یوتیوب در دادگاه
برای مثال در همین سال یکی از بزرگترین شرکتهای فعال در حوزه صوت و تصویر، به نام ویاکوم، از یوتیوب شکایت کرده و درخواست یک میلیارد دلار غرامت کرد. این درحالی است که در سال گذشته گوگل، یوتیوب را به قیمت ۶۵/ ۱ میلیارد دلار خریده بود. مقایسه همین دو عدد کافی است تا بتوان عمق و شدت ماجرا را درک کرد. اما به راستی منطق و استدلال نهفته در پشت این شکایت و غرامتهای ناشی از آن چه بود؟
در دادگاهی که بهواسطه شکایت شرکت ویاکوم علیه یوتیوب تنظیم شد، نماینده ویاکوم اعلام کرد که بیش از 160 هزار ویدئو توسط کاربران عادی و بدون رعایت حق کپیرایت در یوتیوب منتشر شده و سرجمع بیش از یک و نیم میلیارد بار دیده شده است. نتیجه اینکار چیزی جز کاهش شدید درآمدهای ناشی از تبلیغات و فروش محتوا برای شرکت ویاکوم نبوده است. در این دادگاه، ویاکوم ادعا کرد که یوتیوب از ایجاد فیلترهایی برای جداسازی کلیپهای دارای مجوز و فاقد مجوز خودداری میکند. چراکه منفعت او در این است که با بازنشر ویدئوهای بیشتر بتواند مشتریان و بازدیدکنندگان بیشتری برای خود دست و پا کرده و از این طریق سود و منفعت شخصی خود را چندین برابر کند. به گفته ویاکوم، این منفعت از لحاظ قانونی تنها از آن هنرمندان، کارگردانان و سرمایهگذارانی است که این محتواها را تهیه میکنند، نه یوتیوب!
بعد از این شکایت، سهام یوتیوب 72/ 11 دلار یا به عبارتی 6/ 2 درصد کاهش یافت. یوتیوب نیز برای دفاع از خود به شدت با این اتهامات مخالفت کرده و گفت اجازه نمیدهد این اتهامات مانع ایجاد جامعه گسترده کاربران یوتیوبی شود. علاوه بر این، این شرکت نوید تلاشها و اقدامات بنیادین در حوزه حمایت از مالکیت فکری را داد. چندی بعد فرآیند کشف کلیپهای غیرقانونی و فاقد حق کپیرایت در پلتفرمهای اشتراکگذاری محتوا (مانند یوتیوب و امثالهم) همانند بازی موش و گربه شده و تولیدکنندههای برنامههای تلویزیونی در تلاش بودند در اولین فرصتی که کلیپی فاقد قوانین کپیرایت در یوتیوب بارگذاری میشود، ناشر این ویدئو را پیدا کرده و متهم کنند. البته واضح است که این کار پاسخ درستی به این مساله نبود.
پژواک طنینانداز شد
دقیقا در همان سالی که ویاکوم علیه یوتیوب شکایت کرد، پژواکهای گستردهای در حوزه شکایات مربوط به مالکیت فکری علیه یوتیوب در سرتاسر جهان به گوش رسید. بهعنوان مثال بزرگترین برودکستر خصوصی ایتالیا به نام مدیاست، از یوتیوب شکایت و ادعا کرد که بیش از 4653 ویدئو در یوتیوب یافته که با اینکه شرکت مدیاست بهطور قانونی مالک آنها بوده است، کاملا بهصورت غیرقانونی و بدون مجوز کپیرایت بازنشر شدهاند. مدیاست ارزش از دست رفته این ویدئوها را برابر با 325 ساعت برنامه تلویزیونی دانست که میتوانست طی 315672 روز کاری در تلویزیون پخش شوند!
البته شکایات مربوط به عدم رعایت حقوق مالکیت فکری، محدود به شرکتهای فعال در حوزه صوت و تصویر نشد و چندی بعد (باز هم در همان سال 2007)، لیگ برتر فوتبال انگلیس نیز به همراه یکی از شرکتهای تولیدکننده موسیقی به نام بورنهکو بهدلیل عدم صیانت از مالکیت فکری از یوتیوب شکایت کردند. اما واکنش یوتیوب به تمام این تهاجمات باز هم یک چیز بود: اقدامات ویژهای در حال انجام است!
فناوری؛ یاری رسانِ فناوری
در سال 2007، بازهم غوغای تازهای در حوزه مالکیت فکری برپا شد. در این سال، یوتیوب از اقدام بنیادینی که بارها در دادگاه به آن اشاره کرده بود رونمایی کرد: «تکنولوژی شناسه محتوا (content ID)» البته اگر نامهایی همچون تکنولوژی اثرانگشت یکتا یا کانتنت آیدی نیز به گوشتان رسید تعجب نکنید. اینها همه نامهای معادل تکنولوژی شناسه محتوا هستند. طریقه کار در این سیستم به این صورت است که به هر محتوا (اعم از فیلم، عکس، موسیقی یا...)، شناسهای اختصاص داده میشود که همانند اثرانگشت آدمیزاد یکتا بوده و به راحتی از سایر محتواها قابل تشخیص است. هدف از اینکار شناسایی و پیگیری محتواهای فاقد حق کپیرایت در یوتیوب است. در این سیستم، تولیدکننده محتوا، ویدئو یا فایل صوتی خود را که دارای اثرانگشت دیجیتال است بارگذاری کرده و یوتیوب به جستوجوی محتواهایی میپردازد که در این پلتفرم بارگذاری شده و با اثرانگشتی که بهعنوان ورودی به آن داده شده است، انطباق و هماهنگی داشته باشد. در مرحله بعد، پس از شناسایی محتواهایی که بهصورت غیرمجاز در یوتیوب بارگذاری شدهاند، سه گزینه پیش روی تولیدکننده قرار دارد. در گزینه اول، تولیدکننده میتواند تمامی محتواهای غیرمجاز را بهطور کامل از یوتیوب پاک کند. در گزینه دوم، میتواند اجازه بازنشر آزادانه محتوای فاقد حق کپیرایت را بدهد. بدیهی است که هدف از اینکار تنها افزایش نرخ بازدید محتوا است، نه کسب سود و منفعت مالی. در گزینه سوم اما که به روش برد-برد معروف است، تولیدکننده محتوا به سایر کاربران اجازه نشر محتوای فاقد حق کپیرایت را میدهد، با این حال شرط اصلی او برای اینکار شریک شدن در سود حاصل از انتشار این ویدئوها با سایر کاربران است. به منظور درک اهمیت این سیستم کافی است بدانیم که یوتیوب در سال 2010، دهها میلیون دلار روی این سیستم سرمایهگذاری کرده و در سال 2018 نیز بار دیگر 100 میلیون دلار در مسیر توسعه آن هزینه کرده است. البته این پایان ماجرا نبوده و نیست! در سال 2018 یوتیوب از ابتکار جدیدتری به نام «انطباق حق چاپ» یا copyright match رونمایی کرد که در واقع نسخه محدودتری از امکانات موجود در تکنولوژی شناسه محتوا بوده و به کاربرانی که بیش از هزار بار محتوای آنها دیده میشود اجازه میدهد که بهصورت مستقیم به جست و جو و شناسایی محتوای فاقد حق کپیرایت بپردازند. با این حال یکی از تفاوتهای اصلی آن با تکنولوژی شناسه محتوا در این است که هیچ اقدامی در این سیستم بهصورت خودکار صورت نگرفته و اختیار تمامی اقدامات صرفا در دست تولیدکننده محتوای موردنظر است.
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که فکر میکنید با رونمایی از تکنولوژی شناسه محتوا مشکلات مربوط به حوزه صیانت از مالکیت فکری بهصورت تمام و کمال حل شد، سخت در اشتباهید! همین چند ماه پیش یوتیوب باز هم شکایات جدیدی از صاحبان و مالکان محتوا دریافت کرد. طبق گفته این افراد، یوتیوب هنوز هم مملو از ویدئوهایی است که فاقد حقوق کپیرایت هستند! در واقع استدلال اصلی این افراد دو چیز بود:
1- یوتیوب فقط محتواهایی را پاک میکند که شرکتها و سازمانهای بزرگ صاحب آن بوده و این حق را از شرکتهای کوچک مقیاس تولیدکننده محتوا دریغ میکند.
2- یوتیوب به کاربران اجازه میدهد محتوایی که قبلا بهدلیل نقض حقوق کپیرایت پاک شده است را مجددا بارگذاری کنند.
با این حال، در همین برهه دیوان عدالت اروپا اعلام کرده است که پلتفرمهای اشتراکگذاری محتوا تا زمانی که در تعاملسازی میان مردم نقشی نداشته باشند یا از دادههایی که میزبانی میکنند دانشی نداشته و برآنها اعمال کنترل نکرده باشند، مسوولیتی در قبال آنها نخواهند داشت. البته این پلتفرمها وظیفه دارند در هر منطقهای که در آن خدماترسانی میکنند، بر طبق قوانین آن عمل کنند. با این وجود باید دید که یوتیوب چه سازوکاری تازهای را برای مقابله با اتهامات جدید و انطباق خود با نیازهای جدید حوزه صیانت از مالکیت فکری کاربران اتخاذ خواهد کرد.