تیغِ کُندِ رسانه

جالب اینکه درباره وجود و گستردگی فساد نوعی اتفاق نظر وجود دارد و همه مدعی‌اند کمر همت به برچیدن فساد بسته‌اند، ولی دریغ از یک پیشرفت محسوس. در این میان توجهات به سوی رسانه‌ها جلب شده است و اینکه رسانه‌ها چه نقشی می‌توانند درباره فساد بازی کنند؟ اگر رسانه‌ها در کشورهای توسعه‌یافته، دارای کارکرد ضد فساد هستند، چرا در اینجا چنین نیست؟ در این یادداشت می‌کوشم که پاسخی مجمل به این پرسش بدهم.برای اینکه یک سیستم سالم و به دور از فساد کار کند، چند شرط لازم و ضروری است. اولین عامل، وجود مقررات منسجم و شفاف و خالی از تعارض است که اختیارات و روابط شخصی نتوانند در آن اثرگذار باشند. برای نمونه شهرداری تهران از جمله سازمان‌هایی است که چنین مقرراتی را دارد. مدیر مربوط اختیارات زیادی در بخشیدن یا گرفتن یا تخفیف و... دارد. سازوکار نظام مالیاتی ما نیز کم وبیش همین شکل است. مأموران مالیات اختیارات زیادی در کم و زیاد کردن مبلغ مالیات دارند. این نوع مقررات فسادزا است.

عامل دوم، اصل شفافیت است. فارغ از اینکه مدیران اختیار دارند یا خیر، اگر از همان اختیارات به طرز شفافی استفاده کنند و تصمیمات آنان برای ناظران بیرونی و مردم قابل دسترسی باشد؛ در این صورت فساد نمی‌تواند به سهولت در این سازمان‌ها رخنه کند. متاسفانه به‌رغم وجود قانونی در زمینه دسترسی آزاد به اطلاعات از حیث شفافیت، وضع خوب و قابل دفاعی نداریم. نمونه‌اش اجرای ناقص این قانون است.عامل بعدی، نظارت درون سازمانی است. چه درون یک سازمان و چه درون مجموعه سازمان‌ها مثل دولت. در ایران این نظارت از طریق سازمان حسابرسی یا بازرسی‌های درون سازمانی ممکن می‌شود. مشکل اینجاست هنگامی که سیستم آلوده می‌شود، نهادهای نظارت درون سازمانی نیز به علل گوناگون آلوده می‌شوند.عامل بعدی، نظارت برون‌سازمانی است. این نظارت بر دو نوع رسمی و غیررسمی یا مدنی است. نظارت‌های رسمی در بالاترین سطح آن دادگستری و دادگاه‌ها است. البته نظارت‌های دیگر چون دیوان محاسبات هم هست، ولی دادگستری رکن اساسی این نظارت است. نظارت غیررسمی یا مدنی نیز از طریق‌ مدنی، افراد، احزاب و مهم‌تر از همه رسانه‌ها انجام می‌شود.

مساله اساسی این است که در یک جامعه سالم و عاری از فساد همه این عوامل کم‌وبیش حضور داشته و فعال هستند. نمی‌توانیم بار یکی را به دیگری منتقل کنیم. آنها مکمل یکدیگرند و نه جانشین. نهادهای مدنی بدون همراهی دادگاه‌ها و دستگاه قضایی نمی‌توانند گامی موثر در جهت مبارزه با فساد بردارند. آنها اگر از سوی دادگاه‌ها حمایت نشوند، به مثابه تیغه چاقویی خواهند بود که دسته ندارد. تیغه بدون دسته، قادر به بریدن نیست. از سوی دیگر اگر در یک جامعه اراده‌ای کلی برای مبارزه با فساد باشد این اراده به گونه‌ای خواهد بود که در تمام نهادهای آن کم‌وبیش متجلی می‌شود. برای مثال موضوع مشهور «سوت‌زنی» یا همان نظارت همگانی که در قوانین برخی از کشورها وجود دارد، مصداق روشن این اراده است. در این جوامع هر کس از وقوع فساد اطلاع دهد، نه تنها تکریم و محترم شمرده می‌شود، بلکه جایزه‌ای به او تعلق می‌گیرد. ما در ایران نه تنها این قانون را نداریم، بلکه «سوت زن» ممکن است تحت خطر قرار گیرد و حتی به اتهام نشر اکاذیب یا افترا محاکمه شود. زیرا هنگامی که اراده‌ای جدی برای مبارزه با فساد نباشد؛ «سوت‌زن» قادر به اثبات ماجرا و فساد نیست. یا در کشورهای توسعه‌یافته حق اشتباه برای رسانه‌ها قائل هستند که در مبارزه با فساد ممکن است دچار اشتباه شوند و اگر سوءنیتی در کارشان اثبات نشود، آنان مبرا از اتهام تلقی می‌شوند.

ولی در جامعه ما مشکل از اینجا آغاز می‌شود که نهاد‌های رسمی اراده یا استقلال لازم را برای مبارزه با فساد ندارند. بارها اتفاق افتاده که کسی «سوت زده» ولی گزارش او به همان شخص خطاکار و فاسد ارجاع شده است یا کسی «سوت‌زده» ولی به جای رسیدگی به مساله، سوت‌زننده بازداشت شده است. نمونه‌اش آقای یاشار سلطانی است که به جای تکریم او را به زندان انداختند و هنوز هم که یک سال گذشته است، دادگاه شفافی برای رسیدگی به واگذاری‌ها برگزار نشده و اصولا ‌کسی نمی‌داند که ضوابط این واگذاری‌ها چه بوده و چه کسی دستور واگذاری را می‌داده؟ چه تخلفی از وظایف صورت گرفته؟و ریز تخلفات و نام افراد چه بوده؟ طبیعی است که کار به این مرحله که می‌رسد، حرمت اشخاص اولویت پیدا می‌کند! و این یعنی مبارزه با فساد جدی نیست.

بنابراین رسانه‌ها به شرط داشتن آزادی و استقلال و به میزانی که از این دو ویژگی بهره‌مند هستند، ممکن است در این زمینه نقش مثبتی ایفا کنند. البته در این حالت هم آنها شرط لازم و نه کافی مبارزه با فساد هستند. رسانه‌ها در کنار دستگاه قضایی مستقل و کارآمد می‌توانند ایفای نقش کنند. مبارزه با فساد خودرویی است که روی چند چرخ حرکت می‌کند و رسانه‌ها فقط یک چرخ آن هستند. باید چرخ‌های دیگر را نیز همراه داشت تا مصداق تیغه بدون دسته نشوند. تا رسیدن به این وضع نیازمند گذشت زمان هستیم.

عباس عبدی

روزنامه‌نگار