البته لابی‌گران افرادی مختص به یک گروه خاص نیستند و می‌توانند از میان نمایندگان مجلس،جریان‌های سیاسی، شخصیت‌های با نفوذ و... باشند که در نهادهای تصمیم‌گیری همچون پارلمان و دولت تلاش می‌کنند که نفوذ خود را گسترش دهند تا از این طریق بتوانند منافع حزب، گروه یا جریانی خاص را تامین کنند. این موضوع در ایران نیز وجود دارد، اما به‌دلیل آنکه احزاب به درستی شکل نیافته‌اند و فعالیت‌های سیاسی و جریانی بیش از همه به انتخابات‌ها محدود است، بیش از همه مجلس شورای اسلامی به بستری برای فعالیت لابی‌گران و به‌طور کلی لابی‌گری تبدیل شده است. البته در اکثر نقاط دنیا پارلمان مرکز اصلی لابی‌گری‌ها به‌شمار می‌رود. این موضوع در مجلس ایران، خود را در بزنگاه‌هایی نظیر انتخابات مجلس و پس از آن، در انتخاب رئیس و اعضای هیات‌رئیسه پارلمان، موارد بررسی صلاحیت وزیران، استیضاح و سوال از وزرا و رئیس‌جمهوری، بررسی طرح‌ها و لوایح مختلف به‌ویژه لایحه بودجه و در نهایت بررسی کفایت سیاسی رئیس‌جمهور نشان می‌دهد. هرچند لابی‌گری در اغلب نقاط دنیا به رسمیت شناخته شده و عالمان علم جامعه‌شناسی سیاسی لابی‌گری را به‌عنوان یک فرآیند مشروع در نظام‌های مردم‌سالار می‌شناسند و این موضوع در ایران نیز وجود دارد، اما همچنان این فرآیند نزد افکار عمومی، تا اندازه زیادی منفی و مذموم است. در این پرونده به این موضوع می‌پردازیم که چرا افکار عمومی در ایران، اغلب لابی‌گری در عرصه سیاست به‌ویژه مجلس شورای اسلامی را با دیده تردید می‌نگرد و آن را منفی می‌پندارد؟ همچنین به این سوال پاسخ می‌دهیم که آیا لابی و لابی‌گری منفی است یا مثبت؟