آغاز اصلاحات ساختاری
بدون شک اگر جایگاه ما در معادلات تجاری و اقتصادی اینگونه تنزل پیدا کند در معادلات اجتماعی و سیاسی نیز جایگاه مناسبی نخواهیم داشت.روندهای تغییر فناوری جهانی نیز ابعاد ماجرا را نگرانکنندهتر میسازند. هر هفته شاهد آن هستیم که کشوری دیگر اعلام میکند که برنامه حذف سوختهای فسیلی و به صفر رساندن تولید گازهای گلخانهای را اتخاذ کرده و تقریباً تمامی اتحادیه اروپا در مسیر تحقق این هدف تا سال ٢٠۵٠ قرار گرفته است. انقلاب انرژیهای تجدیدپذیر و حملونقل الکتریکی هر دو میتوانند بازار نفت را به شدت زیر سوال ببرد و واقعیت آن است که کشور ما در رهایی اقتصاد خود از نفت موفق نبوده است. رشد پایین اقتصادی ناشی از عدم بهرهبرداری صحیح از منابع طبیعی، انسانی و سایر داشتههای کشور بوده و نبود تنوع در تولیدات کشور وابستگی به نفت نیز معلول سیاستهای غلط اقتصادی و نبود نگرش استراتژیک و بلندمدت و سیاستزدگی تصمیمات اقتصادی (مانند سرکوب نرخ ارز که منجر به کاهشهای دورهای، بیثباتی و نهایتا کاهش ارزش پول ملی شده است) و تنها راه نجات نیز در جراحی عمیق اقتصاد، برنامهریزی و سیاستگذاری در راستای بهرهبرداری حداکثری از منابع سرزمینمان نهفته است.
اتاق بازرگانی بهعنوان پارلمان بخش خصوصی باید نقشی پررنگ در تدوین و اجرای سیاستهای توسعهای ایفا کند. هماهنگی و همکاری موثر بخش خصوصی و حاکمیت در تدوین و اجرای قوانین و برنامههای حوزه کسبکار یکی از مولفههای کشورهایی بوده که توسعه پایدار را تجربه کردهاند. متاسفانه بخش خصوصی ایران، تشکلهای اقتصادی و حتی اتاق بازرگانی نیز بهعنوان تشکل تشکلها، عمدتا مشغول نقد دولت و انعکاس مشکلات اعضای خود بوده و کمتر به تحلیل عمیق و شناسایی ریشه مشکلات و ارائه برنامه و راهحل پرداختهاند. تغییر پارادایم و گذر از نهادی که صرفا منعکسکننده مشکلات اعضای خود است، به نهادی که مطالبهگری ریشهای و صحیح میکند و نقد را با چاشنی راهکار میآمیزد، نیازمند بازنگری جدی در معماری اتاق و نحوه ارتباط و همکاری هیات رئیسه با اعضا، علیالخصوص تشکلهای صنفی و کمیسیونها است:
۱- تقویت توان کارشناسی در بدنه اتاق: اتاق بازرگانی باید علاوه بر افزایش کارآمدی تیم اجرایی از افراد صاحب نظر و تحلیلگر در بدنه خود استفاده کند. علاوه بر تقویت بدنه اتاق بازرگانی باید با بهکارگیری نخبگان اقتصادی و مدیریتی بهعنوان مشاور یا در قالب اتاقهای فکر، چارچوب و جهتدهی مناسبی را برای کمیسیونهای خود و نمایندگان اتاق در بیش از ١٣٠ شورا و نهاد قانونی فراهم آورد.
٢ - تشکلهای صنفی نماینده خیل عظیمی از بنگاههای اقتصادی کشور بوده و غالبا هیات رئیسه آنها از میان نخبگان همان صنف انتخاب میشوند و معمولا درکی درست از مشکلات اعضای خود دارند. اتاق میتواند با ارجاع پروژههای تحلیلی و مطالعاتی به تشکلها و کمک مالی به آنها در راستای تقویت توان کارشناسی، روحیه حرفهایگری را در آنها تقویت کند و آنان را از دام روزمرگی و گرفتار شدن در دام مشکلات روزمره و نگرش کوتاهمدت رها کند. در غیر این صورت، احتمال بروز پدیده غوغا سالاری و به محاق رفتن تفکر و برنامهریزی بسیار زیاد میشود. تشکلهای توانمند دارایی ارزشمندی برای اتاق بازرگانی خواهند بود، زیرا قطعا اتاق بازرگانی نمیتواند به تنهایی و بدون بهرهگیری از توان تشکلها مسائل را بهگونهای مناسب تحلیل و راهکار ارائه کند.
٣ - هیات رئیسه اتاق عمدتا درگیر اداره اتاق یا حضور در جلسات متعدد با قوای سهگانه بوده و قادر به تخصیص وقت زیاد به مطالعه، تحلیل و برنامهریزی نیست، اینجاست که کمیسیونهای اتاق بهعنوان بازوی مشورتی باید وظایف خود را به نحوی مطلوب انجام دهند و با ارزیابی، تحلیل و دستهبندی مسائل، اولویتهای کاری را شکل داده و در اجرای راهکارها نیز فعال باشند. دستیابی به چنین فضایی جز از طریق ارجح قرار دادن شایستهسالاری در انتخاب هیاتهای رئیسه کمیسیونها و توانمندسازی آنان با استخدام دبیران کارآمد و مشاوران خبره میسر نخواهد بود. هیات رئیسه اتاق نیز باید خروجیهای کمیسیونها را به جد بررسی و تا حصول نتیجه پیگیری کند.
۴- سلامت و بیطرفی اعضا به خصوص روسای کمیسیونها و نمایندگان اتاق در نهادهای قانونی نیز از لزومات تحقق اهداف اتاق است. وظیفه ما در مقابل موکلین خود بسیار سنگین بوده و همگی ما باید منافع ملی را بر منافع فردی ارجح قرار دهیم. منافع بلندمدت همگی ما در توسعه و رشد نهفته و هیچ یک از ما نباید از یاد ببریم که ثروت در جامعه فلک زده کیفیت زندگی و خوشحالی به ارمغان نخواهد آورد. با توجه به اینکه نزدیک به ۴٠ درصد از اعضای هیات نمایندگان جدیدالورود بوده و انتخاب هیات رئیسه قوی و کارآمد و جو حاکم در انتخابات، امید آن میرود با تحقق موارد فوق بتوانیم پاسخگوی موکلان باشیم و گامی در جهت اصلاح مسیر و سربلندی ایران و ایرانیان برداریم.
ارسال نظر