سلطان پروری
مختارالسلطنه با لباس مبدل به بازار رفت و مقداری ماست خواست. فروشنده گفت ماست معمولی میخواهی یا ماست مختارالسلطنه؟ حاکم تهران متعجب شد و تفاوت این دو را از او پرسید. فروشنده گفت: ماست مختارالسلطنه فقط یکسومش ماست است و مابقی آن آب؛ ماست معمولی هم همان ماستی است که از شیر میگیرند. فروشنده تنبیه شد و بقیه اهالی ماستها را کیسه کردند، اما تاریخ میگوید که کیسه کردن ماستها دوامی نداشت. تاریخ کشورمان پر است از داستانهایی که جز شکست سیاستهای دستوری ثمری نداشته است. از آن روز تا اکنون سیاستگذاران اقتصاد ما اولین و دمدستیترین راهحل را تنبیه میدانند و راههای دیگر را معمولا امتحان نمیکنند. پس از ناآرامی در بازار ارز و برخورد امنیتی با برخی دلالهای این بازار، خبر محاکمه و اعدام سلطان سکه، سلطان قیر و سلطان... یکی پس از دیگری به گوش میرسد. فارغ از اینکه این افراد خطاکارند یا خیر، این فضا علامتدهی مناسبی برای فعالان اقتصادی حقیقی نیست. از این رو باید پرسید که این سلاطین اقتصادی چرا و چگونه شکل گرفتهاند؟ رانتهای اقتصادی یک سیستم دولتمحور چه نقشی در پرورش این سلاطین داشته است؟ سرنخهای موجود نشان میدهد برخی از آنها روزی از معتمدان و نزدیکان سیاستگذاران بودهاند اما با استفاده از رانتهای اطلاعاتی و ارتباطات ویژه به ثروتاندوزی پرداختهاند.
شهابالدین رحیمی
ارسال نظر