نقابی برای کمکهای حزبی
مشابه همین مورد را در کمکهای بنیاد والمارت برای کاهش انتشار گاز کربن در چین یا حفاظت از مناطق صحرایی آمریکا میتوان یافت، یا حتی کمکهای بنیاد دااو در حفاظت از زیستگاه انسان. این کمپانیها ممکن است در خطمشی تجاری خود بهشدت بیرحم باشند، اما به کمک بنیادهای خیریهای که ایجاد کردهاند فعالیتهای مثبتی نیز در جهان انجام میدهند. تنها چند ماه پیش از انتخابات میاندورهای کنگره، گروهی از اقتصاددانان در گزارشی تحلیلی، به بررسی این موضوع پرداختند که چطور ناگهانی و در دورههایی خاص مجموع کمکهای خیریه و بشردوستانه در آمریکا افزایش مییابد، ماریان برتراند از دانشگاه شیکاگو، ماتیلد بمباردینی و فرانچسکو تربی از دانشگاه کلمبیا و ریموند فیسمان از دانشگاه بوستون، درباره کمکهای انجامشده به خیریهها از ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۵ از طریق بنیادهای خیریه شرکتهایی که جزو ۵۰۰ شرکت برتر محسوب میشوند، بررسی دقیقی انجام دادهاند و در میان نتایج مختلف، الگویی از کمکهای انجامشده به ۱۰۸۷ خیریه که در نوعی مرتبط با ۴۵۱ عضو کنگره هستند را شناسایی کردند.
براساس این تحقیق کاشف بهعمل آمد که کمکهای مالی این شرکتها، اندکی خودخواهانهتر از آن چیزی است که شرکتها در تلاش برای باوراندن آن به ما هستند. به زبان سادهتر بعضی از این فعالیتهای خیریه بهخاطر افزایش قدرت شرکتها در لابیگری صورت میگیرد. یا ممکن است شرکتها بنیادهای خیریه خود را با هدف بهرهگیری از برخی معافیتهای مالیاتی که توسط قانون تعیینشده ایجاد کنند. گزارش پژوهشگران میگوید آنچه مسلم است این که برخی انگیزههای غیرخیرخواهانه در این بررسی هم وجود دارد که به هرصورت قدرت رای مالیاتدهندگان را کاهش میدهد و میانبری است برای رسیدن به خواستههای سیاسی از طریقی بهجز صندوق رای. برای شفافتر شدن موضوع بیایید اینطور فکر کنید: یکی از راهها برای اینکه بتوان به چاک گراسلی، سناتور جمهوریخواهی که عضو کمیتههای مختلفی از جمله بودجه، کشاورزی، مالیاتی است و به جز آن مناصبی دیگر نیز دارد نزدیک شد، این است که مستقیما به کمپین او کمک کند. اما راه دیگری هم وجود دارد که اغلب از چشم سازمانهای نظارتی دور میماند. چرا به انجمن آیوای بدون مواد مخدر که سناتور هم عضو افتخاری هیات مشاوره آن است کمک نشود؟
یک شرکت همچنین میتواند به بنیاد دانشگاه آیوای شمالی کمک کند که سناتور گراسلی هم در آنجا عضویت دارد. در مطالعهای که اشاره شد و در طول چند سال انجام شده مشخص شده است که شرکتهایی همچون ایتیاندتی، جنرال الکتریکز، گلدمن ساکس، بیمه نیشن واید یا موسانتو همگی به یک یا چند مورد از نمونهای که بیان شد و بنیادهایی با مدیریت مقامات در سطوح مختلف کمک کردهاند. دفتر سناتور در پاسخ به سوالی که آیا این گونه اعانهها باعث ایجاد لابی میشود پاسخ داد: سناتور گراسلی تقاضاهای بسیاری از طرف کسانی که خواهان کمک به فعالیتهای غیرانتفاعی ایشان هستند را دریافت میکند، اما بیشتر آنها را رد میکند و تنها بعضی را میپذیرد.
با این حال به نظر میرسد اینکه کمپانیهایی ممکن است با کمکهایشان بخواهند لابی خود را افزایش دهند جدید نباشد. در تحقیقی مشابه در سال ۲۰۱۰، اریک لیپتون نیز کمکهایی که به بنیاد جو باکا و جیمز کلیبورن که هر دو اعضای دموکرات کنگره هستند را استخراج و منتشر کرد. با این وجود پژوهشگران این مطالعات مدعی نیستند که هر کمک خیرخواهانه با هدف لابی سیاسی انجام میشود، اما متاسفانه نتایج تحقیق آنها به وضوح از گسترش انگیزههای سیاسی در کمکهای شرکتهای تجاری به خیریهها حکایت دارد. بههرصورت ممکن است که کمک ۲۵ هزار دلاری شرکت اکسلون در سال ۲۰۰۸ به جو بارتون برای ساخت مجموعه مدنظرش برای جوانان نه به خاطر اینکه آقای بارتون جمهوریخواه، عضو ارشد کمیته تجاری و انرژی است، بلکه بهخاطر اعتقاد مدیران این شرکت به اهمیت پرورش جوانان باشد. یا مثلا کمک مایکروسافت به موزه هنرهای سیاتل بهخاطر حمایت مدیران از مقوله هنر بوده باشد، نه برای خشنودی جیم مک درموت که در کمیته افتخاری موزه حضور داشت.
با این حال الگوهای کلی دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که کمکهای مالی شرکتها به اشکال مختلف تحت تاثیر نفوذ سیاسی گیرندگان آن قرار میگیرند. بهعنوان مثال، خیریه وابسته به یک شرکت خاص بیشتر به سازمانهای خیریه در ایالتهایی که نمایندگان آن، کرسیهایی در کمیتههای مهم دارند، کمک میکنند. بعد هم هنگامی که اعضای کنگره جای خود را به دیگری میدهند، میزان کمکهای خیریه از آن ایالت به ایالتی دیگر تغییر میکند. جالب است بدانید براساس این تحقیق در صورتی که یک سیاستمدار در هیاتمدیره یک خیریه حضور داشته باشد، احتمال دریافت کمکهای خیریه از سوی منابع شرکتها تا ۴ برابر افزایش مییابد.
محققان تخمین میزنند که بیش از ۷درصد اهدای کمکهای خیریهای که توسط بنگاههای اقتصادی انجام میگیرد با هدف کسب اهرمهای سیاسی است. اگر بخواهیم این درصد را بهعنوان مثال به رقمی که شرکتها و بنگاهها در سال ۲۰۱۴ صرف امور خیریه کردهاند ضرب کنیم مبلغی در حدود ۳/ ۱ میلیارد دلار میشود، عددی که ۴ برابر پرداختی آنها به کمپینهای انتخاباتی و ۴۰ درصد بیشتر از هزینهای است که آنها صرف لابیگری میکنند. اینها تنها چند نکته جالب درخصوص تلاش شرکتها برای هدایت تصمیمگیران است، قطعا درهای بسیار دیگری نیز وجود دارند که جریان پول وارد اتاقهای فکر شود.
ارسال نظر