تغییر مسیر ممکن است؟
محققان در آینده سالها زمان صرف درک قدرت هریک از این عوامل خواهند کرد با این حال دو کشور درسهایی را که میتوان از بحران کنونی فراگرفت، به نمایش میگذارند. اگر ایالاتمتحده در یک سر طیف باشد، در آن طرف نیوزیلند قرار دارد. نیوزیلند کشوری است که در آن دولت برای تصمیمگیری بر علم و تخصص اتکا کرد. در این کشور استحکام اجتماعی بسیار عمیق است و شهروندان درک میکنند که رفتارشان بر دیگران اثر میگذارد و به دولت اعتماد دارند. نیوزیلند توانسته شیوع کرونا را کنترل کند و تلاش میکند از برخی منابع کمتر استفادهشده جهت ساختن اقتصادی بهره ببرد که باید پس از بحران کرونا در جهان حاکم باشد، اقتصادی سبزتر و علممحورتر با میزان بالاتر برابری، اعتماد و استحکام. نوعی پویایی طبیعی وجود دارد به این معنا که این مولفههای مثبت به رشد یکدیگر کمک میکنند. بهطور مشابه ممکن است مولفههای منفی و مخربی وجود داشته باشد که اثرات منفی بر جامعه گذاشته و سبب از بین رفتن استحکام و بهوجود آمدن چندگانگی و نابرابری میشود.
متاسفانه جامعه آمریکا از پیش دچار نابرابری بوده و همهگیری کرونا کاملا آن را به نمایش، گذاشته است. بهطور مشابه اگر دولتها اقدامی انجام ندهند دنیای پس از بحران کنونی نابرابرتر خواهد بود.
درک دلیل این امر سخت نیست. بحران کرونا به سرعت از میان نخواهد رفت و هراس درباره همهگیری بعدی وجود خواهد داشت. در حالحاضر احتمال آنکه بخشهای خصوصی و دولتها بهطور جدی به ریسکها توجه کنند زیاد است و این، به آن معناست که برخی فعالیتها، کالاها و خدمات و نیز برخی فرآیندهای تولید پرریسکتر و پرهزینهتر محسوب میشوند. با آنکه روباتها نیز بهویروس آلوده میشوند، اما مدیریت آنها آسانتر است، بنابراین احتمالا روباتها در جاهایی که امکان آن باشد جایگزین انسانها خواهند شد. همهگیری سبب گستردهتر شدن تهدید حاصل از اتوماسیون برای کارکنان بخشهای خدمات برای مثال در بخشهای آموزش و درمان میشود.
همه آنچه بیان شد به این معناست که تقاضا برای برخی نیروی کار کاهش خواهد یافت. این تحول تقریبا بهطور قطع بر نابرابریها خواهد افزود و از برخی جهات روندهایی را که از پیش وجود داشته سرعت میبخشد. پاسخ آسان به این چالش آن است که همزمان با تحول یادشده در بازار کار، سرعت آموزش و مهارتآموزی نیروی کار را بالا ببریم. اما دلایلی وجود دارد که ثابت میکند اینگونه اقدامات بهتنهایی کافی نیستند. در واقع باید برنامههای فراگیر برای کاستن از نابرابریهای درآمدی وجود داشته باشد. ما به بازنویسی فراگیر قواعد اقتصاد نیاز داریم. برای مثال به سیاستهایی نیازمند هستیم که بیشتر بر تضمین اشتغال کامل برای تمامی گروهها تمرکز کند، نه صرفا بر نرخ تورم. ما به قوانین جدید ورشکستگی نیاز داریم که جایگزین قوانین کنونی یعنی قوانین طرفدار بانکها شود و بر پاسخگو بودن آنها بیفزاید و نیز ما به قوانین جدید حاکمیت شرکتی نیاز داریم که اهمیت حقوق تمامی ذینفعها را به رسمیت بشناسد، نه فقط حقوق سهامداران را. قوانین حاکم بر جهانیسازی صرفا نباید منافع شرکتها را در نظر بگیرند. ضروری است از نیروی کار و محیطزیست حفاظت شود. قوانین کار باید از نیروی کار حفاظت کند و زمینه را برای اقدام مشترک فراهمتر کند.
اما تمامی اینها، حداقل در کوتاهمدت نمیتواند برابری و استحکامی را که ما به آن نیاز داریم بهوجود آورد. ما نهتنها به بهبود توزیع درآمد بلکه به بهبود بازتوزیع درآمدها نیازمند هستیم. برخی کشورها با بالاترین میزان نابرابری درآمدی از جمله آمریکا، دارای قوانین مالیاتی واپسگرا هستند که در آن صاحبان درآمدهای بالا نسبت به نیروی کار با درآمد پایین، سهم کمتری از درآمد خود را بهعنوان مالیات پرداخت میکنند.
طی یک دهه اخیر صندوق بینالمللی پول بر اهمیت نقش برابری در عملکرد خوب اقتصادی از جمله رشد و ثبات تاکید کرده است. بازارها به خودی خود به اثرات فراگیرتر تصمیمگیریهای غیرمتمرکز که به افزایش بیش از حد استقراض به ارز خارجی و افزایش نابرابری منجر میشود، توجهی نمیکند. این نوع قوانین به واکنش کشورها به بحران کرونا شکل داده است.
در برخی کشورها همین قوانین، کوتهبینی و نابرابری را تشویق کرده و این دو، ویژگیهای جوامعی هستند که بحران کرونا را به درستی مدیریت نکردهاند. این دسته از کشورها برای مقابله با همهگیری آمادگی نداشتند و تابآوری زنجیرههای بینالمللی عرضهای که بهوجود آوردند در برابر این بحران کافی نبود.
برای مثال هنگامی که بحران کرونا آغاز شد شرکتهای آمریکایی حتی قادر نبودند به اندازه کافی کالاهای ساده نظیر ماسک و دستکش تولید کنند، چه رسد به محصولات پیچیدهتر نظیر تست یا ونتیلاتور. همهگیری کرونا همانطور که نابرابریها در درون کشورها را به نمایش گذاشته و شدت بخشیده، نابرابری بین کشورها را نیز به نمایش گذاشته و بیشتر کرده است.
اقتصادهای با کمترین میزان توسعهیافتگی در شرایط بد بهداشتی و درمانی هستند. سیستمهای درمانی آنها برای مقابله با همهگیری آمادگی کمتری دارد و مردم در این کشورها در شرایطی زندگی میکنند که در برابر شیوع ویروس آسیبپذیرتر هستند. آنها همچنین از منابعی که کشورهای توسعهیافته برای ساماندادن به اوضاع بد اقتصادی پس از بحران دارند، محروم هستند. همهگیری تا وقتی در همهجا کنترل شود مهار نخواهد شد و رکود اقتصادی تا وقتی بهبود قابلملاحظه در اقتصاد جهان رخ ندهد، رفع نمیشود.
به همین دلیل است که اقتصادهای توسعهیافته باید به اقتصادهای در حال توسعه کمک کنند تا بر همهگیری و تبعات اقتصادی آن غلبه کنند. اگر چنین نشود همهگیری بیشتر طول خواهد کشید و نابرابریها افزایش خواهد یافت. با آنکه گروه۲۰ اعلام کرده از هر ابزار در دسترس خود برای کمک به دیگر کشورها استفاده خواهد کرد، تاکنون کمکها کافی نبوده است.
قواعد بازی نهتنها بر عملکرد اقتصادی و نابرابریها در داخل کشورها اثر میگذارد، بلکه بر عملکرد اقتصادی و نابرابریهای بین کشورها هم موثر است و در این حوزه قواعد و هنجارهای حاکم بر جهانیسازی بیشترین اهمیت را دارند. بحران کرونا به احتمال زیاد موجی عظیم از بدهی پدید خواهد آورد. برخی کشورها بهدلیل اثرات منفی همهگیری دچار بدهیهایی خواهند شد که توان بازپرداخت آن را نخواهند داشت. تبعات اقتصادی همهگیری برای مدتی طولانی گریبانگیر همه خواهد بود. هنوز برای تغییر مسیر دیر نشده است.