهایی که طرحهای توسعهای خوبی دارند و میتوانند از بازار سالهای آتی محصولات، سهم بیشتری از آن خودکنند، برنده روند خواهند بود. اینچنین میتوان نتیجهگیری کرد که روند فعلی صعودی، بخشی به واسطه ریزش بیدلیل قیمت سهام بوده که تا اینجای کار جبران شده است و برای رشد و صعودهای بعدی، باید عوامل بنیادی متعددی رخ دهند که پیشبینی آنها مستلزم بررسی شرایط پیشگفته است. از اینرو، نمیتوان برای بازار روزهای طلایی صعودی را پیشبینی کرد و اعتقاد دارم برنده روند آتی، سهامدارای طرحهای توسعه، فروشهای خوب و سرمایهگذاریهای ارزنده خواهد بود و روند صعودی برای تمام نمادها را انتظار ندارم.