سه سیمای پنهان
۱. مشکل به جای بحران
آنچه در این سالها از بسیاری از رسانهها میشنوم، مباحث مربوط به کمبود آب و آلودگی محیط زیست است که مختص ایران هم نیست. با این حال نخستین نکته من درخصوص نحوه خطاب مساله کمآبی ایران در رسانههاست که اغلب تحت عنوان «بحران آب» از آن یاد میشود. اجازه دهید زیاد با این نحوه نامگذاری همراهی نکنم. از نظر مخلص، مساله فعلی کمبود آب در ایران یک «مشکل» است و نه یک «بحران». شاید بر بنده خرده بگیرید که ای آقا! نام چه اهمیتی دارد و آیا تغییر آن دردی را دوا میکند؟ من این را دارای اهمیت میدانم. جوسازیهای بیدلیل نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند بلکه، روی الگوی مصرف هم اثر سوء گذاشته و منجر به اسراف و افراط بیشتر میشود. وقتی سطح بحث و مساله را تا حد یک «بحران» بالا ببریم ناخودآگاه ذهن خود و جامعه را منفعل کرده و از یافتن راه حل منطقی عاجز میشویم.
حال آنکه مساله کمبود آب در هر جا، از جمله ایران، یک مشکل است مانند سایر مشکلات و طبیعی است که راه حلهای خاص خود را در یک بستر آرام و منطقی خواهد یافت. لابد همه میدانیم مشکلی نیست که آسان نشود. در ادامه نکته اول، همه احتمالا متفقالقول هستیم که مشکل کمآبی چندوجهی است و بنابراین تخصصهای گوناگونی را طلب میکند. تجربه تدریس، تحقیق و کار در کشور برای مخلص فرصتی بوده تا بیشتر بیاموزم. اما آنچه از همه بیشتر روی آن تاکید دارم تبحر و استعدادی است که در جوانان و متخصصان داخل کشور دیدهام. صمیمانه معتقدم کشور دارای ظرفیت بیبدیل داخلی از لحاظ نیروی متعهد و متخصص برای حل مشکل کمآبی است. دانشگاهها، پژوهشگاهها، صنایع مرتبط و مهندسان مشاور داخل کشور دارای چنان سطحی از توانمندی هستند که کمک خارجی در حل مشکل کمآبی را فاقد اهمیت راهبردی میبینم.
۲. فرصت به جای تهدید
من به هیچ رو بر آن نیستم که مشکل کمبود آب در ایران یا هر جای دیگر را کماهمیت جلوه دهم. دادههای تاریخی نشان میدهد که ایرانیان از عهد باستان با این مشکل روبهرو بودهاند و در هر عصر به فراخور حال همان دوره راه حلی برای مشکل خود یافتهاند. بیگمان ملتی که از جنگی که به او تحمیل شده توانسته فرصت پیشرفت بسازد از مشکل کمآبی نیز میتواند در جهت ایجاد فرصتهای زیاد و جهشهای بلند علمی بهره ببرد. گاه سخنانی مثلا درخصوص ضرورت واردات وسیع اهم محصولات کشاورزی برای صرفهجویی در مصرف آب میشنوم. باز بهعنوان استنباط خود اجازه دهید زیاد با این جور ایدهها همراهی نداشته باشم. مشاهده بدعهدیهای بینالمللی قابل پیشبینی در مسائل اخیر امر را برای مخلص روشن کرده که نگاه راهبردی به داخل جهت امنیت غذایی (بهخصوص قوت غالب مردم) اهمیت بالایی دارد و این امر لزوما منافاتی با حل مشکل آب نخواهد داشت.
ایجاد و گسترش کشت و صنعتهای با بهرهوری بالا و مصرف کم آب برای تولید اهم محصولات غذایی، آبخیزداری و آمایش سرزمین، استفاده از توان متخصصان ارزشمند داخلی در معرفی و ایجاد گونههای گیاهی سازگار با شرایط اقلیمی ایران، استفاده از ظرفیتهای کشور در مدلسازی و موازنه آب تحت مفهوم جدید «بانک و بورس آب» (برای تخصیص منابع)، گسترش مزارع انرژیهای تجدیدپذیر، طرحهای نمکزدایی و احیای آب و خاک سازگار با محیط زیست تنها بخشی از فرصتهای عظیم پیش رو است.
۳. یک مثال مهم
حال وقت آن است که فرصت را غنیمت شمرده، مثالی که به نظرم در بلندمدت اهمیت زیادتری پیدا خواهد کرد را خدمتتان عرض کنم. گفتیم که مهم است که طرحهای تامین آب سازگار با محیط زیست باشند. به عنوان مثال بیایید بپردازیم به استفاده احتمالا بیش از اندازه و غیر مسوولانه برخی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس از ظرفیت این اکوسیستم در جهت تامین آب شیرین مورد نیازشان. شنیدهاید که میگویند «یکی بر سر شاخ بن میبرید»؟ شاید این همان داستان است. فرقش این است که اگر به هوش نباشیم شاید دود رفتار غیر مسوولانه دیگران در چشم ما هم برود. میدانیم که خلیج فارس یک دریای تقریبا محصور با عمق کم و تبخیر زیاد است. همین حالا هم شوری آب آن (٤٥ گرم بر لیتر) بسیار بیشتر از شوری متوسط آبهای آزاد (٣٥ گرم بر لیتر) است. با این حال مطالعات عدیده از جمله مقالهای در ژورنال معتبر Env. Sci. Tech. جلد ٥١ صفحات ٤١١٨-٤١١٧ که پارسال منتشر شده، نشان میدهد ۴۵ درصد آب شیرین حاصل از نمکزدایی در جهان در خلیج فارس تولید شده و تقریبا همه این تولید در کشورهای حاشیه جنوبی آن انجام میگیرد.
وقتی از آب شور دریا آب شیرین تولید میشود حجم زیادی آب نمک بسیار غلیظ نیز ناخواسته تولید میشود که گاه بدون ارزیابی زیست محیطی به داخل دریا ریخته میشود. مطالعات یاد شده نشان میدهد درخصوص دریای نیمه محصوری مثل خلیج فارس، این امر منجر به شوری مضاعف آب دریا میشود. گرم شدن تدریجی خلیج فارس، افزایش تبخیر و انباشت نمک حاصل از آب شیرینکنهای برخی کشورهای جنوب خلیج فارس احتمالا میتواند در بلندمدت باعث پدیده هجوم آب شور به نواحی ساحلی و حتی دورتر شود و این علاوه بر صدمهای است که به اکوسیستم وارد میشود. درخصوص کشورهای جنوب خلیج فارس به جهت استعداد پایین اقلیم برای کشاورزی شاید این پدیده چندان اهمیت نداشته باشد. ولی برای نواحی ساحلی جنوبی ایران این هجوم آب شور در بلندمدت ممکن است منشأ مشکلات شود. دیدهاید که مثلا میگویند میدانهای گازی در خلیج فارس مشترک هستند و باید مسوولانه برداشت شوند؟ معتقدم منابع آب خلیج فارس هم همین طور هستند. بنابراین شاید لازم است ارزیابی دقیقی بر تاثیر استفاده بیش از حد برخی کشورها از سهمیه آب خلیج فارس (برای تامین آب شیرین) روی اقلیم و سرزمین ما صورت گیرد.
ارسال نظر