رضا بغدادچی

پژوهشگر اقتصادی

آموزش عالی در هر کشور از اهمیت مضاعفی در جهت پیشبرد اهداف عالی جامعه برخوردار است. درگذشته دو واژه آموزش و پژوهش از دغدغه‌های اصلی دانشگاه‌ها محسوب می‌شد؛ اما در حال حاضر مساله اشتغال و بیکاری فارغ‌التحصیلان در صدر نگرانی‌های دانشگاه‌ها (در معنای خاص) و جامعه (در معنای عام) قرار دارد. می‌توان مساله اشتغال دانش‌آموختگان آموزش عالی را طی سال‌های اخیر در ایران به‌عنوان یکی از چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح کرد. به‌صورت کلی، در بازار فعلی کار، درس خواندن نتوانست برای جوانان اشتغال به همراه بیاورد و امروز جمعیت بیکاران تحصیلکرده در کشور بیش از حد انتظار است. تعجب‌برانگیز اینکه با وجود بحران بیکاری برای افراد دارای تحصیلات عالی، روند پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها همچنان ادامه دارد و دانشگاه‌ها برای ترغیب جوانان به درس خواندن با یکدیگر در رقابت هستند. این در حالی است که رقابت اقتصادی، بیش‌ازپیش به نیروی انسانی آموزش‌دیده و متخصص وابسته است و بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها، به معنی از دست رفتن سرمایه‌های عظیم کشور است.

بر اساس برنامه ششم توسعه، سالانه دولت باید ۸ دهم درصد از نرخ بیکاری بکاهد؛ به‌طوری‌که تا پایان برنامه، (سال ۱۴۰۰) نرخ بیکاری به حدود ۸ درصد برسد. بر اساس تکلیف قانون، دولت باید سالانه حدود ۹۷۰ هزار شغل ایجاد کند که ایجاد این میزان شغل متکی به‌نوعی از سیاست‌های مکمل بازار کار در کنار رشد اقتصادی است. یکی از طرح‌های ارائه‌شده از سوی دولت برای ایجاد اشتغال و کاستن از آمار بالای بیکاری فارغ‌التحصیلان، طرح کارورزی است. در طرح کارورزی، جوانان فارغ‌التحصیل دانشگاهی می‌توانند برای کسب مهارت‌های لازم فنی و کارآفرینی و شناساندن توانایی خود به کارفرمایان در دوره‌های کارورزی شرکت کنند و از کمک‌هزینه (حدود ۴۰۰ هزار تومان) بهره‌مند می‌شوند. دولت از این طریق سعی دارد تا با جهت‌دهی جوانان بیکار به سمت مهارت‌آموزی، آنان را برای اشتغال آماده کند و این کارورزی و حرفه‌آموزی در محیط واقعی کار می‌تواند منجر به کسب تجربه شود.

طرح کارورزی که به‌نوعی یکی از مهم‌ترین طرح‌ها در جهت اشتغال دانش‌آموختگان است و می‌تواند جوانانی را که فقط به‌صورت تئوری در دانشگاه‌ها تجربه کسب کرده‌اند با کار در محیط واقعی آشنا سازد، باید به‌صورت کاملا کارشناسی شده به مرحله عملیاتی برسد. همچنین با توجه به اهمیت موضوع اشتغال فارغ‌التحصیلان، بهتر است این طرح از فیلترهای متعددی از جمله نظرات و دیدگاه‌های متخصصان آموزش عالی، جامعه‌شناسان، اقتصاددانان و... عبور کند؛ چراکه طرح مذکور در نگاه اول با توجه به هدف قرار دادن اشتغال فارغ‌التحصیلان و فرستادن آنان به بازار کار برای کسب تجربه، طرح ایده‌آلی به نظر می‌رسد، اما با بررسی بیشتر جزئیات این طرح متوجه می‌شویم، در این ‌بین بیش از آنکه دانش‌آموختگان دانشگاهی از این طرح سود ببرند، کارفرمایان بهره کافی خواهند برد؛ زیرا در جزئیات این طرح اشاره ‌شده است که هر فارغ‌التحصیل باید یک سال به کارورزی مشغول شود و تنها در ماه کمتر از ۴۰۰ هزار تومان دستمزد دریافت کند. این در حالی است که آنها حتی از اندک مزایای کار از جمله بیمه تامین اجتماعی نیز برخوردار نیستند. این‌ موارد در طرح کارورزی باعث شده تا کارشناسان و متخصصان نسبت به موضوع مطرح‌شده واکنش نشان دهند و مسوولان را از خطرات احتمالی پیش‌روی فارغ‌التحصیلان در آینده و پیچیده‌تر شدن بیش ‌از پیش این چالش آگاه سازند. در این میان رویکرد دولت در مساله طرح کارورزی باید رویکرد انتقادپذیری و اصلاحی باشد؛ چراکه این طرح برای آینده‌سازان جامعه در نظر گرفته‌شده و از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است. اگر مبنای کارشناسان این طرح فقط اجرای آن در چند شهر کوچک باشد به ‌نوبه خود، نشان از کم‌تجربگی کارشناسان است، چراکه نتایج چنین طرحی در کلان‌شهرها، با توجه به جزئیات و شرایط نه‌چندان مناسب برای فارغ‌التحصیلان بسیار متفاوت خواهد بود.