رکورد استالین میشکند!
او طی دو دهه یا رئیسجمهور این کشور بوده یا نخستوزیر آن و قرار نیست این جایگاه را ترک کند. هفته گذشته مردم روسیه در همهپرسی بر سر تغییر قانوناساسی شرکت کردند، تغییراتی که به پوتین این امکان را میدهد دو دوره شش ساله دیگر پس از پایان دوره کنونی در سال ۲۰۲۴ در کاخ کرملین باقی بماند. اگر او تا سال ۲۰۳۶ رئیسجمهور روسیه باشد مدت باقی ماندن وی در قدرت بسیار بیشتر از جوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود و از زمان پتر کبیر که به مدت ۴۳ سال تا زمان مرگش در سال ۱۷۲۵ در روسیه حکمرانی میکرد طولانیترین دوره حضور در قدرت را خواهد داشت. پوتین در سال ۱۹۹۹ و هنگامی که برای نخستین بار در جایگاه عالی قدرت در روسیه قرار گرفت یعنی نخستوزیر این کشور شد ۴۶ ساله بود. در سال ۲۰۳۶ او ۸۳ ساله خواهد شد. رمضان قدیروف، رهبر چچن و همپیمان پوتین در ویدئویی که روز سهشنبه گذشته ضبط شد، موضوع پنهان را آشکارا بیان کرد. او گفت: «رئیسجمهور باید برای تمام عمر در راس قدرت باقی بماند. چه کسی هست که جایگزین او شود؟ هیچ رهبر سیاسی مثل او در تراز بینالمللی وجود ندارد.»
بخشی بزرگ از مردم روسیه با این گفته موافق هستند. همانطور که ایزابلا خورشودیان، خبرنگار واشنگتن پست نوشته است، نیاز چندان زیادی وجود نداشت که پوتین همهپرسی سراسری برای تمدید دوره ریاستجمهوریاش برگزار کند. پارلمان روسیه از پیش در ماه مارس با این موضوع موافقت کرده بود. اما اقدام کرملین برای بالا بردن میزان مشارکت رایدهندگان، تلاشی برای ایجاد مشروعیت بود. رایگیری بدون توجه به بحران همهگیری ویروس کرونا انجام شد. دولت روسیه بیست و چهارم ماه گذشته تقریبا تمامی محدودیتهایی را که برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا اعمال کرده بود لغو کرد و این درحالی است که روسیه از لحاظ تعداد مبتلایان به این ویروس پس از آمریکا و برزیل در سومین جایگاه جهان قرار دارد. در این کشور ۶۵۰ هزار نفر به ویروس کرونا مبتلا شدهاند. روز چهارشنبه پوتین بدون استفاده از ماسک پای صندوق رای حاضر شد درحالیکه کارکنان محل رایگیری همگی ماسک بهصورت داشتند.
غرور بیجا یکی از عوامل سرنگونی رهبران پیشین روسیه است. یکی از کارشناسان مرکز کارنگی مسکو میگوید پوتین برای تثبیت امور پس از الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ که سبب افزایش شدید محبوبیت وی شد همهپرسی اخیر را برگزار کرد. در عالم واقع، آن دوره به پایان رسیده زیرا محبوبیت پوتین به پایینترین حد خود کاهش یافته است. موضوع بعدی که باید به آن توجه داشت این است که بسیاری از رهبران جهان تمدید دوران حضور ولادیمیر پوتین در قدرت را مایه نگرانی میدانند. همین هفته گذشته گزارشهای خبری فاش ساخت مقامات اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که واحد جاسوسی ارتش روسیه به شبهنظامیان وابسته به طالبان پول داده تا در افغانستان به نیروهای ائتلاف از جمله نیروهای آمریکایی و انگلیسی حمله کنند. روسیه این اتهام را رد و اعلام کرد این سخنان نشاندهنده ناتوانی ذهنی پروپاگاندیستهای سازمان اطلاعات آمریکاست که در جنگ ۲۰ ساله در افغانستان شکست خوردهاند.
این تاکتیکها و انکارها رویه معمول سیاست خارجی روسیه در دوران حکمرانی پوتین بوده است. در سالهای اخیر علیه بسیاری از مخالفان کرملین در جهان اقدام شده و یک دسیسه ناکام در انگلستان یعنی اقدام علیه یک مخالف کرملین، چنان با بیپروایی انجام شد که نشاندهنده بیکفایتی است. نیروهای ارتش روسیه در مناقشات خارجی دخالت دارند و نه صرفا در اوکراین و گرجستان که در نزدیکی روسیه هستند بلکه در مناطق دورتر از جمله سوریه و لیبی. این دخالت برای همه هزینهساز بوده است.
برقراری ارتباط بین این اقدامات و رئیسجمهور روسیه کار سختی نیست. همانطور که کاترین بلتون در کتاب خود با عنوان «مردم پوتین» نوشته است، پوتین چند دهه است که در این میدان نقشآفرینی میکند. پوتین جوان در دهه ۱۹۸۰ بهعنوان افسر کاگب به احتمال زیاد در تامین مالی و هدایت گروههای تروریستی که قصد داشتند با حملات مرگبار، آشوب در غرب بهوجود آورند مشارکت داشت. از سوی دیگر روسیه در دوران حاکمیت پوتین در مبارزه با غرب به شکل غیرتهاجمی از طریق تضعیف غرب، موفق بوده است. تلاشها برای اثرگذاری بر سیستم سیاسی آمریکا قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ این کشور یک مثال واضح از این موفقیت است. مشخص نیست آیا ترامپ از پرداخت پول از سوی روسیه به گروههای مرتبط با طالبان در افغانستان برای کشتن سربازان ائتلاف از جمله سربازان آمریکایی باخبر بوده است یا نه. همچنین مشخص نیست آیا او میدانسته و موضوع را نادیده گرفته است یا نه. هیچ یک از دو احتمال جالب نیستند.
آدام شیف از اعضای کنگره آمریکا میگوید: «شما که روسیه را برای بازگشت به گروه هشت دعوت میکنید باید از چنین موضوعاتی مطلع باشید.»
واقعیت این است که پوتین نمیتواند صرفا با تکیه بر آشوب به حیات سیاسی خود ادامه دهد. با آنکه دوران طولانی حکمرانی پوتین بر روسیه به او امکان داده در مقایسه با رقبای بینالمللیاش از جمله در ایالاتمتحده، اثرگذاری بیشتری داشته باشد اما همین دوران طولانی حضور در صحنه سیاسی میتواند برای وی در داخل کشور مشکلساز شود. بخش عمده حمایتهای اولیه از پوتین حاصل تمایل وی به مقابله با الیگارشهای اغلب فاسد و نیز بالا بردن استاندارد زندگی مردم پس از دوران سخت سال ۱۹۹۹ است. با آنکه در همهپرسی هفته قبل او موفق شد به هدف خود برسد اما نشانههایی از شکاف در حمایتهایی که زمانی از وی میشد نمایان شده است.
نظرسنجیهای مستقل قبل از همهپرسی هفته قبل نشان میدهد میزان محبوبیت پوتین بهار سالجاری از حدود ۶۰ درصد بسیار کمتر شده و به پایینترین میزان از سال ۲۰۱۳ رسیده است. همچنین مثل دیگر انتخابات در روسیه، ادعا شده در همهپرسی هفته قبل تقلبهایی صورت گرفته است. در برخی مناطق روسیه میزان نارضایتیها افزایش یافته به ویژه در شهرهای بزرگ که ساکنان آن گرایشهای لیبرالیستی و آیندهنگرانه دارند و در استانهای فقیر شاهد افزایش نارضایتیها هستیم. اینگونه نارضایتیها در واقعیتهای عینی ریشه دارند. تحریمهای غرب و کاهش قیمت نفت سبب میشود امسال نیز وضعیت اقتصادی روسیه نامطلوب باشد. صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده سالجاری میلادی اقتصاد روسیه ۶/ ۶ درصد کوچک خواهد شد. همهگیری ویروس کرونا برخی ضعفهای مدیریتی پوتین را آشکار کرده است. این باور وجود دارد که دولت رقم واقعی مرگومیرهای حاصل از این همهگیری را اعلام نمیکند. روسیه همچنین در صحنه بینالمللی با مشکلات مختلفی مواجه است. پوتین تلاش میکند در مناقشات بین چین و ایالاتمتحده درگیر نشود اما بهنظر میرسد در این حوزه موفق نیست. بزرگترین پرسش که پوتین با آن مواجه است همانی است که رمضان قدیروف مطرح کرد: «چه کسی هست که بتواند جایگزین پوتین شود؟» اگر پاسخ «هیچکس» است، این نشانه قدرت نیست بلکه نشاندهنده کشور است که در رکود سیاسی فرو رفته است.