نگاه ملی یا منطقهای؟
توجه به این نکته ضروری است که یک نماینده مجلس را همان اندازه که بهصورت کلان نماینده پارلمان میدانیم، باید نماینده منطقه و شهری که با رای آن به مجلس راه یافته نیز بدانیم. نماینده مجلس بیشک یکی از اصلیترین وظایفش علاوه بر وضع قوانین و نیز نظارت بر اجرای قانون، بررسی مسائل و مشکلات حوزه انتخابیه و منطقهاش است. این نماینده وظیفه دارد به استناد شاخصهای معتبر منطقهای، از وزیر یا مسوولان بخواهد تلاشهایی را برای اصلاح شاخصهایی که پایین با بالا بودن آنها برای منطقه مشکلاتی را ایجاد کرده، به کار گیرد. سوال این است که آیا این خلاف عمل به وظایف نمایندگی است؟ خیر. آنچه در این باره اهمیت مییابد آن است که درخواست و مطالبه نماینده از وزیر یا مسوول مربوط، درخواستی غیر از رفع مشکلات مردم نباشد. بیشک مطالبات و خواست نمایندگان تا آنجا که برای حل مشکلات مردم باشد، حتی اگر اولویت را به مردم منطقه خود بدهد، کاملا بدون اشکال است.
در این باره حتی نمایندگان میتوانند با استفاده از اختیارات و ابزارهای نظارتی که در اختیارشان قرار دارد، از وزیران درباره مشکلات و معضلات منطقهای خود که مردم با آن درگیر هستند، سوال کنند یا تذکراتی را در صحن علنی خطاب به وزیر یا مسوول ارائه دهند و در نهایت عملکرد نادرست وزارتخانه در زمینه این مشکلات میتواند یکی از عواملی باشد که وزیر را به استیضاح بکشاند. بر این اساس میتوان گفت این دست نقدهایی که در آن از وظایف منطقهای نمایندگان چشمپوشی شده و به آن با دیده تردید و ابهام مینگرند، خود مورد انتقادند، زیرا مسائل منطقهای بخشی از مسائل ملی است و تشکیل پارلمان از نمایندگان منطقهای برای آن است که بتوان با تجمع آنان در مجلس تسلط کافی بر همه ریزمناطق ایران و مشکلات آنان داشت و این مشکلات را بهعنوان معضلات منطقهای در دل معضلات ملی پیگیری کرد. بر این مبنا نمیتوان پیگیری مطالبات منطقهای را در چارچوب عواملی قرار داد که از انسجام تشکیلاتی مجلس میکاهد.
مشکل را باید در جای دیگری جست و جو کرد. در این زمینه به پژوهشی اشاره میکنم که مرکز پژوهشهای قم درباره فعالیت فراکسیونهای سیاسی در چند پارلمان دنیا انجام داد. بر اساس این پژوهش، حتی اداره مجلس نیز توسط فراکسیونهای سیاسی انجام میشود و تقسیمبندی فضای صحن و صندلی نمایندگان نیز بر این اساس تعریف شده است. این پژوهش به جزئیات بیشتری درباره نقش و اثرگذاری فراکسیونهای سیاسی در چند کشور اشاره دارد که در این مجال نمیگنجد. اما بهعنوان یکی از اعضای کمیسیون تدوین آییننامه داخلی مجلس باید از تلاشهایی در این کمیسیون بگوییم که بر اساس آن میخواهیم ساز و کاری تعیین کنیم که فراکسیونهای سیاسی بتوانند نقش و اثرگذاری بیشتری در اداره مجلس شورای اسلامی و کارکرد صحن داشته باشند. در حال حاضر عملکرد فراکسیونهای مجلس، عمدتا به مسائل سیاسی محدود مانده و اثرگذاری چندانی در روند فعالیتهای پارلمانی ندارند. این در حالی است که فراکسیون های امروز مجلس در اداره پارلمان نقشآفرین نیستند و در واقع می توان گفت که جایگاهی ندارند.
از سوی دیگر، یکی از موضوعات مطرح در باب فعالیتهای فراکسیونی به نحوه کنش و رفتار اعضای فراکسیون باز میگردد. در این میان ملتزم و متعهد بودن نمایندگان به فراکسیون متبوعشان موضوعی است که بارها و بارها مورد نقد و چالش و سوال قرار گرفته است. گاه نمایندگان در میانه عمل به وظیفه نمایندگی و عمل بر اساس تصمیمات فراکسیونی و تشکیلاتی میمانند و باید انتخاب کنند. هرچند تعداد زمانهایی که وظیفه نمایندگی مغایر با تصمیمات فراکسیونی باشد بسیار کم است اما معضل اصلی در جای دیگری است. اینکه در کشور ما احزاب به معنای واقعی و با ساختار مشخصی که دوام حزب را تضمین کند وجود ندارد. نمایندگان ما اگرچه برآمده از جریانات سیاسیاند، اما در نهایت این فرد نماینده است که باید به موکلان خود در حوزه انتخابیهاش پاسخ دهد. این در حالی است که اگر احزاب قوی وجود داشت، احزاب موظف به پاسخگویی به مردم درباره عملکرد نمایندهای بودند که به مجلس فرستادهاند. همچنین نماینده نیز باید درباره عملکرد خود به حزب متبوعش پاسخگو باشد. امروز جایگاه این پاسخگویی در کشور بسیار خالی است. بنابراین لازم است هرچه سریعتر ساز و کاری بیندیشیم که احزاب قوی، ساختارمند و منسجم شکل بگیرند و آنها نامزدهای نمایندگی را به مردم معرفی کنند؛ افرادی که احزاب پس از نمایندگی، درباره عملکردشان به مردم پاسخ دهند.
ارسال نظر