مسیر متفاوت اروپا
از امروز دور دوم تحریمهای آمریکا علیه ایران آغاز شده و این بخشی از تصمیم آمریکا برای خروج از پیمان هستهای ایران است. تحریمها شامل مبادلات مالی ایران میشود، بنابراین آمریکا میتواند سوئیفت را که یک نهاد خصوصی مستقر در بروکسل است تحت فشار قرار دهد تا به بانکهای ایران خدمات ارائه نکند. در واقع سوئیفت برای بانکها مانند یک اداره پست بینالمللی است که سیستم امن پیامرسانی را برای طیفی وسیع از تراکنشهای بینالمللی انجام میدهد در نتیجه اگر ایران نتواند از آن بهره ببرد، عملا این کشور ارتباط خود را تقریبا با تمام نظام مالی جهان از دست خواهد داد.
این امر تبعات بسیار سختی برای اقتصاد ایران دارد، البته انجام این اقدام از سوی آمریکا برای این کشور نیز زیانبار خواهد بود. برای مثال این اقدام نفوذ آمریکا بر ساختار مالی بینالمللی را تضعیف میکند و قدرت این کشور را بر همپیمانها و دشمنان خود کاهش خواهد داد. از پیش برخی مقامات آمریکایی نسبت به احتمال تلاش دیگر کشورها برای ایجاد ساز و کارهای جایگزین سوئیفت و کنار گذاشتن دلار در مبادلات اقتصادی خود هشدار دادهاند و نیز برخی مقامات اروپایی اخیرا پیشنهاد کردهاند این قاره کانالهای خاص خود را برای پرداختهای بینالمللی ایجاد کند. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز گفته است اروپا نمیتواند به آمریکا متکی باشد و باید سرنوشت خود را در دست خود بگیرد. آلمان و فرانسه در پی ایجاد سازوکار جایگزین سوئیفت برای مستقل کردن بانکهای اروپایی از بازارهای مالی آمریکا هستند. اتحادیه اروپا و سازمان ملل از پیش سیستم ویژه پرداخت را برای تسهیل مبادلات مالی و اقتصادی با ایران ایجاد کردهاند که قرار است در آینده نزدیک عملیاتی شود.
با آنکه این اقدامات اولیه ممکن است فورا به نتیجه نرسد اما نمایی از آنچه در آینده وجود خواهد داشت را نشان میدهد. در واقع اگر اروپاییها بتوانند به یک قدرت توانمند در حوزه مبادلات مالی جهان تبدیل شوند، تحولات بزرگی در زمینه مبادلات رخ خواهد داد. یکی از وعدههای جهانیسازی این بود که با ایجاد سیستم شبکههای اقتصادی بینالمللی که سبب میشود کشورها به یکدیگر وابستهتر شوند، صلح و ثبات را در جهان حاکم میکند، اما در عوض آمریکا از این وابستگی متقابل بهعنوان سلاح و عاملی برای سرکوب دشمنان خود بهره برده است. در واقع سوئیفت و دلار به ابزاری برای اعمال فشار آمریکا تبدیل شدهاند.
مسلما دیگر قدرتها با ایجاد شبکههای بینالمللی جایگزین میتوانند همان کار را انجام دهند یا قدرت آمریکا را تضعیف کنند. به همین دلیل است که آمریکا برای موفق شدن در اعمال فشار بر ایران به همراهی اروپا نیازمند است. اتحادیه اروپا قدرتی است که میتواند سلطه آمریکا را به چالش بکشد. این اتحادیه ممکن است از لحاظ نظامی به اندازه آمریکا قدرتمند نباشد، اما از لحاظ اقتصادی یک قدرت بزرگ است و میتواند از این قدرت برای لطمه زدن به آمریکا و تغییر ساختار نظام مالی بینالمللی استفاده کند.
طی دو دهه اخیر اتحادیه اروپا مجموعهای فراگیر و کامل از مقررات مالی تدوین کرده و نهادهای مشخص برای اجرای مقررات وجود دارد. بحرانهای مالی و اقتصادی اخیر قدرت قانونگذاری و نظارت اروپا را افزایش داده است. در گذشته این قدرت هماهنگ با آمریکا مورد استفاده قرار میگرفت اما به زودی این وضعیت تغییر خواهد کرد و از این قدرت علیه آمریکا استفاده خواهد شد. دو شرکت گوگل و فیسبوک از پیش نخستین ضربهها را تحمل کردهاند و به جریمههای چند میلیارد دلاری به دلیل نقض مقررات اتحادیه اروپا تهدید شدهاند. اگر اروپا ایجاد ساختار مالی جایگزین را آغاز کند، این اقدام واکنشی به سلطهجویی آمریکاست. دولت آمریکا از پیش تهدید کرده اگر شرکتهای اروپایی با ایران همکاری تجاری و اقتصادی داشته باشند تحریم خواهند شد و این رویارویی، بهطور کامل میزان آسیبپذیری اروپا در مقابل چنین تهدیدها و اقداماتی را نشان داده است. اعمال تحریم علیه سوئیفت یک اشتباه برای آمریکاست زیرا اگر اتحادیه اروپا دیگر نتواند به آمریکا اتکا کند سیستمهای پرداخت خاص خود را ایجاد خواهد کرد. این کار سالها طول خواهد کشید اما نتیجه نهایی به انزوای آمریکا منجر خواهد شد. بهویژه آنکه چند کشور دیگر با هم توافق کردهاند به ارزهایی ملی و نه دلار، مبادلات تجاری و اقتصادیشان را انجام دهند.
نکته مهم دیگر این است که ممکن است دیگر کشورها تمایل داشته باشند به سیستم پرداخت اروپایی بپیوندند، سیستمی که حاکمیت قانون پشتیبان آن است نه سیستمی که آمریکای غیرقابل پیشبینی بر آن سلطه دارد. سیاستمداران اروپایی از گذشتههای دور با حسرت به قدرت دلار نگاه کردهاند اما اکنون فرصت دارند تا یورو را بهعنوان یک رقیب قابل اتکا معرفی کنند. دولت آمریکا از اینکه توسط همپیمانهای خود محدود شود متنفر است، اما آنچه آمریکاییها درک نمیکنند این است که قدرت اقتصادی آمریکا به حضور دیگر کشورها در نظام مالی تحت مدیریت آمریکا وابسته است. اگر چنین حضوری وجود نداشته باشد قدرت اقتصادی و مالی آمریکا به شدت کاهش خواهد یافت. بر مبنای آنچه بیان شد میتوان گفت سیاستهای آمریکا در قبال اروپا سبب شده اروپاییها به دنبال کاهش وابستگی به آمریکا باشند، زیرا میزان آسیبپذیری خود را درک کردهاند. برنامههای دولت آمریکا برای تحت فشار قرار دادن ایران راه اشتباهی بود که سبب واکنش اروپا، روسیه و چین شده است و این واکنش در بلندمدت تبعات جدی برای آمریکا خواهد داشت.
ارسال نظر