تحلیل در سه بازه زمانی
از اینرو میتوان سه بازه زمانی مهم برای بورس ایران در نظر گرفت: بازه اول تا قبل از انتخابات آمریکا، بازه دوم بعد از انتخابات آمریکا، بازه سوم قبل از انتخابات ایران. مهمترین مساله درخصوص بازه زمانی اول فضایانتظاری بر تصمیمهای سیاسی و اقتصادی نامزدها است. بازه زمانی دوم فاصله انتخابات آمریکا تا تعیین رئیسجمهور است و باید دید نامزد کدام حزب پیروز انتخابات میشود و استراتژیهای مدنظر وی در مقابل ایران چه خواهد بود. بازه زمانی سوم نیز با شروع سال ۱۴۰۰ تا انتخابات ریاستجمهوری ایران در خردادماه خواهد بود. اینکه نتیجه انتخابات آمریکا چه باشد، طبعا بر متغیرهای اصلی که تحلیلگران بهعنوان مفروضات تحلیلی خود در نظر خواهند گرفت، تاثیر خواهد گذاشت. اینکه سه نرخ اصلی سود بانکی، ارز و تورم چه خواهد شد، قطعا روی شاخص بورس و قیمت بازاری سهام تاثیر معناداری خواهد گذاشت. بنابراین اگر تشخیص سرمایهگذاران این باشد که انتخابات به نتیجه دلخواهشان نمیرسد، این نرخها میتواند متفاوت و آثار آن بر بازار سرمایه نیز متفاوت باشد.
بهنظر میرسد انتخابات آمریکا از دو جنبه مختلف بر اقتصاد و بازار سرمایه ایران تاثیرگذار خواهد بود؛ چراکه روی کار آمدن دموکراتها بهدلیل رویکرد تعامل جویانهای که دارند، میتواند به خوشبینی اهالی بازار سرمایه به حلوفصل بیشتر چالشها و در نتیجه گشایشهای بیشتر اقتصادی و تعامل صنایع و شرکتها با صاحبان تکنولوژی و امنیت بیشتر سرمایهگذاری در بازار با چشمانداز بهتر، تعبیر و تفسیر شود و از سوی دیگر، روی کار آمدن جمهوریخواهان، تضعیف نسبی نرخ برابری ریال در برابر دلار و رشد دلاری قیمت کالاها را در پی داشته باشد که سبب رشد نرخ فروش محصولات شرکتهای صادراتمحور میشود.
تعیین نرخ ارز احتمالا مهمترین آیتم بنیادی در این میان است که انتخاب هر کدام از دو نامزد احتمالی، حداقل در بازه زمانی کوتاهمدت، راهی کاملا متفاوت برای نرخ ارز از انتخاب کاندیدای دیگر ایجاد میکند. تاثیرات میانمدت انتخاب بایدن بر اقتصاد را میتوان اینگونه بیان کرد: تقویت نرخ برابری ریال به دلار بهصورت مقطعی، کاهش سرعت رشد تورم در کوتاهمدت، امکان بازبینی در تحریمهای اعمال شده و عدم تشدید آن در کوتاهمدت، امکان بهبود عملکرد تراز تجاری ایران و صادرات نفتی و غیرنفتی.
همچنین تاثیرات انتخاب مجدد ترامپ را میتوان بدینصورت عنوان کرد: تداوم فشار حداکثری و بلاتکلیفی اقتصاد ایران، افزایش فشار تحریمها و انزوای بیشتر در سطح بینالمللی، تضعیف نرخ برابری ریال در برابر دلار، آسیب بیشتر به بخش واقعی اقتصاد و بخش تولیدی کشور، کاهش مقداری صادرات نفتی و غیرنفتی، افزایش نقدینگی و افزایش نرخ تورم. هرچند باید خاطرنشان کرد افزایش یا کاهش در نرخ برابری دلار، تا حدی با رکود یا رونق تولیدی و صادراتی کشور ممکن است خنثی شود، بنابراین بهطور قطع نمیتوان گفت در چه صورتی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به نفع بازار سرمایه ایران خواهد بود، زیرا سناریوهای مختلفی دراینباره وجود دارد که برخی از آنها پیشتر عنوان شد.
با توجه به نزدیکی آمار انتخاباتی هر دو نامزد پیشبینی درخصوص نتیجه انتخابات آمریکا بسیار دشوار بوده، اما باید منتظر سورپرایز اکتبر نیز باشیم، چراکه در انتخاباتهای پیشین ریاستجمهوری آمریکا، اکتبر قبل از انتخابات، از آنجا که معمولا دو طرف برگهایی از یکدیگر رو میکنند، بسیار تعیینکننده و غیرقابل پیشبینی است. نکته حائز اهمیت این است که به لحاظ روانی شاید تغییر در وضعیت آمریکا و پیروزی جو بایدن در انتخابات پیشرو اثر کوتاهمدت و مثبت بر بازار سرمایه بگذارد، اما موضع کلی آمریکا نسبت به ایران با عوض شدن رئیسجمهور چندان تغییر نمیکند. انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بر بازار سرمایه ایران به لحاظ روانی تاثیرگذار است، ولی به لحاظ اقتصادی باید بهدنبال اصلاح مولفههای داخلی اقتصادی بود تا وضعیت اقتصادی کشور بهبود یابد.
همچنین در صورت تداوم ریاستجمهوری ترامپ، اگر شرکتها بتوانند فروش خارجی و داخلی خود را با موفقیت انجام دهند یا برای تامین مواد اولیه خود به واسطه تحریمها با مشکل جدی مواجه نشوند، طبیعتا از افزایش نرخ ارز تاثیر مثبت میگیرند و این اتفاق در مجموع میتواند به نفع بازار سرمایه و سرمایهگذاران تمام شود.
با اینحال هر مدل تهدید و فشار سیاسی که به نگرانی اجتماعی مردم منجر شود، میتواند باعث خروج منابع از بازار سرمایه شود که این موضوع میتواند بازار را تحتتاثیر منفی قرار دهد. ولی آنچه باید مورد توجه سیاستگذاران کشور باشد، آن است که اقتصاد ایران اکنون از بحرانهای ساختاری متفاوتی رنج میبرد و هرگونه احاله امور کشور به نتایج انتخابات آبان ماه در آمریکا، امری عبث و بیهوده خواهد بود. حتی با فرض پیروزی بایدن، از آنجاکه از زمان استقرار احتمالی وی تا هنگام برگزاری انتخابات ریاستجمهوری کشور ایران بیش از ۵ ماه فاصله وجود ندارد، امکان یک توافق سریع بین طرفین، احتمال چندان پررنگی ندارد.
بازار سرمایه ایران روزها و ماههای سختی را پشتسر میگذارد، بنابراین جلساتی که سیاستگذاران، نمایندگان مجلس و دیگر فعالان بازار سرمایه برگزار میکنند و قوانینی که اتخاذ میشود، شاید بتواند التهابات بازار سرمایه را در کوتاهمدت کاهش دهد. اما بهنظر میرسد تا تعیین تکلیف کامل انتخابات آمریکا بازار سرمایه همچنان با حجم و ارزش معاملاتی بسیار کمتر از میانگین از ابتدای سال به کار خود ادامه دهد.