نگرانی غرب از آینده روسیه
درک آنچه در صحنه سیاسی روسیه در حال وقوع است سخت نیست. پوتین قصد دارد برای یک دهه یا حتی بیشتر «سزار روسیه» باقی بماند و احتمالا تنها عاملی که میتواند او را از طی کردن این مسیر باز دارد وضعیت سلامت جسمانی وی است. پرسشی که برای ایالاتمتحده و همپیمانهای این کشور مطرح است این است که تحولات آتی در ساختار سیاسی روسیه چه تغییری در استراتژی کلان این کشور به وجود خواهد آورد و نحوه تعامل با روسیه و پوتین چگونه باید باشد؟
با تغییر قانون اساسی روسیه، پوتین شبیه رئیسجمهوری چین، خواهد توانست تا وقتی زنده است بر رویدادهای کشورش اثر گذارد و به برنامهریزی ادامه دهد. این به آن معناست که بسیاری از اولویتهای شخصی او مسیر سیاسی روسیه را تعیین خواهد کرد. یکی از این اولویتها اعمال فشار جدی بر همسایگان ضعیف روسیه از جمله گرجستان، اوکراین، بلاروس و ارمنستان است. از سوی دیگر پوتین در پی تحکیم دستاوردهای اخیر خود در خاورمیانه است و اگر همچنان در صحنه سیاسی روسیه باقی بماند به ایران پیشنهاد میانجیگری با غرب را خواهد داد و در مقابل امتیازهایی از این کشور خواهد خواست که برای جریان نفت روسیه مفید باشد.
با توجه به اینکه پوتین برای خشنود نگه داشتن مردم روسیه به پول نیاز دارد بعید است مسوولیت بازسازی سوریه را بر عهده بگیرد و این سبب ناامیدی بشار اسد خواهد شد. اما میتوان انتظار داشت که پوتین بر گستره همکاریهای روسیه با عربستان بیفزاید. افزایش مدت تاثیرگذاری پوتین در سیاست روسیه به او اجازه میدهد با نسل بعدی رهبران کشورهای عرب حوزه خلیجفارس همکاری تنگاتنگی داشته باشد.
یکی از عمیقترین نگرانیها برای غرب این است که پوتین و رئیسجمهوری چین خواهند توانست بر عمق روابط خود بیفزایند. حضور طولانی مدت پوتین در صحنه سیاسی روسیه زمینه همکاریهای بیسابقه روسیه و چین را در حوزههای نظامی فراهم میکند. نمونه ارتباطهای تنگاتنگ نظامی دو کشور مانور نظامی دریایی اخیر دو کشور در اقیانوس هند و دریای بالتیک بود. همچنین به احتمال زیاد دو کشور سیاستهای مشابه در قبال ایران و کرهشمالی اتخاذ خواهند کرد. اگرچه ممکن است روسیه در نهایت به امر اجتنابناپذیر تن دهد، یعنی دیگر نخواهد شریک پایین دست چین باشد، اما فعلا اقدام پوتین و باقی ماندن در صحنه قدرت روسیه برای سالهای متمادی، او را به یک همپیمان جذاب برای رئیسجمهوری چین تبدیل میکند. موضوع مهم دیگر تمایل همیشگی پوتین به از هم گسستن ناتو از طریق ایجاد جدایی بین آمریکا و همپیمانان این کشور است. تداوم حضور پوتین در صحنه سیاسی روسیه زمینه تقویت پیوندهای تجاری و اطلاعاتی را با ترکیه برای جدا کردن این کشور از مرکز جاذبه ناتو فراهم میکند. روسیه از رسانههای اجتماعی برای تضعیف اعتماد عمومی به ناتو، ایجاد تفرقه در درون این پیمان و متقاعد کردن آمریکا به این موضوع که اروپا به مسوولیتهای خود در ناتو عمل نمیکند استفاده خواهد کرد. تغییر قانون اساسی روسیه و باقی ماندن پوتین در قدرت به او اجازه میدهد به استراتژی سرمایهگذاری در فناوری پیشرفته دفاعی که بهطور بالقوه زیانبارترین عامل برای منافع آمریکاست ادامه دهد. حاصل این سرمایهگذاریها، تولید نسل جدید موشکهای مافوق صوت، زیردریاییهای بدون صدا مجهز به موشک با سوخت هستهای و مجموعهای قدرتمند از سلاحهای سایبری است که میتوانند به زیرساختهای مالی و... آمریکا حمله کنند. این یک واقعیت است که پوتین مانند دیگر رهبران جهان، با چالشهایی مواجه است و مشکلاتی که به دست خود او ایجاد شدهاند با گذشت زمان بیشتر خواهند شد. برای مثال فقدان برنامه واقعی خروج از سوریه، ناتوانی در متنوع کردن منابع درآمدی اقتصاد روسیه و کاهش وابستگی به نفت، خشم مردم از وضعیت اقتصادی و هزینههای اشغال بخشهایی از خاک گرجستان و اوکراین جزو این مشکلات هستند. با این حال آمریکا باید خود را برای حضور بلندمدت پوتین در صحنه سیاسی روسیه آماده کند. این حضور بلندمدت در نقش تصمیم گیرنده اصلی، زمینه برنامهریزی موفقیتآمیز پوتین را فراهم خواهد کرد.