خطاهای شناختی در انتخابهای فردی
واکنشها و رفتارهای اینچنینی میتواند بهطور بالقوه تعادل عرضه و تقاضای کالاهای گوناگون، اعم از مرتبط (مواد ضد عفونیکننده) یا غیر مرتبط (خوراکیهای ماندگار) با همهگیری را، حداقل در کوتاهمدت برهم زند. تلاطمات مذکور علاوه بر تحمیل هزینههای اجتماعی بر اقشار مختلف بر چالشهای سیاستگذاران نیز میافزاید. چرا که سروسامان دادن به وضعیت این بازارها نیز در لیست اولویتهای برنامهریزی بحران قرار میگیرد. پس به دلیل تاثیرات زنجیرهای این شوک در همه بخشها، مبارزه موثر با آن مشروط به همکاری و هماهنگی همه نهادها و مردم است.
پیشنیاز موفقیت در این چالش ملی اخذ تصمیمات و انتخاب سیاستهای فوری مناسب است. در این مسیر شناخت ریشهای رفتارها و انتخابهای افراد میتواند چراغ راه سیاستگذاران باشد. علم اقتصاد چندان موشکافانه به این وادی ورود نکرده و جنبههای شناختی و روانشناسی تصمیم را نادیده میگیرد. در نقطه مقابل اقتصاد رفتاری بهعنوان شاخهای نوپا و کاربردی از علم اقتصاد درصدد ارائه توضیحی نسبتا دقیق برای انحرافات رفتاری ما از چارچوب و فروض اقتصاد جریان غالب است. به زبان ساده اقتصاد رفتاری تورشهای رفتاری و شناختی ما را عامل اساسی این انحرافات معرفی میکند. با وجود توسعه نظری اقتصاد رفتاری و گسترش کاربردهای سیاستی آن در زمینههای مختلف همچنان کمی دشوار است که آن را بهعنوان یک رشته آکادمیک نظاممند و مستقل به حساب آورد. با این حال بسیاری از کارشناسان، اقتصاد رفتاری را مکملی برای اقتصاد نئوکلاسیک به ویژه در مباحث سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی میدانند. یکی از محاسن اساسی ابزارهای سیاستی که با اتکا به تحلیلهای اقتصاد رفتاری ایجاد و اجرا میشوند صرفه نسبی اقتصادی-اجتماعی آنها است. در اغلب موارد چنین ابزارهایی با صرف بودجههایی اندک (در قیاس با ابزارهای پیشنهادی اقتصاد نئوکلاسیک) در پی هدایت افراد به سمت رفتارهای مطلوب هستند. طی سالهای اخیر این رویکرد توجه تصمیمگیران بخش سلامت و اقتصاد سلامت در کشورهای پیشرفته را به خود جلب کرده و آنها به تدریج سراغ توصیههای سیاستی اقتصاد رفتاری نیز رفتهاند. بینش حاصل از رویکرد مذکور میتواند در مواجهه با بحران سلامت کنونی درک بهتری از رفتارهای فردی و اجتماعی در اختیار سیاستگذاران ما قرار دهد. در این نوشته بهطور مختصر به برخی تورشهای شناختی که منجر به بروز رفتارهایی بعضا احساسی پس از شیوع ویروس کرونا شده اشاره میشود.
دسترسپذیری. اضطراب شدیدی این روزها بین افراد جامعه مشاهده میشود که خود زمینه برخی تصمیمات غیر عقلایی دیگر را فراهم میکند. طبق آخرین آمار ارائه شده حدود سه تا پنج درصد مبتلایان به کرونا جانشان را از دست میدهند. این در حالی است که احتمال مرگ و میر بر اثر نارسایی قلبی و حوادث جادهای در کشورمان بسیار بالاتر از ویروس کرونا است. با این حال شیوع ویروس بزرگترین عامل استرس در میان افراد جامعه به حساب میآید. عامل اصلی این خطای محاسباتی تورش شناختی دسترسپذیری است. تحت تاثیر این تورش رفتاری تخمین افراد از احتمال وقوع حوادث در آینده (ابتلا به ویروس و مرگ) به جای آنکه بر اساس آمار واقعی صورت گیرد، تحت تاثیر مثالهای مرتبط در دسترس یا تجربیات متاخر شکل میگیرد. وقتی خبر سقوط هواپیما بر اثر نقص فنی را میشنویم بهطور خودکار ترس ما از پرواز افزایش مییابد. چنانچه گوشی اندروید ما از کار بیفتد به اطرافیانمان توصیه میکنیم فکر خرید چنین گوشیهایی را از سر بیرون کنند. معمولا اخبار تلخ رسانهها و فضای مجازی در تقویت چنین خطایی نقش معنیداری ایفا میکنند.
زیانگریزی. از روندهای رفتاری غیرطبیعی این روزها میشود به مسافرت رفتن بر خلاف توصیههای مسوولان، خرید مقادیر بسیار زیادی مایع دستشویی و مصرف فراوان اقلامی اشاره کرد که تا پیش از شیوع کرونا در سبد مصرفی بسیاری افراد جایی نداشتهاند (مانند زنجبیل). این رفتارها میتواند از زیانگریزی ما نشات گرفته باشد. ویژگی رفتاری زیانگریزی از نتایج کاربردی نظریه چشمانداز است. طبق این نظریه افراد نسبت به تغییرات در وضع موجود واکنشی غیر قرینه نشان میدهند. به این معنی که لذت فرد از بهدست آوردن صد واحد سود کمتر است از رنج ناشی از متحمل شدن صد واحد زیان. واضح است که ابتلا به بیماری مرگبار علاوه بر هزینههای احتمالی ملموس (درآمد از دست رفته و هزینههای درمان و بستری) در ذهن فرد بهعنوان زیانی بزرگ تلقی میشود. بنابراین فرد دست به هر اقدامی میزند تا از وقوع چنین زیانی جلوگیری کند.
اثر امکانپذیری. این اثر نیز از نتایج کاربردی نظریه چشمانداز است. بهطور ساده زمانی که احتمال وقوع یک رویداد مانند ابتلا به بیماری مرگبار از صفر (عدم) به میزانی اندک، مثلا ۵ درصد افزایش یابد ما این احتمال را بزرگنمایی میکنیم. زیرا این تغییر یک تغییر کیفی است. تحت این شرایط ریسکگریزی افراد تشدید خواهد شد. متعاقبا متناسب با این احتمال بزرگنمایی شده رفتارهای جدید و بعضا شتابزده بروز خواهند کرد. اما چنانچه مثلا احتمال ابتلا به یک بیماری مرگبار از ۵۳درصد به ۵۸درصد افزایش یابد انتظار میرود چندان تغییری در نگرش و رفتار ما نسبت به خطر بیماری ایجاد نشود.
خوشبینی و اعتماد به نفس بیش از حد. در این روزها افرادی یافت میشوند که توصیههای بهداشتی و پیشگیرانه کارشناسان و مسوولان را جدی نمیگیرند. اکثریت این افراد بر این باورند که ویروس به سراغشان نمیآید. کارشناسان علوم رفتاری معتقدند این افراد بهطور افراطی خوشبین هستند. خوشبینی و اعتماد به نفس همواره در صدر لیست رازهای موفقیت در زندگی جای گرفتهاند. اما چنانچه از حدی فراتر روند بر قضاوت و عملکرد ما اثر مخرب خواهند داشت. برای مثال احتمال طلاق در هر وصلتی ۵۰ درصد است. اما اگر هنگام ازدواج از زوجین بخواهیم تخمینی از این احتمال ارائه دهند پاسخشان بسیار کمتر از احتمال واقعی خواهد بود. افراد سیگاری نیز در ذهن خود همواره احتمال ابتلا به سرطان یا بیماریهای تنفسی ناشی از استعمال دخانیات را کمتر از حد واقعی محاسبه میکنند. متاسفانه دچار شدن به این خطای رفتاری هنگام اخذ تصمیمات مربوط به سلامت میتواند اثرات جبرانناپذیری ایجاد کند.
خستگی تصمیم. اینکه گروهی از افراد چندان اصول بهداشت فردی و جمعی را رعایت نمیکنند، علاوه بر خوشبینی بیش از حد ممکن است ناشی از خستگی تصمیم باشد. تصمیمگیری فرآیندی است که نیاز به تمرکز و توجه دارد و هر دو این منابع محدود هستند. تصمیمات متعدد روزانه به تدریج ظرفیت توجه و تمرکز ما را تحلیل میبرند. این روند فرسایشی سبب میشود با گذشت زمان در طول روز قضاوت ما در مواجهه با موقعیتهای گوناگون تحت تاثیر قرار گرفته و در نتیجه ضریب خطای ما در تشخیص افزایش یابد. در ادبیات اقتصاد رفتاری خستگی تصمیم را یکی از عوامل اصلی رفتارهای نامطلوب سلامت میدانند. از جمله این رفتارها میتوان به انتخاب رژیم غذایی نامناسب، عدم مصرف منظم داروها و رعایت نکردن توصیه پزشکان اشاره کرد. هرچه دغدغههای اقتصادی افراد بیشتر شود، احتمال وقوع خطای ناشی از خستگی تصمیم افزایش مییابد. بنابراین گروههای کمبضاعت که درگیریهای معیشتی نسبی فراوانی دارند بیشتر از سایر گروهها دچار چنین خستگی میشوند.
تبعیت از جمع. وقتی تصاویری از هجوم گروهی از مردم به فروشگاههای مواد غذایی در فضای مجازی منتشر میشود بسیاری به تبعیت از این گروه رفتار مشابه را تکرار میکنند بدون آنکه بدانند آیا واقعا به حجم زیادی از مواد غذایی نیاز دارند یا خیر. تبعیت از جمع در بستری اجتماعی و زمانی رخ میدهد که فرد بدون بررسی دقیق گزینه پیش رو و صرفا چون گروهی از افراد آن را انتخاب کردهاند به گزینش آن مبادرت میکند. وقتی گروهی از افراد اطلاعاتی در ارتباط با انتخابشان به فرد منتقل میکنند به اشتباه این برداشت ایجاد میشود که انتخاب آنها بهترین انتخاب ممکن بوده است. امروزه چنین رفتارهای گروهی به وفور مشاهده میشود. پیوستن چشم بسته به برخی کمپینهای فضای مجازی و چالشهای شبکههای اجتماعی نمونههایی از این دست رفتارها هستند.
اثر پلاسیبو (شبه دارو). در ارتباط با استفاده از ماسک کارشناسان تاکید دارند که این اقدام در بیمارستانها و اماکن پرازدحام یا برای مبتلایان و اطرافیانشان توصیه میشود. اما چرا با این وجود بسیاری حتی برای فعالیتهای ساده و بیخطر مانند بیرون گذاشتن زبالهها از ماسک استفاده میکنند؟ مصرف بیش از حد ماسک تنفسی موجبات جهش ناگهانی در تقاضا و پیدایش بازار سیاه برای این محصول را فراهم کرده است. از دیگر سو بهرغم تاکید خبرگان امر و مسوولان مبنی بر نبود درمان قطعی و واکسن برای ویروس کرونا بازار کلاهبرداری و فروش داروهای معجزهگر ضد کرونا و درمانهای تقلبی در این روزها داغ است. تا آنجا که بسیاری حاضرند برای این محصولات هزینههای گزافی پرداخت کنند. اقتصاددانان رفتاری بروز این رفتارها را به مفهوم شبه دارو و اثر تلقینی نسبت میدهند. این مفاهیم در ادبیات علم پزشکی و در زمینه اثربخشی داروها و روشهای درمانی کاربرد گستردهای دارند. به زبان ساده پلاسیبو یا شبهدارو اثری تلقینی ایجاد میکند که انتظار داریم از داروی اصلی ببینیم. اثر تلقینی در زندگی روزمره بارها به کمکمان میآید؛ وقتی از مطب پزشک خارج میشویم یا به محض مصرف دارو حس بهتری مییابیم. نکته جالب اینکه استفاده از ماسک و معجونهای شفابخش تقلبی حتی اگر به چند برابر قیمت تهیه شوند نیز حسی مشابه در فرد ایجاد خواهندکرد. در مصرف کالاها و خدمات درمانی رابطه جالب ما با قیمت این اقلام این اثر را تقویت میکند. وقتی به رستوران میرویم با کمی خود-کنترلی و با انتخاب غذایی ارزانتر میتوانیم کمی پسانداز کنیم. اما آیا زمانی که پای سلامتمان در میان باشد هم اینگونه رفتار خواهیم کرد؟ مطالعات آزمایشگاهی نشان داده است اثربخشی داروها وقتی به قیمت بالاتری فروخته شدهاند افزایش یافته است. بنابراین در بازار محصولات درمانی قیمت بالاتر نشانهای است از کیفیت بهتر و اثر تلقینی این اقلام را دو چندان میکند. چنین گرایشی به پرداخت هزینه نسبی بیشتر برای این دسته از کالاها و خدمات زمینه سوءاستفاده از افراد را در شرایط بحران کنونی فراهم کرده و بازاری برای محصولات تقلبی مرتبط با کرونا به راه میاندازد. در مواردی این تورشهای رفتاری اثرات یکدیگر را تشدید میکنند. برای مثال انتظار میرود زیانگریزی و اثر تلقینی هر دو تقاضای افراد را برای ماسک تنفسی افزایش دهند. به طریق مشابه تبعیت از رفتار جمعی نیز میتواند مزید بر علت شود. در رویکرد سیاستگذاری اقتصاد رفتاری گام بعدی پس از شناسایی این گلوگاههای شناختی طراحی و انتخاب برنامههای سیاستی مناسب به منظور کنترل رفتارهای نا مطلوب و ترویج رفتارهای مطلوب اجتماعی و فردی است.
منابع در آرشیو روزنامه موجود است.