الگوهای یکسان در دولت‌های مختلف

در تمام این دوران دو نکته در همه مراحل قابل مشاهده بوده و هست و به شکل‌های مختلف تکرار شده است: ابتدا اینکه در تمام مراحل مسوولان کشور و سیاست‌گذاران اقتصادی از استعدادها و توان بالقوه کشور سخن گفته‌اند و نعمات خدادادی ایران را برشمرده‌اند. ذخایر و معادن پرارزش و غنی و متنوع؛ آب و هوای استثنایی ایران؛ موقعیت ژئوپلیتیک و ازهمه مهم‌تر سرمایه انسانی با ترکیبی ایده‌آل از نیروهای پیر و باتجربه و جوانان پرانرژی و خلاق.

در هر یک از دوره‌ها؛ به تناسب زمان و شرایط اقتصادی؛ ایده‌هایی بکر و مبتکرانه (گاهی با اقتباس از تجربه کشورهای دیگر) برای اصلاح ساختار اقتصادی و نوآوری در تولید و سرمایه‌گذاری و همچنین اصلاح روابط دولت و فعالان اقتصادی ارائه شد. اکثر ایده‌ها نگاهی روشن به سازوکار تخصیص منابع و استفاده بهینه از دارایی و ثروت عمومی، بالاخص دارایی‌های سرمایه‌ای تجدیدناپذیر بین‌النسلی داشتند. هرکدام از ایده‌ها متناسب با مرجع یا نهاد یا فردی که آن را مطرح کرده بود؛ در سطح جامعه منعکس و توضیحات و توجیهات لازم به مردم و مسوولان داده می‌شد و به تناسب نیاز؛ نسبت به اخذ مجوزهای قانونی و طراحی ساختار اجرایی برای انجام آن اقدام می‌شد. مدتی از اجرای آن می‌گذشت؛ گزارش‌های عملکرد آن و دستاوردهای مثبتی که داشته و همچنین یک تحلیل و انتقاد از گذشتگان که چرا این ایده بکر قبلا به نظرشان نرسیده و چرا سال‌ها از این موضوع غفلت شده به مردم ارائه می‌شد.

از این ایده‌ها به‌عنوان پدیده‌های «سهل و ممتنع» یاد می‌شد‌ که وقتی از سوی آن نهاد مبتکر یا آن فرد خلاق مطرح و بیان شد؛ همه اذعان می‌کردند که وای چه ایده خوبی! چرا ما قبلا به آن توجه نکرده بودیم؟ یک ویژگی دیگر این ایده‌ها و طرح‌های اصلاحی، این بود که، نه‌تنها آثار و نتایج مثبت و فوری و کوتاه‌مدت برایشان متصور بودند، بلکه اثرات تبعی بلندمدت دیگری هم برای آنها تعریف می‌کردند و به‌تبع آن درخصوص نتایج و دستاورد‌های آن وعده می‌دادند.اما به‌تدریج پس از مدتی آن ایده‌ها به مشکلاتی برمی‌خورد. اشکالات اجرایی یا موانع عملیاتی یا تغییر مسوولان اجرایی یا حتی بدون تغییر مسوولان اجرایی؛ تغییر اولویت‌ها و مطرح شدن اولویت‌ها و سیاست‌های جدید؛ آن ایده‌های بکر و بدیع را به مسلخ فراموشی یا تعطیلی یا تغییر جهت و محتوی می‌برد و پس از مدتی ایده‌های جدید و بکر و بدیع دیگری از راه می‌رسید.

مجموعه این ایده‌ها و عملکرد مسوولان، تجارب ذی‌قیمتی است که در یک دوره ۵۰ ساله در اختیار داریم. برخی از آنها کند شده و لنگ‌لنگان ادامه یافته، برخی نیز متوقف و به فراموشی سپرده شده و غیر از هزینه‌های سنگین؛ چیزی برای اقتصاد کشور به همراه نداشته است. برخی با شکل و ظاهر و نام جدید به‌عنوان ایده جدید مطرح شده و همان وقایع تکراری است. چند ماه قبل در دیداری که دانشگاهیان در بیت رهبری با ایشان داشتند؛ ایشان به درستی به همین مساله اشاره کردند و این سوال را مطرح کردند که: «اشکال کار کجاست؟» از دانشگاهیان خواستند و به آنها ماموریت دادند که این موضوع را مطالعه کنند و جواب آین سوال را بدهند که اشکال کار کجاست. البته روشن و واضح است که بررسی این موضوع از وظایف دولت است که باید با کمک دانشگاهیان جواب آن را پیدا کنند اما به‌نظر می‌رسد امروز دولت فعلی نمی‌تواند یا فرصت ندارد به این امر بپردازد یا نیازی به استفاده از تجارب پیشین در خود حس نمی‌کند. البته بررسی این موضوع به دلیل تنوع فعالیت‌ها و تغییر مسوولان و دولت‌ها و بار سیاسی که تحلیل و بررسی دوره‌های مختلف به همراه خواهد داشت؛ کاری صعب و در عین حال ظریف خواهد بود و بررسی کلی و عمومی آن به مجموعه‌ای از مطالب کیفی و ارزشی یا سیاسی منجر می‌شود. از طرفی یک چنین بررسی دقیق و آسیب‌شناسی فنی و علمی و غیر‌جانبدارانه؛ تنها راه استفاده از تجارب پیشینیان در طراحی سیاست‌های اقتصادی آینده است.

پیشنهاد می‌کنم تعدادی از این نمونه‌ها و تجارب را انتخاب کنیم. برای هرکدام؛ یک گروه خبره ۳ تا ۵ نفره از افراد با تجربه و صاحب‌نظر انتخاب شوند. نقاط و نکاتی که آن ایده‌های بکر و اصیل را در میانه راه متوقف کرد یا به انحراف برد یا آن را مجبور کرد عقبگرد کند؛ روشن کنیم.‌ البته مشروط به اینکه در هر گروه؛ نظرات راحت مطرح شود و ذکر مزایا و نقد مطالب صرفا با دید کارشناسی مطرح شود و اتهام جانبداری یا مخالفت با هیچ فرد یا گروهی مطرح نشود و بحث‌ها سیاسی نشود.

برای شروع کار چند موضوع می‌تواند مطرح شود. موضوعات پیشنهادی که به نظر بنده می‌رسد؛ به شرح زیر است:

- تعدیل اقتصادی در دولت سازندگی

- طرح ساماندهی اقتصاد و برنامه سوم توسعه

- تک‌نرخی کردن ارز در دولت سازندگی

- تک‌نرخی کردن ارز در دولت اصلاحات

- تسهیلات تکلیفی؛ دستوری؛ اجباری و اصلاح آنها

- بودجه‌ریزی از صفر و همچنین بودجه‌ریزی عملیاتی

- خصوصی‌سازی در سال‌های پس از جنگ

- حذف یارانه‌ها در دوران آقای هاشمی

- هدفمندی یارانه‌ها در دولت اصلاحات

- نگاهی به یارانه‌ها در دولت نهم و دهم

- تشویق صادرات و جلوگیری از قاچاق در هر چهار دوره

- توسعه بیمه‌های تجاری در هر چهار دوره

- صدور خدمات مهندسی و سرمایه‌گذاری در کشورهای دیگر در هر چهار دوره

- ارتباط دولت و سیاست‌گذاری در ارتباط با موسسات عمومی غیردولتی در هر چهار دوره

- سیاست‌های پولی در هر چهار دوره (البته این خود به چند موضوع قابل‌تقسیم است؛ مثلا نگاه دولت به منابع بانک‌ها؛ نگاه دولت به موسسات قرض‌الحسنه و تعاونی‌های اعتبار؛ سیاست‌گذاری دولت در انتخاب هیات‌مدیره بانک‌ها و انتظار از مدیران بانک‌ها؛ نگاه دولت به موضوع استقلال بانک مرکزی و سیاست‌گذاری برای نیل به آن سمت)

- بازار سرمایه در چهار دوره بلکه در پنج دوره (شامل دوران جنگ) این موضوع هم مثل سیاست‌های پولی می‌تواند به چند شاخه تقسیم شود. در صورت تایید دوستان ارائه می‌کنم.

- اصلاح فضای کسب و کار در هر چهار دوره

- نظارت بر عملکرد اعضای دولت در چهار دوره

- صندوق ذخیره ارزی

این ارزیابی‌ها روشن می‌کند که یک ایده اصلاحی چگونه ناقص طراحی می‌شود یا در حین اجرا به مسلخ می‌رود و پاسخی درخور به این سوال می‌تواند بدهد که «اشکال کار کجاست.»