شکاف جنسیتی در نرخ باسوادی
۱- نرخ باسوادی زنان در ایران در طول زمان (در مقایسه با مردان) چگونه تغییر کرده است؟
۲- آیا شکاف نرخ باسوادی زنان با مردان در طول زمان رو به کاهش گذاشته است؟
۳- شکاف نرخ باسوادی زنان با مردان در نقاط شهری بیشتر است یا روستایی و آیا این شکاف در طول زمان بیشتر شده است یا کمتر؟
۴- نرخ باسوادی زنان ایرانی در مقایسه با کشورهای منطقه در چه جایگاهی قرار دارد؟
نرخ باسوادی زنان در طول زمان
با مراجعه به دادههای سرشماری مشاهده میشود که نرخ باسوادی زنان در سی سال گذشته روندی افزایشی داشته و از ۵۲ درصد در سال ۱۳۶۵ به ۸۴ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است. اما با وجود افزایش نرخ باسوادی در میان زنان، آهنگ رشد این نرخ در سالهای اخیر کندتر شده و در ۱۰ سال گذشته کمتر از ۴ درصد بهبود پیدا کرده است. همچنین نرخ باسوادی فعلی (۸۴ درصد) هنوز تا باسوادی کامل زنان فاصله زیادی دارد. شکاف نرخ باسوادی میان مردان و زنان نیز در طول ۳۰ سال گذشته کاهشی بوده و از ۱۹ درصد در سال ۱۳۶۵ به ۷ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است. اما این شکاف همچنان شکافی بزرگ است و به آن معنا است که تعداد بیسوادان در هر صد نفر زن حدود ۷ نفر بیشتر از تعداد بیسوادان در هر صد نفر مرد است.
نرخ باسوادی بر حسب محل سکونت
با وجود افزایش نرخ باسوادی در میان زنان شهری و روستایی در طول سالیان گذشته، همواره سطح سواد در میان زنان شهری بالاتر از زنان روستایی بوده است، به نحوی که نرخ باسوادی زنان روستایی در سال ۱۳۹۵ (۷۳ درصد) از نرخ باسوادی زنان شهری در سال ۱۳۷۰ (۷۷ درصد) هم پایینتر است. این فاصله البته در طول زمان به تدریج و با سرعت کمی کاهش یافته است اما همچنان و در سال ۱۳۹۵ این فاصله ۱۵ واحد درصد است که اختلاف بزرگی محسوب میشود. در نمودار روبهرو شکاف نرخ باسوادی میان مردان و زنان شهری و روستایی در دو منحنی مجزا رسم شده است. این شکاف هم برای زنان شهری و هم روستایی روندی کاهشی را طی کرده است. اما در حالی که این شکاف شهری در سال ۱۳۹۵ به ۵/ ۵ واحد درصد کاهش یافته است، برای زنان روستایی در همان سال ۱۰ واحد درصد بود که این از شکاف نرخ باسوادی میان زنان و مردان شهری در ۱۳۷۰ نیز بزرگتر است. این مشاهدهها به ما میگویند که وضع سواد در میان زنان روستایی، هم از نظر سطح سواد و هم تفاوت با مردان، بیش از ۲۵ سال از زنان شهری عقبتر است.
پراکندگی جغرافیایی
سوال دیگری که با استفاده از دادههای سرشماری میتوانیم به آن پاسخ دهیم آن است که پراکندگی جغرافیایی بیسوادی و شکاف نرخ باسوادی میان زنان و مردان در کشور چگونه است. با دادههای موجود میتوانیم این متغیرها را بر حسب استان محاسبه کنیم. شکل روبهرو، نقشه استانی شکاف نرخ باسوادی را نشان میدهد. در این نقشه رنگ روشن به معنای شکاف کوچکتر و رنگ تیره به معنای شکاف عمیقتر میان زنان و مردان است. این نقشه تصویری بسیار مشابه نقشه بیسوادی زنان بر حسب استان به دست میدهد، یعنی بیشترین شکاف در استانهای دور از مرکز مشاهده میشود. بیشترین این شکاف متعلق به استانهای کردستان و آذربایجانغربی با ۸۴/ ۱۲ و ۶۲/ ۱۲ واحد درصد و کمترین آن از آن استانهای تهران و سمنان با ۴۹/ ۳ و ۹۵/ ۳ واحد درصد است. در واقع پدیده بیسوادی زنان و پدیده شکاف میان نرخ باسوادی زنان و مردان همبستگی بالای ۹۲ درصد را از خود نشان میدهند.
به این معنی که در نقاطی از کشور که سطح سواد زنان پایینتر است، اختلاف سطح سواد زنان با مردان نیز بیشتر است. یعنی دور بودن از مرکز تنها باعث کاهش نرخ باسوادی کلی میان هر دو جنس نشده، بلکه زنان در این مناطق آسیب بیشتری از مردان از این نظر متحمل شدهاند. در نهایت نگاهی میاندازیم به وضعیت سواد زنان در ایران در مقایسه با برخی کشورهای منطقه به ویژه کشورهای عربی-اسلامی. جدول زیر نرخ باسوادی برآورد شده زنان را در این کشورها در سال ۲۰۱۵ نشان میدهد و بر همین اساس مرتب شده است. مشاهده میشود که بهعنوان مثال کشورهای امارات، اردن، ترکیه و عربستان سعودی با فاصله نسبتا زیادی از نظر سطح سواد زنان دارای وضعی بهتر از ایران هستند. نکته قابل توجه آن است که حتی اگر تنها نرخ باسوادی زنان شهری را که در سال ۱۳۹۵ برابر با ۸۸ درصد بوده، در نظر بگیریم باز هم نرخ باسوادی زنان شهری ایرانی پایینتر از نرخ باسوادی کلی کشورهای یاد شده است که این به آن معنا است که زیاد بودن جمعیت روستایی ایران تنها عامل عقب بودن سطح سواد زنان ایران در مقایسه با این کشورها نیست. از طرف دیگر شاخص سواد زنان در ایران از کشورهایی نظیر سوریه، عراق، مصر و یمن بهتر است.
نتیجهگیری
در این مقاله با نگاهی گذرا به دادههای مربوط به باسوادی زنان در کشور نتایج زیر را به دست آوردیم:
۱- نرخ باسوادی زنان در کشور بهطور مداوم بهبود پیدا کرده اما آهنگ این بهبود در سالهای اخیر کندتر شده است.
۲- شکاف نرخ باسوادی میان زنان و مردان در طول زمان کم شده اما این شکاف همچنان بزرگ است.
۳- نرخ باسوادی در میان زنان روستایی همچنان بیش از ۱۵ درصد از زنان شهری کمتر است.
۴- شکاف باسوادی میان زنان و مردان در هر دو گروه زنان روستایی و شهری روندی کاهشی داشته است. اما این شکاف برای زنان روستایی همچنان بیش از ۱۰ درصد است.
۵- از نظر نرخ سواد و شکاف میان زنان و مردان، زنان روستایی ایران بیش از ۲۵ سال از زنان شهری عقبتر هستند.
۶- بیشترین سطح بیسوادی و شکاف باسوادی زنان و مردان در استانهای دور از مرکز مشاهده میشود.
۷- بیسوادی و شکاف باسوادی زنان و مردان همبستگی بالایی از خود نشان میدهند که میتواند بیانگر این باشد که دو پدیده علتی یکسان دارند.
۷- در مقایسه با کشورهای منطقه (عموما کشورهای عربی-اسلامی) وضعیت باسوادی زنان ایرانی جایگاه بالایی ندارد.
ارسال نظر