از «چرتکه» تا «فین تک»

اکونومیست

پس از سال‌های بحران اقتصادی یعنی ۲۰۰۸-۲۰۰۷، سیاست‌گذاران بر ایمن‌تر ساختن بخش مالی تمرکز کرده‌اند. قانون‌گذاران بانک‌ها را از منظرهای مختلفی با چارچوب‌هایی روبه‌رو کرده‌اند. با این حال، صرف‌نظر از دیدگاه قانون‌گذاری، به نظر می‌رسد انقلاب دیگری در راه باشد. انقلابی که تنها وعده این را نمی‌دهد که بخش فاینانس و تامین مالی را برای کسانی که مالیات می‌پردازند، امن‌تر کند، بلکه افزون بر آن برای مشتریان بخش تامین مالی نیز سودمند خواهد بود.

رویدادهای فناورانه که بر سایر صنایع تاثیر گذاشته است، بخش خدمات مالی را نیز هدف گرفته است. نسل جدیدی از استارت‌آپ‌ها قلب این صنعت را هدف گرفته‌اند و شرکت گلدمن‌ساکس اعلام کرده بود که ارزش آن به ۷/ ۴ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۵ رسیده است. مانند سایر موارد مشابه در «سیلیکون‌ولی»، شرکت‌های «فین‌تک» نیز به سرعت در حال رشد هستند. آنها در سال ۲۰۱۴ موفق شدند مبلغی در حدود ۱۲ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری را جذب کنند و این در حالی است که سال پیش از آن، یعنی در سال ۲۰۱۳ مقدار سرمایه‌گذاری جذب شده رقمی در حدود ۴ میلیارد دلار بود. بسیاری از این کسب‌وکارها مدتی است وارد مرحله تجربی شده‌اند. دو شرکت «باشگاه‌وام‌دهی» و «آندک» که وام‌دهنده هستند، در دسترس عموم قرار گرفته‌اند؛ کاربران «ونمو» نیز که یک اپلیکیشن پرداخت است، تنها در یک فصل از سال ۲۰۱۵ مبلغی بیش از ۳/ ۱ میلیارد دلار را انتقال داده بودند. وضعیت به‌گونه‌ای شده است که «جیمی دیمون»، رئیس بانک «جی‌پی‌مورگان چیس» به سهامداران خود نسبت به «ورود سیلیکون‌ولی» هشدار داده است.

شرکت‌های فین‌تک قرار نیست بانک‌های سنتی را از میان بردارند. این شرکت‌ها هنوز بسیار کوچک هستند: «باشگاه وام‌دهی» ۹ میلیارد دلار را از طریق بازار خود ایجاد کرده است که در قیاس با مجموع بدهی کارت‌های اعتباری در ایالات متحده آمریکا که به ۸۸۵ میلیارد دلار می‌رسد، مقدار اندکی است. آنها هنوز راه درازی در پیش رو دارند. هیچ محصول فین‌تک، حتی نزدیک به راحتی و امنیت یک حساب جاری در یک بانک نیز نمی‌رسد. همچنین بانک‌ها از نوآوری‌های فراوانی سود می‌برند. برای مثال، «اسکوئر» سیستمی است که کار پرداخت‌های کارتی برای کسب‌وکارهای کوچک را راحت‌تر می‌کند؛ این سیستم حجم معاملات بانک‌ها را به شدت افزایش خواهد داد. با وجود این، انقلاب فین‌تک شکل تازه‌ای به فاینانس خواهد بخشید و آن را به سه طریق بنیادین بهبود خواهد داد.

نخست اینکه استفاده از فین‌تک منجر به کاهش هزینه و بهبود کیفیت خدمات مالی خواهد شد. همچنین از سوی قانون‌گذاران بار چندانی بر دوش آنها گذاشته نشده است و نیاز ندارند تا از کسب‌وکارهای موجود حمایت کنند. هزینه‌های جاری «باشگاه وام‌دهی» حدود ۲ درصد از تراز وام آن را تشکیل می‌دهند و این در حالی است که میزان معادل آن برای وام‌دهندگان سنتی بین ۵ تا ۷ درصد است. این به معنای آن است که با استفاده از آن می‌توان معاملات بهتری بین وام‌گیرندگان و وام‌دهندگان در چارچوب آن ایجاد کرد.

دوم، این شرکت‌ها راه‌های جدید و هوشمندانه‌ای برای ارزیابی ریسک دارند. شرکت‌هایی مانند «کبیج» و «آندک» هر‌گونه اطلاعاتی را از رسانه‌های اجتماعی نگهداری می‌کنند تا برای پشتیبانی این شرکت‌ها مورد استفاده قرار بگیرند و ارزیابی کنند که کسب‌وکار‌های کوچک چقدر خوب کار می‌کنند. این شرکت‌ها از یادگیری ماشین برای سنجش متعهد بودن مشتریانی که اعتبار آنها در بحران مالی آسیب می‌بیند، استفاده می‌کنند. برای مثال «کیک استارتر» از خرد جمعی برای فاینانس استارت‌آپ‌ها استفاده می‌کند.

این نوع وام‌دهی که مبتنی بر اطلاعات است، مزایای آشکاری در برابر تصمیماتی دارد که تنها مبتنی بر امتیاز کارت اعتباری یا ملاقات‌های بین بانکدار و مشتری است. انسان‌ها بیش از الگوریتم‌ها دچار زود قضاوت کردن و تورش در تصمیم می‌شوند: برای مثال بانک‌های ایتالیایی از مالکان زن کسب‌وکارهای کوچک بیش از مالکان مرد مطالبه و تعهد طلب می‌کنند، حتی اگر زنان نرخ شکست خوردن پایین‌تری داشته باشند. هزینه ایجاد ارتباط وام‌دهی، بانکداران را تشویق می‌کند تا مشتریان بزرگ را بیش از مشتریان کوچک تعقیب کنند و به دنبال آنها باشند. برای کسب‌وکارهای نوپا و وام‌گیرندگانی که در سیستم بانکداری با حاشیه روبه‌رو هستند، ارزیابی ریسک موجود در جهان آنلاین برای جست‌وجوی اطلاعات، راه بهتری نسبت به سایر راه‌های بانک‌ها ایجاد می‌کند.

سوم، تازه‌واردان فین‌تک چشم‌انداز اعتباری متنوع‌تر و پایدارتری را خلق خواهند کرد. کسب‌وکار مربوط به شرکت‌های اینترنتی از نظر جغرافیایی نیز نسبت به وام‌دهندگان سنتی کمتر متمرکز است: بانک‌های کوچک آمریکایی پیش‌تر از برنامه‌های وام‌دهی برای متنوع کردن پورتفولیوهای خود استفاده می‌کردند. از همه مهم‌تر، شرکت‌های فین‌تک از دو ریسک اساسی و ذاتی که در بانکداری وجود دارد، اجتناب می‌کنند: ناهماهنگی در سررسیدها و اهرم. بانک‌ها دیون کوتاه‌مدتی نظیر سپرده‌ها را بر عهده گرفته و آنها را تبدیل به دارایی‌های بلندمدت مانند وام‌های مسکن می‌کنند. وام‌دهندگان فین‌تک مانند «باشگاه وام‌دهی»، «پراسپر» و «زوپا» به سهولت وام‌گیرندگان و پس‌اندازکنندگان را به‌طور مستقیم به یکدیگر ارتباط می‌دهند. بانک‌ها به شدت وام می‌گیرند تا وام‌دهی خود را تامین کنند؛ اما برنامه‌های جدید این کار را نمی‌کنند. در عوض، یک وام‌دهنده پول خود را تا زمان پرداخت و سررسید نهایی متعهد می‌شود و این تا حدودی ریسک نکول را با خود دارد.

اگر برنامه‌های فین‌تک تبدیل به منابع اصلی سرمایه برای خانوارها و شرکت‌ها شوند، صنعت موجود تبدیل به چیزی می‌شود که مشتاق به «بانکداری محدود» است. بانک‌های سنتی سپرده‌ها را دریافت می‌کنند و تنها دارایی‌های امن و نقدشونده را نگه می‌دارند، درحالی‌که برنامه‌های فین‌تک وام‌گیرندگان و قرض‌دهندگان را به هم وصل می‌کنند. در این صورت اقتصادها با اهرمی بسیار کمتر از امروز عمل خواهند ‌کرد. با این حال، بسیار پیش از این، شرکت‌های نوظهور ذکر شده، بانک‌ها را مجبور خواهند کرد تا حاشیه سودهای پایین‌تری را بپذیرند. وام‌دهندگان سنتی در مقابل خدمات میزان بیشتری نسبت به تازه‌واردان درخواست می‌کنند که چندان نمی‌تواند ادامه یابد. اثر بزرگ‌تری که ممکن است در نتیجه انقلاب فین‌تک به وقوع بپیوندد، این است که متصدیان سست و کمتر فعال، وادار شوند هزینه‌ها را کاهش دهند و کیفیت خدمات خود را بهبود بخشند. این موضوع فاینانس را با شدت بیشتری و بیش از توان هر قانون‌گذاری تغییر خواهد داد.

چین پیشتاز عرصه فین‌تک

بانک‌های چینی چندان از عصر چرتکه فراتر نرفته‌اند. در دهه ۱۹۸۰ میلادی، آنها از این وسایل باستانی برای بیشتر کسب‌وکارهایشان استفاده می‌کردند. در دهه ۱۹۹۰ میلادی، بسیاری از کارکنان بانک‌ها مجبور بودند آزمونی درخصوص چرتکه و اساس کار آن بگذرانند. امروزه به نحو غریبی کار به کلیک کردن تبدیل شده است و این کار می‌تواند حتی در روستاها انجام گیرد.

علاوه‌بر آنچه گفته شد در حال حاضر چرتکه به عنوان یک نماد مالی محسوب می‌شود و به احتمال زیاد در برندینگ شرکت‌های فاینانس آنلاین چینی بیش از یک ابزار محاسباتی مورد استفاده قرار می‌گیرد و در حداقل سه مورد، وام‌دهندگان اینترنتی از آن به‌عنوان بخشی از نام خود استفاده کرده‌اند. چرتکه در واقع نمادی از این است که مدت زمان کوتاهی پیش از این، بانکداری چینی به چه شکل بود. خیزش وام‌دهندگان آنلاین نشانی از این است که تغییرات تا چه حد سریع اتفاق افتاده است.

اما امروزه چین رهبر جهان در زمینه فین‌تک یا همان فناوری مالی محسوب می‌شود و بانکداری و سرمایه‌گذاری مبتنی بر اینترنت در آن حرف زیادی برای گفتن دارد. این کشور در حال حاضر حدود سه‌چهارم از بازار جهانی تازه در این زمینه را به خود اختصاص داده است. بزرگ‌ترین شرکت فین‌تک چینی به نام «آنت فایننشیال» ارزشی در حدود ۶۰ میلیارد دارد که تقریبا با بزرگ‌ترین بانک سوئیس یعنی «یوبی‌اس» برابری می‌کند. اما سوال اینجا است که چگونه چین در فین‌تک تا این حد رشد کرد؟ پاسخ کوتاهی در این مورد وجود دارد و آن این است که در زمان درست در مکان درست، اقدام مناسب انجام شد. حتی پس از اینکه بانک‌های چینی چرتکه‌های خود را کنار گذاشتند، آنها باز هم به شدت در برابر اقتصاد بسیار پرسرعت این کشور ساده و غیرپیچیده بودند. مردم ثروت انباشت می‌کردند اما تنها چند گزینه بیشتر برای سرمایه‌گذاری نداشتند. کارآفرینان پر از ایده‌ بودند اما برای گرفتن وام‌هایی برای راه‌اندازی استارت‌آپ‌های خود تقلا می‌کردند. مصرف‌کنندگان نیز مخارج قابل توجهی می‌کردند اما برای این کار به همراه داشتن مبالغ زیادی پول نقد نیاز داشتند.

فناوری نوین راهی پدید آورد تا این تناقض‌ها حل شود. در طول دهه گذشته، چین به کشوری تبدیل شد که بیش از هر کشور دیگری کاربر در حوزه اینترنت داشت. تعداد تخمینی آنها حدود ۷۰۰ میلیون نفر است. یک انقلاب بالقوه در حال شکل‌گیری بود اما بانک‌های دولتی در پاسخگویی به آن کند بودند. فضا برای بسیاری از شرکت‌های تشنه وام مهیا شده بود. برخی از کارآفرینان دستی در تجارت الکترونیک داشتند، برخی دیگر در زمینه بازی‌های آنلاین فعال بودند و بسیاری دیگر نیز تازه کاری را آغاز کرده بودند.

امروزه، فین‌تک در چین بسیار مهم است. این موضوع سیستم راکد بانکداری را تکان داده است و کمک کرده تا سیستمی کارآمد جایگزین آن شود، به‌خصوص برای مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارهای کوچک. اما محدودیت‌های آشکاری نیز در این زمینه وجود دارند. بانک‌ها برای بازگرداندن سهم خود تلاش می‌کنند. همچنین قانون‌گذاران که تاکنون شرایط را تحمل می‌کردند، نگاه دیگری پیدا می‌کنند. برای سال‌ها، چین به دنبال ایده‌های نحوه مدیریت سیستم مالی خود، به کشورهای توسعه‌یافته نگاه کرده است. وقتی نوبت فین‌تک برسد، سایر جهان تجربه چین را مطالعه خواهند کرد.

سرآغاز فین‌تک در چین در سه حوزه قابل توجه بوده است. نخستین مورد، به وضوح در زندگی روزمره و پرداخت از طریق تلفن‌های همراه قابل مشاهده است. مصرف‌کنندگان طبقه متوسط چین که با رشد اینترنت پدیدار شده‌ا‌‌ند، همیشه به خرید آنلاین علاقه داشته‌اند. این موضوع سبب شده است تا آنها بزرگ‌ترین و پیشگام‌ترین پرداخت‌های دیجیتال را از آن خود کنند. از سوی دیگر چین یک مزیت دیگر نیز داشته و آن رشد دیرهنگام آن بوده است. اقتصادهای توسعه‌یافته مدت‌ها پیش پلاستیک (کارت‌های اعتباری) را جایگزین پول نقد کردند اما چین تا دهه گذشته به‌طور فراگیری از پول نقد استفاده می‌کرد.

گذار به پرداخت‌های دیجیتال با ورود تلفن‌های هوشمند که از سوی بسیاری از چینی‌ها که هرگز یک رایانه شخصی نداشتند، خریداری شد، شتاب بیشتری گرفت. امروزه، ۹۵ درصد از کاربران اینترنت در چین از طریق دستگاه تلفن همراه به اینترنت متصل می‌شوند. بازوی پرداختی غول تجارت الکترونیک چینی، یعنی شرکت علی بابا به نام «علی پی» به‌زودی تبدیل به «کیف پول موبایلی» خواهد شد. اما آنها به سرعت با یک چالش مواجه می‌شوند. رقیبانی مانند «تنسنت» که یک شرکت بازی است و «بیدو» که موتور جست‌وجوی اصلی کشور چین است، به دنبال آن هستند.

از «چرتکه» تا «فین تک»