اما به‌رغم تمام مزایای این نوع از حکومت که آحاد مردم از حق رای برخوردارند، در صورتی که قانون‌گذاری دقیق برای جلوگیری از تقسیم نامتعادل قدرت سیاسی (برای مثال تفکیک قوا) صورت نگیرد، یک شاخه نظام حاکم ممکن است بتواند قدرت و امکانات زیادی را در اختیار گرفته و به آن نظام دموکراتیک لطمه بزند. از «حکومت عدد» به‌عنوان مشخصه اصلی و متمایزکننده دموکراسی با دیگر ساختارهای حاکمیتی نام می‌برند. اینجاست که رسانه نقش پررنگی پیدا می‌کند. اما نکته در این است که امروزه دیگر رسانه به معنی سابق آن از بین رفته است و مرزهای اطلاع‌رسانی نسبت به حتی ۱۰ سال قبل، کیلومترها جابه‌جا شده‌اند. در دورانی که توییتر، فیس‌بوک، واتس‌اپ، تلگرام و بسیاری از برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی ریز و درشت دیگر به‌صورت مداوم و روزانه میلیون‌ها مطلب را به گردش درمی‌آورند، نمی‌توان مانند قبل از نبود آزادی رسانه‌ای مستاصل بود. اگرچه فعالیت حرفه‌ای خبری کماکان یکی از شاخصه‌های آزادی در یک کشور محسوب می‌شود، اما انتظار محدود ماندن اخبار در صورت بسته بودن این در، گمانه‌ای خطاست. به نظر می‌رسد صحبت از خودِ آزادی، بهتر از آزادی رسانه در این بحث بتواند اصل مطلب را درخصوص مناسبات علت و معلولی با نظام دموکراسی نشان دهد.

باشگاه اقتصاددانان در پرونده امروز خود به بررسی ارتباط میان آزادی با دموکراسی پرداخته است.