استثمار فارغالتحصیلان
یاسین سعیدی پژوهشگر
نظام آموزش عالی از نهادهای اصلی و اساسی هر جامعهای محسوب میشود که عملکرد آن بر تمام جنبههای زندگی (وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) تاثیر دارد و بهنوعی وضعیت جامعه را در ابعاد مختلف ترسیم میکند. نظام آموزش عالی کشورمان، بهرغم تواناییهای بالقوه فراوان مانند وجود منابع غنی فرهنگی، نیروی انسانی و علمی، دارای برخی چالشهای اساسی است. یکی از مهمترین چالشهای حالحاضر آموزش عالی و جامعه، بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی است. این چالش درگذشتههای نهچندان دور با تقاضای روزافزون جوانان برای ورود به دانشگاهها و بیتوجهی مسوولان از شکلگیری سونامی بیکاری در آینده نزدیک آغاز شد و اکنون معضلی جدی و خطرناک به نام بیکاری فارغالتحصیلان را بهوجود آورده است.
یاسین سعیدی پژوهشگر
نظام آموزش عالی از نهادهای اصلی و اساسی هر جامعهای محسوب میشود که عملکرد آن بر تمام جنبههای زندگی (وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) تاثیر دارد و بهنوعی وضعیت جامعه را در ابعاد مختلف ترسیم میکند. نظام آموزش عالی کشورمان، بهرغم تواناییهای بالقوه فراوان مانند وجود منابع غنی فرهنگی، نیروی انسانی و علمی، دارای برخی چالشهای اساسی است. یکی از مهمترین چالشهای حالحاضر آموزش عالی و جامعه، بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی است. این چالش درگذشتههای نهچندان دور با تقاضای روزافزون جوانان برای ورود به دانشگاهها و بیتوجهی مسوولان از شکلگیری سونامی بیکاری در آینده نزدیک آغاز شد و اکنون معضلی جدی و خطرناک به نام بیکاری فارغالتحصیلان را بهوجود آورده است.
این در حالی است که هر جامعهای برای آموزش و تحصیل دانشجویان خود هزینههای سنگینی میپردازد که اگر این افراد شغل متناسب با مهارتهای خود را پیدا نکنند، نهتنها منجر به هدر رفتن سرمایههای عظیم انسانی کشور میشود، بلکه اثرات زیانبار زیادی ازجمله: افسردگی، ناامیدی، بزهکاری، اعتیاد، رفتارهای نابهنجار اجتماعی و... بر جای خواهد گذاشت؛ چراکه بیکاری مادر تمام مشکلات اقتصادی لقب گرفته است. آمارها نشان میدهد نرخ بیکاری فارغالتحصیلان، در حالحاضر به ۴۲ درصدی میرسد و حتی پیشبینی میشود نرخ بیکاری بلندمدت فارغالتحصیلان به ۲/ ۴۹ درصدی نیز برسد. در این راستا دولت از چندی پیش اقدام به راهاندازی سایت کارورزی وزارت کار کرده که بر اساس آن فارغالتحصیلان طبق شرایط خاص و توافقی که بین دولت و کارفرمایان صورت میگیرد، دورههای کارورزی را در مدت ۶ ماه الی یک سال طی میکنند و برای ورود به بازار کار آماده میشوند.
طرح کارورزی چیست؟
طرح کارورزی یک دوره آموزش عملی برای دانشآموختگان دانشگاهی است که برآن اساس، این قشر بهعنوان کارورز بهصورت ساماندهی شده وارد بازار کار میشوند. این طرح هیچگونه حقی برای کارورز و تعهدی برای واحد پذیرنده کارورز برای استخدام موقت یا دائمی و شمولیت قوانین کار و تامین اجتماعی ایجاد نمیکند، بلکه هدف اصلی این طرح آموزش نیروی کار ماهر است که میتواند به کاهش آمار بالای بیکاری در بین فارغالتحصیلان کمک کند و اساسا جامعه هدف این طرح، همین قشر؛ یعنی کسانی هستند که بهتازگی فارغالتحصیل شدهاند و زمان زیادی از اخذ مدرک آنها نمیگذرد. این طرح سال گذشته در سه استان گلستان، قزوین و کردستان اجرا شد، هرچند قبل از آن به شکل آزمایشی در هشت استان کشور به اجرا درآمده بود. تجربه اجرای این طرح در سه استان مذکور حکایت از آن دارد که ۷۰ درصد افرادی که در قالب این طرح جذب بازار کار شدند، توسط کارفرمایان در شغل خود ماندگار شدند که یکی از دلایل اصلی آن مربوط به کسب تخصص و تجربه است.
مزایای طرح: ازجمله مزایای طرح کارورزی میتوان به افزایش قابلیت جذب و اشتغال دانشآموختگان از طریق انتقال مهارت و تجربه در محیط کار، فراهم کردن زمینه انتقال دانش از دانشآموخته به بنگاه اقتصادی، ایجاد انگیزه کارآفرینی و کسبوکار در دانشآموختگان و ارتقای اخلاق و صلاحیت حرفهای دانشآموختگان، کاهش آمار بیکاری در بین فارغالتحصیلان، قرار گرفتن در محیط واقعی کار و آشنایی با کار و فلسفه رشته تخصصی در بازار کار، مهارتآموزی به شکل هدفمند و ساماندهی شده از طریق توافقات با کارفرمایان و جذب دانشآموختگان در رشتههای تخصصیشان، اشاره کرد.
معایب طرح: بهنظر میرسد این طرح از معایبی برخوردار است که باید قبل از به اجرا درآمدن آنها را برطرف کرد. ازجمله این موارد میتوان به دستمزد بسیار ناچیز (۳۱۰ تا ۴۰۰ هزار تومان برای کارورزان که پس از سالها تلاش و کوشش در عرصههای علم و دانش باید روزانه ۶ تا ۸ ساعت بهکار مشغول شوند)، استثمار فارغالتحصیلان توسط کارفرمایان با توجه به نیاز افراد به کار، عدم برخورداری کارورزان از حداقل مزایا ازجمله بیمه تامیناجتماعی، عدم تعهد دولت و کارفرمایان برای استخدام کارورزان پس از به اتمام رسیدن دوره کارورزی و... اشاره کرد.
کشورهای صاحبتجربه در حوزه کارورزی دانشآموزان و دانشجویان: در زمینه کارورزی دانشآموزان و دانشجویان با توجه به علاقه و رشته تخصصی آنها میتوان به تجربه موفق کشورهایی ازجمله آلمان، ژاپن و ۴ کشور حوزه اسکاندیناوی در شمال اروپا (فنلاند، دانمارک، سوئد و نروژ) اشاره کرد. در کشور آلمان دانشآموزان از همان ابتدای تحصیل به کارورزی مشغول هستند و رفتهرفته کارورزی آنها تبدیل به کار پارهوقت میشود که از آن بهعنوان مینیکار یاد میشود و درآمد ماهانه این دانشآموزان ۴۵۰ یورو (حدودا ۲ میلیون تومان) بدون نیاز به پرداخت مالیات است. همچنین دانشجویان در حین تحصیل یا پسازآن به کارورزی مشغول میشوند و آموزشوپرورش فدرال آلمان موظف است ماهانه حداقل ۶۷۰ یورو (حدودا ۳ میلیون تومان) برای امرارمعاش کارورز در نظر بگیرد. همچنین کشور سوئد هم مانند سایر کشورها برای کارورزی دانشجویان خود برنامههای بسیار هدفمندی ارائه میکند که یکی از نکات مثبت این برنامهها در نظر گرفتن دستمزد بالا و بهرهمندی کارورزان از بیمه و مهمتر از آن تعهد دولت در قبال شغل این افراد پس از اتمام دوره کارورزی در رشته تحصیلی است. با توجه به نکات ذکرشده، حال سوال این است آیا این طرح بیشتر دنبال کمک به فارغالتحصیلان بیکار است یا در پی برآوردن نیازهای کارفرمایان؟ آیا این به معنای به استثمار رفتن محترمانه فارغالتحصیلان نیست؟ آیا فارغالتحصیلی با مدرک کارشناسی ارشد و دکترا که پس از سالها زحمت توانسته به بالاترین مدرک تحصیلی دست پیدا کند و از حداقل حقوق چند میلیون تومانی ماهانه برخوردار باشد با روزانه ۸ ساعت کار و فقط با ماهانه حقوق ۳۱۰ یا ۴۰۰ هزار تومان میتواند امرارمعاش کند؟ آیا چنین طرحی با در نظر نگرفتن هیچگونه مزایایی برای فارغالتحصیلان، به شخصیت آنها لطمه وارد نمیکند؟ آیا اجرای این طرح با این شرایط باعث از بین رفتن حرمت و جایگاه دانشجو، استاد، دانشگاه و بالاخره جامعه، نمیشود؟ آیا مسوولان و کارشناسانی که این طرح را به این شکل طراحی و به مرحله اجرا درآوردهاند خود روزی حاضرند در همین مراکز ثبتنام کنند و با همین شرایط به کارورزی مشغول شوند؟ معایب این طرح زمانی بیشتر نمایان میشود که بدانیم تشکلات کارگری با اجرای این طرح مخالف بوده و آن را موجب استثمار احتمالی نیروی کار دانشآموخته و اخراج نیروی کار موجود در مراکز کسبوکار میدانند. با کمی تامل و تفکر به سوالات مطرحشده میتوان پی به ایرادات اساسی این طرح برد. طرح کارورزی در کشورهای مختلف و در مقاطع تحصیلی مختلف جریان دارد و دولت موظف به پرداخت دستمزد ماهانه و بیمه برای افراد است؛ درحالیکه در کشورمان فارغالتحصیلان مقطع تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکترا) باید به ناچیزترین دستمزد در این طرح و عدم بهرهمندی از مزایا قانع باشند. این عامل میتواند بهکلی انگیزه فارغالتحصیلان را از بین ببرد و حتی منجر به ناامیدی آنها شود. در این شرایط نه کارورزان میتوانند کارآیی بالایی داشته باشند و نه طرح میتواند با موفقیت پیش رود، بلکه تنها کارفرمایانی که نیروی کار تحصیلکرده و ارزان صاحب میشوند، میتوانند از این طرح بهره کامل را ببرند. طرح یادشده به شرطی میتواند کمک شایانتوجهی به فارغالتحصیلان در زمینه متخصص شدن آنها کند و از آمار بالای بیکاری بکاهد که در طرح مذکور بازبینی اساسی شود. امید است مسوولان و بهویژه کارشناسان و تدوینکنندگان طرح کارورزی، نگاه بهتری به شرایط در نظر گرفته شده به طرح و جایگاه و شأن متقاضیان داشته باشند.
ارسال نظر