اقتصاد جان میگیرد؟
دکتر علیرضا سلطانی
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی
۱- اقتصاد ایران دیرزمانی نیست که پس از سالها رنج و محدودیت، رمق تازهای یافته و در حال برخاستن دوباره است اما آنچه این روند را تداوم میبخشد و انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشت ماه بود. نتیجه انتخابات برای اقتصاد ایران، تعیینکننده است. با این نتیجه میتوان آینده اقتصاد ایران را حدس زد که روندی رو به جلو دارد. با نتیجه انتخابات ۲۹ اردیبهشت میتوان پیشبینی کرد که تولید و به تبع آن بازار کار و اشتغال رونق میگیرد.
دکتر علیرضا سلطانی
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی
۱- اقتصاد ایران دیرزمانی نیست که پس از سالها رنج و محدودیت، رمق تازهای یافته و در حال برخاستن دوباره است اما آنچه این روند را تداوم میبخشد و انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشت ماه بود. نتیجه انتخابات برای اقتصاد ایران، تعیینکننده است. با این نتیجه میتوان آینده اقتصاد ایران را حدس زد که روندی رو به جلو دارد. با نتیجه انتخابات ۲۹ اردیبهشت میتوان پیشبینی کرد که تولید و به تبع آن بازار کار و اشتغال رونق میگیرد.
۲- اقتصاد ایران به تازگی بستر ضعف و بیماری را ترک کرده و در حال آماده شدن برای حرکت در مسیر رونق است. در عرصه بینالمللی نیز الزام مهم رقابت گسترده در بهرهگیری از سرمایهها و بازارهای بینالمللی است، آن هم شرایط بینالمللی و منطقهای ایران که نگرانکننده است. بیکاری و سیل گسترده بیکاران در کشور، پایین بودن قدرت خرید مردم و گسترش فقر که همگی ناشی از تحریمهای اقتصادی و سوءمدیریتها در بروز و مدیریت تحریمها بوده، الزاماتی است که آزمون و خطا را تحمل نمیکرد.
۳- واقعیت این است که امروزه رونق اقتصادی، رشد تولید، ایجاد اشتغال و رفع بیکاری در گرو تعامل با اقتصاد جهانی است. در حال حاضر با توجه به مجموع متغیرهای اقتصادی که در دهههای اخیر فعال شده است، رونق و رشد اقتصادی نمیتواند صرفا در چارچوب مرزهای سیاسی و تکیه صرف بر توانمندیها و ظرفیتهای داخلی باشد. رونق و رشد اقتصادی پایدار مستلزم برخورداری و بهره مندی از فرصتها و ظرفیتهای سرمایهای، تکنولوژیکی و تجاری بینالمللی و حرکت در جهت سطح رقابتهای اقتصادی و استانداردهای بینالمللی است. بدون تعاملات بینالمللی عملا تولید رونق نخواهد گرفت و در پی آن اشتغالی ایجاد نخواهد شد و نهایتا قدرت اقتصادی خانوادهها افزایش نیافته و سطح فقر کاهش نمییابد.
۴- ایران به لحاظ ظرفیتهای اقتصادی در زمره ۱۰ کشور اول جهان است اما این ظرفیتها چنانکه تاکنون تجربه شده است، به خودی خود ایجادکننده زمینه رشد و توسعه اقتصادی نبوده و نیست. این ظرفیتها زمانی میتواند بسترساز و پشتوانه رشد و توسعه اقتصادی پایدار باشد که هم بتواند ظرفیتهای بینالمللی را جذب کرده و قدرت رقابتی و رشددهنده خود را افزایش دهد و هم به بازارهای مصرفی جهانی دسترسی داشته باشد. این شرایط تاکنون برای اقتصاد ایران فراهم نشده و این کشور همواره در حاشیه اقتصاد جهانی قرار داشته و بیش از آنکه بهره مند از ظرفیتهای اقتصاد جهانی باشد، عمدتا دچار آسیبها و چالشهای آن بوده و هست. آخرین مورد این آسیبها و چالشها، تحریمهای بیسابقه اقتصادی بود که عملا اقتصاد ایران را به شرایط سقوط کشاند.
۵- اما تعامل با اقتصاد جهانی و بهرهگیری از فرصتها و ظرفیتهای آن در خلأ شکل نمیگیرد و ایجاد آن مستلزم مقدمات و بسترهایی است. این مقدمات و بسترها بهطور طبیعی در فضای سیاسی و دیپلماسی ایجاد میشود. بدون روابطی صلحجویانه، مسالمتآمیز، همکاری محور و تعاملی با نظام بینالملل، امکان ایجاد تعامل با اقتصاد جهانی ممکن نیست. سیاست خارجی تنشزا، ماجراجویانه، تقابلی و تخاصمی، نتیجهای جز تردید، بیاعتمادی و بیانگیزگی برای فعالان و بازیگران اقتصادی در عرصه جهانی ندارد. در واقع تعامل و همکاری با اقتصاد جهانی مستلزم قواعد سیاسی و دیپلماتیک خاص است که بدون رعایت آنها، امکان تحقق آن نیست.
۶- بخش عمدهای از ناکامی ایران در تعامل با اقتصاد جهانی را باید در سیاست خارجی این کشور در دهههای اخیر جستوجو کرد. سیاست خارجی که ثمرات آن درگیرکردن اقتصاد کشور در بیسابقهترین و شدیدترین تحریمهای اقتصادی بود. تحریمهای اخیر علاوه بر اینکه دست ایران را از ظرفیتهای اقتصادی بینالمللی کوتاه کرد، عملا اثربخشی ظرفیتهای داخلی اقتصاد را نیز خنثی و بیخاصیت کرد و زمینه بیاعتباری اقتصادی ایران در عرصه بینالمللی نیز شد. تدبیر برای رفع تحریمها و خروج اقتصاد کشور از محدودیتهای بینالمللی در برجام تجلی پیدا کرد اما برجام صرفا آغازی در مسیر طولانی بازکشت اعتبار ایران در اقتصاد جهانی، بهرهگیری از فرصتهای بینالمللی و فعال شدن ظرفیتهای داخلی اقتصاد است.
۷- برجام بهعنوان فرصت طلایی ایران برای تعامل با اقتصاد جهانی و بهرهگیری از ظرفیتهای آن در جهت رونق تولید و اشتغال، در حال حاضر به مثابه نوزادی است که تازه متولد شده است. این نوزاد برای اینکه به انسانی کامل تبدیل شود نیازمند مواظبت و مراقبت است. با انتخاب مجدد روحانی و رشد این نوزاد، تنها راه کشور برای خروج از رکود و رونق اقتصاد و اشتغال حفاظت از برجام و تلاش در جهت اثربخش کردن آن است. این مهم البته نمیتواند بخشی باشد بلکه همه ارکان و قوای کشور باید متحد و هماهنگ در این مسیر گام بردارند. تشکیک در این مهم و حرکتهای موازی، ناهماهنگ و حتی تقابلی، نتیجهای جز بیخاصیت شدن برجام و تداوم شرایط رکود و فقر در پی ندارد.
۸- انتخابات ۲۹ اردیبهشت، انتخاب تنها یک رئیسجمهور نبود، انتخاب بین توقف برجام یا ادامه آن بود، انتخاب بین تعامل و سیاست خارجی مسالمتآمیز بود با افزایش تقابل و سیاست خارجی تنشزا، انتخاب بین تعامل و همکاری با اقتصاد جهانی بود با قرار گرفتن دوباره در شرایط عقلانیت، انتخاب مردم خروج از رکود، بیکاری و ایجاد و تقویت رونق اقتصادی است.
ارسال نظر