معیار مناسب بازدهی
شاخص بورس مفهومی است که براساس آن میتوان یک سنجش و ارزیابی را درخصوص موضوعی خاص انجام داد. شاخصها به منزله معیارهایی هستند که بهوسیله آنها میتوان کمیت، کیفیت و دیگر موارد را اندازهگیری کرد. در بازار سرمایه هم شاخصها معیارهای مهمی هستند که با بررسی و تحلیل آنها میتوانیم وضعیت گذشته و حال بورس را از جنبههای مختلف ارزیابی و حتی روند آینده بورس را نیز پیشبینی کنیم. با این تفاسیر، نوسانات شاخص کل از اهمیت فراوانی نزد سرمایهگذاران برخوردار است و در شاخصها انواع مختلفی دارند که هر کدام وضعیت بازار را از جنبه خاصی نشان میدهند.
شاخص کل بورس همان شاخصی است که همواره در رادیو و تلویزیون از آن میشنوید؛ به آن شاخص قیمت و بازده نقدی هم میگویند که بیانکننده سطح عمومی قیمت و سود نقدی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس است. در واقع این شاخص بیانکننده میانگین بازده سرمایهگذاران در بورس است. بهعنوان مثال اگر قیمت سهمی در ابتدای سال ۵۰۰ تومان باشد و در انتهای سال به ۶۰۰ تومان برسد و در مجمع هم سود نقدی ۷۰ تومانی تقسیم کند بازدهی سهم طی یک سال ۳۴درصد خواهد بود. این رویه برای شاخص کل هم وجود دارد. به این شاخص (TEPIX) هم میگویند.
در بررسی شاخص کل این نکته را باید موردتوجه قرار داد که هر چه شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار تهران به لحاظ سرمایه و ارزش بازار شرکتهای بزرگتری باشند؛ اثر بیشتری بر شاخص کل دارند. بهعنوان مثال ممکن است در یک روز بیش از ۶۰ درصد سهامشان منفی باشد ؛ ولی در نهایت دو شرکت بزرگ مانند فملی و فولاد قیمت سهامشان افزایش یافته باشد و به همین دلیل نیز شاخص کل مثبت باشد.
نکته قابل بررسی در شاخص بورس این است که افزایش شاخص کل نشان دهنده سودآوری همه شرکتها در بورس نیست، چراکه شاخص نشاندهنده میانگین بازدهی کل شرکتهاست. یعنی ممکن است برخی از شرکتها در طول سال افت قیمت زیادی داشته باشند و سرمایهگذاران زیان کنند، ولی شاخص کل بازدهی مثبتی داشته باشد. یا برعکس ممکن است شاخص کل کاهش داشته، اما سرمایهگذاران به واسطه داشتن سهمهای مناسب در سبد سهام، سود خوبی را کسب کنند. البته گاهی اوقات با تشکیل سبد سهام متنوع میتوان بازدهی سبد سهام را به بازدهی شاخص کل نزدیکتر کرد. پس سرمایهگذار حتما باید توجه داشته باشد که بررسی شاخص کل معیار مناسبی برای خرید سهام در موقعیتهای مختلف نیست.
اما در شاخص هم وزن قضیه فرق میکند و به ارزش شرکتها توجهی نمیشود و تاثیر شرکتها و اثرات ان بر شاخص کل یکسان در نظر گرفته میشود. خب اجازه دهید این موضوع را با مثال توضیح دهم. فرض کنید که یک روز شاخص کل به اندازه ۲۰۰ واحد مثبت ولی شاخص هم وزن به اندازه ۳۰۰ واحد منفی باشد.
تفسیر اینگونه است که در روز جاری چند شرکت بزرگتر خوب معامله شدهاند و تغییرات آنها شاخص کل را مثبت کرده است ؛ ولی از آنجا که شاخص هم وزن منفی است نشان میدهد که کلیت بازار جالب نیست و بسیاری از شرکتها منفی معامله میشوند.
با توجه به توضیحات داده شده درخصوص شاخص کل و شاخص هم وزن باید این نکته را مورد توجه قرار داد که سرمایهگذاران در هنگام بررسی شاخصها باید اهمیت بیشتری به شاخص هموزن دهند و در تحلیلها به آن توجه بیشتری کنند.