مزیتهای ایران در دوران پساجنگ
استفان والت (Walt) میگوید: علاوه بر قدرت نظامی بهعنوان یکی از مولفه های قدرت که در مقابل آن کشورها دست به اتحاد میزنند یا واکنش نشان میدهند باید سایر مولفههای قدرت از قبیل موارد ذیل وجود داشته باشد تا تهدید محسوب شود: قابلیتهای قدرت یا انباشت قدرت(aggregate power)، مجاورت جغرافیایی(Geographic proximity) و نیات تهاجمی(aggressive intentions).
در واقع، روابط استراتژیک ایران و سوریه در قالب دفاع از دولت بشار اسد با توجیه حفظ موازنه تهدید منطقهای ایران علیه اسرائیل و آمریکا تقویت و ادامه یافت. بر اساس نظریه استفان والت ائتلاف و اتحاد موجب ثبت روابط و استمرار دو کشور میشود. چگونه است دو کشور زبان و فرهنگ مشترک ندارند، شهروندان از نژادهای مشابه برخوردار نیستند، اشکال حکومت آنها متمایز است، اما قویترین و عمدهترین اتحادها alliance نه coalition را در کل خاورمیانه تشکیل دادهاند و چرا روابط استراتژیک ایران و سوریه تاکنون ادامه داشته است؟ تلاش میشود تا اجزای نظریه استفان والت بر استمرار روابط دو کشور منطبق شود: یعنی ۱) مولفههای قدرت که قبلا ذکر شد، ۲) مساله ایدئولوژی در روابط بین دو کشور و ۳) کمکهای خارجی و نفوذ.
چند عامل محوری موجب تهدیدات مشترکی در منطقه خاورمیانه شد که این دوکشور را به سمت تقویت روابط استراتژیک در چارچوب موازنه تهدید هدایت کرد: ۱) پیروزی انقلاب اسلامی 1979، 2) حادثه 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان ۲۰۰۱ و عراق ۲۰۰۳، ۳) بهار عربی در منطقه خاورمیانه. به این ترتیب یک ائتلاف ساده ظاهرا غیر محتمل بین ایران و سوریه که متشکل از ملاحظات مشترک استراتژیک (تهدیدهای امنیتی مشترک) است، منجر به اتحاد alliance بین دو کشور میشود. برای مثال مواضع ایران در مقابل تهدید صدام که این تهدید با توجه به محور استراتژیک ایران و سوریه بهدلیل مجاورت جغرافیایی ایجاد میشود. از طرف دیگر سوریه نقشی حیاتی در اتصال استراتژیک ایران به منطقه مدیترانه و خاور نزدیک دارد بنابراین بازی با حاصل جمع صفر رقم ایجاد میشود.
حوزه روابط استراتژیک ایران و سوریه
برخلاف اینکه تصور رایج مبنی بر اینکه مواضع ایدئولوژیک (Ideology and Alliance formation) در شکلگیری اتحادها مهم هستند، والت ایدئولوژی را زیاد موثر نمیداند؛ زیرا میگوید ممکن است کشورها با دارا بودن ایدئولوژی مشابه مثل چین و روسیه مارکسیستی و لنینیستی یا مثل کشورهای عربی مثل مصر و سوریه (پان عربیسم) میتوانند اتحاد alliance با دوام داشته باشند؛ اما بر سر اینکه چه کسی رهبر اتحاد شود به جان هم میافتند. مثلا در رابطه با پانترکیسم غیر از ترکیه، قرقیزستان و ازبکستان، همدیگر را قبول نمیکنند بر سر اینکه کدام رهبری را بر عهده بگیرند منازعه دارند.
در حوزه سیاست بینالملل به ویژه سیاست خارجی کشورها ابزارهای اتحاد (the instruments of Alliance) از نظر والت مهم هستند به آن معنا که ابزار کمک و نفوذ (Aid and penetration) میتوانند باعث شوند تا اتحاد سریعتر انجام شود برای مثال به موارد زیر در روابط بین الملل توجه کنید: ۱ -برخی معتقدند کمک به کشورها را می توان در این چارچوب تئوریک بهعنوان کمک و نفوذ قلمداد کرد. برای مثال برخی کمکهای ایران به سوریه در زمان جنگ عراق را در حوزه نفوذ تاثیرگذار میپندارند. ۲- در رابطه با شوروی سابق و آمریکا: کمکهای خارجی آنقدر زیاد است که با استفاده از این دو ابزار کمک و نفوذ (Aid and penetration) کشورها را به اردوگاه خودشان میکشانند؛ یعنی میتوانند کشورهای B را نسبت به کشورهای A سمپاتی و اعمال نفوذ کنند تا برای مثال اتحاد بین اسرائیل و آمریکا استراتژیک نشود. البته میتواند دو طرفه باشد مثلا کشورهای A با استفاده از نفوذ کمکهای آموزشی، فرهنگی یا نخبگان در کشور B سمپاتی کنند؛ مثلا اسرائیل از طریق یهودیان آمریکا هم میتواند آیپک قوی، پایدار و بادوام داشته باشد.
حوزه روابط اقتصادی ایران و سوریه
اما در حوزه اقتصاد بینالملل، روابط بین کشورها با توجه تئوری هزینه و فایده اقتصادی (cost & benefit) به ویژه در رابطه با ایران و سوریه قابل بررسی است. هرچند نقش اقتصادی ایران در سوریه پیش از درگیریهای داخلی آن کشور کم بود، اما چرا منافع اقتصادی ایران در آن کشور در حال افزایش است و به همین علت دفاع از آن کشور ضرورت دارد. چرا ایران با توجه به تغییرات روابط سوریه با کشورهای همسایهاش به خصوص پس از آغاز درگیریها جایگاه خاصی در سوریه پیدا کرده است. سرمایهگذاری ایران در سوریه برخلاف همکاری استراتژیک بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ میلادی میان سوریه، ترکیه و قطر شکل گرفته بود که سوریه را در رتبه چهارم جذب سرمایهگذاری خارجی از سوی کشورهای عرب منطقه قرار داده بود، تفاهمنامههایی که برای بسط روابط و همکاریهای اقتصادی میان ایران و سوریه در سالهای پیش از آن به امضا رسیده بود تا زمان بروز ناآرامیهای سوریه به مرحله اجرایی نرسید. ایران دقیقا در زمینه اقتصادی برخلاف دیگر کشورهای منطقه عمل کرده است و پس از اینکه زیرساختها و بخش تولید سوریه در زمان جنگ از بین رفت وارد بازار سوریه شد و قراردادهایی برای بازسازی این بخشها به امضا رساند. از جمله این پروژهها میتوان به پروژههای زیرساختی، مواد غذایی و خدمات بهداشتی و درمانی در کنار ارائه وام به دولت سوریه برای خرید محصولات ایرانی اشاره کرد. در زمینه اقتصادی انجام پروژههای زیربنایی مانند ساخت کارخانه سیمان، سیلوهای گندم، بازسازی گروههای برق، ساخت و فروش انواع واگن، ایجاد کارخانههای تولید خودرو، احداث کارخانههای تولید شیشه و احداث نیروگاه بخشی از روابط دو جانبه را تشکیل میدهد. علاوه بر مزیت حضور شرکتهای ایرانی در سوریه، به نظر میرسد جایگاه ایران در شرایط اقتصاد پس از پایان جنگ سوریه راه را برای دسترسی بهتر به بازار جهانی گاز طبیعی نیز هموار کند. در سال ۱۳۹۲ وابستگی مالی سوریه به منابع مالی ایران باعث شد ایران بتواند یک معاهده خط لوله گازی را به نفع خود به امضا برساند که به موجب آن گاز طبیعی ما از طریق عراق و سوریه به مقصد اروپا انتقال یابد. هرچند درگیریهای سوریه مانع از ادامه ساخت این خط لوله شده است. در صورتی بازسازی سوریه پس از جنگ برای شرکتهای ایرانی میتواند فرصت اقتصادی بزرگی محسوب شود که ایران بتواند موقعیت خود را در دوران پساجنگ همچنان حفظ کند. به این ترتیب میتواند برای مثال در زمینه زیر ساخت در آن کشور بهعنوان بزرگترین تولیدکننده سیمان نقش فعالی در پروژههای بازسازی آن کشور ایفا کند. از طرف دیگر هر چند حمایت سیاسی از سوریه برای حفظ منافع اقتصادی مان توجیهپذیر است، اما دو موضوع مهم در این زمینه وجود دارد؛ اولا گفته میشود که حضور شرکتهای ایرانی برای مشارکت در پروژههای سوریه به واسطه خلأ شرکتهای خارجی و سرمایهگذاران خارجی یک مزیت نسبی است، اما از سوی دیگر گفته می شود که این کمترین کاری است که سوریه در قبال کمکهای دریافتی از ایران در طول چهار سال گذشته میتواند برای ما انجام بدهد.
یعنی به اعتباری، این پروژهها سودآور نیستند؛ چون به ازای کمکهای مالی قبلا ارائه شده به آن کشور به دست آمدهاند. دوم اینکه افق سیاسی سوریه نامطمئن است. گفته می شود که هیچ تضمینی وجود ندارد که اسد بر مسند قدرت بماند و اگر او برود هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت تا با شرکتهای خارجی یا سرمایهگذاران خارجی در آن زمان رقابت ایجاد نشود و در آن شرایط آیا برتری نسبی شرکتهای ایرانی در بازار سوریه محفوظ می ماند یا خیر؟ در نهایت با ترسیم شرایط مزبور آن وامهایی که به آن کشور اعطا شده، در چه وضعیتی قرار میگیرند.
ارسال نظر