شورش پس از کرونا
موضوعی که سبب نگرانی ساکنان محلههای مختلف شده این است که قبل از آغاز ناآرامیها آنها از لحاظ مالی در وضعیت بسیار بد قرار گرفته بودند. یعنی چند ماه تعطیلی فعالیتها که با دستور مقامات فدرال به منظور جلوگیری از شیوع ویروس کرونا انجام شد، تقریبا تمامی پساندازهای این گروه از کسبوکارهای کوچک را از میان برده و حتی حالا که روند بازگشایی اقتصاد شروع شده این یک روند کند است و درباره آینده هیچ چیز مشخص نیست. شاخص اعتماد مصرفکنندگان در هفتههای اخیر رشد نکرده و از پیش بهدلیل بحران همهگیری ویروس کرونا کاهش یافته است. در واقع بعید است در آینده نزدیک وضعیت کسبوکارها به سطوحی که قبل از بحران کرونا وجود داشت بازگردد.
نرخ بالای بیکاری و از دست رفتن دهها میلیون شغل در هفتههای اخیر به معنای کاهش شدید قدرت خرید مصرفکنندگان است و احتمال آنکه رکود در اقتصاد برای مدتی نسبتا طولانی ادامه پیدا کند زیاد است. هفته گذشته دفتر بودجه کنگره، تحلیلی را ارائه کرد که در آن نسبت به اثرات منفی بحران کرونا بر اقتصاد در چند سال آینده هشدار داده شده بود. در این گزارش به کاهش 8 هزار میلیارد دلاری تولید ناخالص داخلی آمریکا در چند سال آینده اشاره شده است. عامل نگرانکننده بعدی، احتمال شروع موج دوم همهگیری ویروس کرونا چه به شکل طبیعی تحتتاثیر بازگشایی اقتصاد و رعایت نشدن توصیههای حفاظتی و چه تحتتاثیر تظاهرات اخیر است.
متخصصان از پیش درباره شروع این موج و اثرات آن بر اقتصاد هشدار داده بودند و حالا ناآرامیها و تظاهرات احتمال شروع این موج در آینده نزدیک را بیشتر کرده است. تظاهرات و خشم سیاهپوستان پس از کشته شدن جورج فلوید بهدست یک افسر پلیس، یک واکنش قابل درک در قبال سیستمی است که در آن سیاهپوستان پیوسته مورد تبعیض و سوءاستفاده قرار میگیرند و نیروهای پلیس اغلب در برابر دوربین، آنها را میکشند. حالا جورج فلوید به یک نماد جدید برای اعتراض سیاهپوستان به آنچه علیه آنها انجام میشود تبدیل شده و اعتراضات همواره و در همه کشورها تبعات خاص خود را برای اقتصاد به همراه دارد. تظاهرات روزهای اخیر اغلب آرام بوده اما موارد غارت فروشگاهها افزایش یافته و خسارتها در آینده بیشتر خواهد شد.
درباره منشأ و علت تظاهرات اختلافنظر وجود ندارد.
سالهای متمادی تبعیض در اکثر زمینهها و فقر و نابرابریهای شدید، جمعیت سیاهپوستان آمریکا را برای اعتراض مستعد کرده و اصلاح نشدن قوانین و رویهها سبب شده همیشه زمینه برای شروع ناآرامیها و تظاهرات فراهم باشد. اما درباره منشأ خشونتها دیدگاههای گوناگون مطرح شده است. رهبران تظاهراتکنندگان ادعا میکنند افرادی که هیچ ربطی به جنبش سیاهان و تظاهرات ندارند از این شرایط برای رسیدن به اهداف خود استفاده کردهاند. در برخی موارد مقامات دولتی و ایالتی معتقدند افرادی از خارج محلهها وارد میشوند و به تخریب فروشگاهها و غارت اموال مردم میپردازند. صرفنظر از اینکه آنها چه کسانی هستند واکنشها همواره یکسان بوده است: همواره بیانیهای عمومی منتشر میشود که در آن آمده است غارت فروشگاهها و تخریب اموال خصوصی و دولتی صرفا یک عمل غیرقانونی نیست، بلکه زیانهای بلندمدت اقتصادی به شهرهای محل تظاهرات و ناآرامیها وارد میشود.
پیشبینی میزان این خسارتها که حاصل غارتهای مستمر است آسان نیست، اما برخی شواهد تاریخی وجود دارد که نشان میدهد این خسارتها بزرگ است و صرفا به زیانهای وارد شده به داراییهای فیزیکی نظیر ساختمانها، خودروها و فروشگاهها محدود نیست. ویلیام کالینز و رابرت مارگو اقتصاددانهایی که اثرات شورشهای پس از ترور مارتین لوترکینگ در سال 1968 را مطالعه کردهاند به این نتیجه رسیدهاند در مناطقی که بیشترین خسارتها وارد شده، قیمت داراییها طی چند سال پس از شورشها و ناآرامیها پایین باقیمانده، یعنی اثرات آن شورشها حداقل تا دهه ۱۹۸۰ احساس میشد. آنها در تحقیق خود نوشتند اندازهگیری دقیق اثرات اقتصادی ناآرامیهای اجتماعی دشوار است، زیرا دادههای کافی در این زمینه وجود ندارد، اما بین قیمت داراییها در شهرهای محل شورش و دیگر شهرها تفاوتهای بزرگ مشاهده شده است.
در تحقیقی دیگر، دو اقتصاددان به این نتیجه رسیدند که اثرات منفی شورشها بلندمدت است. نکته نخست اینکه در سالهای پس از شورشها در تمامی محلهها و شهرها بهویژه آنهایی که جمعیت سیاهپوست در آن زیاد است کاهش برخی معیارهای کیفیت زندگی بزرگ بوده و نکته دوم این است که محلههایی که بیشترین اثرات را از ناآرامیها دیدهاند طی سالهای بعد از لحاظ وضعیت اقتصادی دچار مشکلات بزرگ بودند.
موضوع بعدی که باید به آن اشاره شود این است که همه شواهد و مدارک به کاهش فعالیتهای اقتصادی در مناطق اصلی ناآرامیها اشاره ندارد.
جیمز اسپنسر در تحقیقی به بررسی رشد اقتصادی مناطقی که از شورشهای لسآنجلس در سال 1992 تاثیر پذیرفته بودند پرداخت و به این نتیجه رسید که برای سالهای متمادی نرخ رشد این مناطق نسبت به مناطقی که شورشی در آن رخ نداده بود پایینتر بود، اما میزان پایین بودن نرخ رشد در سالهای بعد از شورش مشابه پایین بودن آن در سالهای قبل از شورش بود. به این ترتیب پیشبینی اثرات بلندمدت شورشها بر اقتصاد مناطقی که در آنها ناآرامیها رخ داده آسان نیست.
ویلیام کالینز، اقتصاددان دانشگاه واندربیلت در یک مصاحبه گفته است شرایط اقتصادی مناطقی که در آنها شورشها رخ میدهد در سرعت بهبود شرایط پس از شورشها بسیار موثر است. تاکنون میزان خسارتهایی که در ناآرامیهای اخیر وارد شده بسیار کمتر از خسارتهایی است که در شورشهای دهه 1960 مشاهده شد. یک نکته مهم دیگر این است که در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شهرها و محلهها از لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی نداشتند اما اکنون وضعیت اینگونه نیست. درحالحاضر بنیانهای اقتصادی شهرها مستحکمتر از چند دهه پیش است و به همین دلیل ممکن است اثرات شورشهای کنونی بر اقتصاد شهرها مانند دهه 1960 بلندمدت نباشد.