نقشه راه ادغام
محمد ارباب افضلی
پژوهشگر ارشد پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی
یکی از مسائلی که پس از حصول برجام و برچیده شدن تحریمها بهعنوان مانعی برای تعامل نظام بانکی با بانکهای بینالمللی شناسایی شد، بحث فاصله صورتهای مالی بانکهای ایرانی از استانداردهای جهانی و بهخصوص پایین بودن سرمایه آنها در قیاس با همتایان خارجیشان بود. در همین راستا و بر مبنای اظهارات اخیر رئیس کل بانک مرکزی مبنی بر «نزدیک کردن صورتهای مالی بانکها به استانداردهای جهانی از طریق ادغام بانکها» به نظر میرسد، مقام ناظر پولی درصدد آن است تا مشکل کمبود سرمایه بانکها را از طریق نسخه «ادغام بانکی» درمان کند.
محمد ارباب افضلی
پژوهشگر ارشد پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی
یکی از مسائلی که پس از حصول برجام و برچیده شدن تحریمها بهعنوان مانعی برای تعامل نظام بانکی با بانکهای بینالمللی شناسایی شد، بحث فاصله صورتهای مالی بانکهای ایرانی از استانداردهای جهانی و بهخصوص پایین بودن سرمایه آنها در قیاس با همتایان خارجیشان بود. در همین راستا و بر مبنای اظهارات اخیر رئیس کل بانک مرکزی مبنی بر «نزدیک کردن صورتهای مالی بانکها به استانداردهای جهانی از طریق ادغام بانکها» به نظر میرسد، مقام ناظر پولی درصدد آن است تا مشکل کمبود سرمایه بانکها را از طریق نسخه «ادغام بانکی» درمان کند.فارغ از مزایا و معایب مترتب بر این نسخه درمانی، در این میان نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، نحوه «نقشآفرینی بانک مرکزی» در پروسه ادغام است. از نظر نگارنده با توجه به جایگاه بانک مرکزی در نظام بانکی ایران و نحوه و درجه ارتباط آن با «دولت» بهعنوان نهادی که به واسطه بدهیهای انباشته خود به شبکه بانکی، خود نیز بخشی از مشکل مطالبات معوق بانکها به شمار میرود، ضروری است تا به منظور اثربخشی هرچه بیشتر نسخه ادغام بانکی، بانک مرکزی در این فرآیند بیشتر نقش «نظارت و تسهیلکنندگی» داشته باشد تا «مقام مجری». به عبارت دیگر جهت نیل به اثربخشی هرچه بیشتر فرآیند ادغام، لازم است تا مقام ناظر پولی اقدام به تدوین یک نقشه راه منسجم کرده و با پرهیز از هرگونه شتابزدگی در انتخاب بانکهای ادغام شونده، شرایط را بهگونهای تنظیم کند تا بانکها و موسسات مالی، ضرورت به ادغام را احساس کرده و درنهایت نسبت به انجام آن پیشقدم شوند.
در این راستا یک پیشنهاد میتواند این باشد که در وهله نخست، بانک مرکزی در راستای سیاست استانداردسازی صورتهای مالی که از مدتها قبل در پیش گرفته، ابتدا صورتهای مالی حسابرسی شده مبتنی بر IFRS تمامی بانکها و موسسات مالی را جمعآوری کرده و بر مبنای آن اقدام به رتبهبندی بانکها کند تا جایگاه واقعی هریک از موسسات مالی فعال در بازار پول بهطور شفاف مشخص شود. در مرحله دوم بانک مرکزی میتواند با تعیین یک بازه زمانی مشخص تا اعلام رتبهبندی بعدی (بهطور مثال دورههای سه ماه یا 6 ماهه منتهی به ارائه صورتهای مالی بعدی)، مهلتی را در اختیار بانکهای مشکلدار قرار دهد تا الزامات مورد نیاز برای بهبود وضعیت خود در رتبهبندی آتی را احصا کنند. برای مثال بانک یا موسسهای که با مشکل کمبود سرمایه یا عدم کفایت سرمایه مواجه است، میتواند از طریق راههایی همچون افزایش سرمایه نقدی یا عرضه سهام جدید در بورس نسبت به نزدیک کردن کفایت سرمایه خود به استانداردهای مورد انتظار مقام ناظر و ارتقای رتبه خود اقدام کند. در مرحله سوم و پس از مشخص شدن بانکهایی که در ادوار مختلف رتبهبندی، توانایی حل مشکلات خود از جمله پایین بودن سرمایه خود را ندارند، بانک مرکزی میتواند این بانکها را بهعنوان کاندیداهای اصلی برای ادغام معرفی کند و به آنها فرصتی دهد تا با مذاکره با سایر بانکها و موسسات (اعم از همتایان خود در رتبههای پایین رتبهبندی یا بانکهای دارای وضعیت بهتر) شرایط ادغام یا حتی واگذاری یا تسویه و انحلال پیشنهادی خود را به بانک مرکزی ارائه دهند. البته در این مرحله، دولت نیز میتواند نقش حمایتی خود را از بانکهای ادغام شونده در قالب کمکهایی به آنها ایفا کند، چرا که بررسی تجربیات ادغام در دیگر کشورها حاکی از نقشآفرینی گسترده و موثر دولت در حوزه حمایت از موسسات مالی ادغام شونده و همچنین اطمینان بخشی به عموم سپردهگذاران در دوره گذار است.
پیشتر اشاره شد که بخشی از مطالبات معوق در ترازنامه بانکها مربوط به بدهیهای انباشته دولت به آنها است. این بدهیها بهرغم اینکه در فرآیند محاسبه نسبت کفایت سرمایه بانک، حائز کمترین ریسک عدم بازپرداخت شده بودند، به دلایل مختلف خود تبدیل به یک معضل جدی در وضعیت بانکهای کشور شدهاند. اگرچه در مقطع کنونی حجم قابل توجهی از بدهی دولت به شبکه بانکی مربوط به بانکهای بزرگ و عموما دولتی است که کمتر احتمال آن میرود که بحث ادغام برای آنها موضوعیت پیدا کند؛ اما دولت میتواند برای حمایت از بانکهایی که در فرآیند فوق در نهایت کاندیدای ادغام شدهاند، منابع مشخصی را جهت بازپرداخت فوری بدهی خود به این بانکها، از محلی مانند صندوق توسعه ملی یا انتشار اوراق بدهی یا کانالهای دیگر در نظر بگیرد. این مساله در کنار حل بخش قابلتوجهی از مشکل مطالبات معوق شبکه بانکی، موجبات مدیریت افکار عمومی و اطمینان بخشی به سپردهگذاران را نیز در فرآیند ادغام بانکها و موسسات فراهم میکند. بنابراین به نظر میرسد جهت موثر واقع شدن نسخه ادغام بانکی، نحوه برخورد بانک مرکزی در تعامل با بانکها و موسسات، باید ضمن عاری بودن از هرگونه شتابزدگی، بیشتر ناظر به شناسایی دقیق بانکهای مشکل دار، اولویت دادن به راهحلهای جایگزین و در نهایت ادغام توام با حمایت از ناحیه دولت باشد.
ارسال نظر