بحران مهاجرت و شکاف طبقاتی
آدام نوسیتر
تحلیلگر نیویورک تایمز
مردی لرزه بر تن بانکها، بیزینسها و بورژوازی انداخته است. مردی که در نظرسنجیها هر روز بالاتر میآید. مردی که در مسابقه چهار نفره در حال پیشتاز شدن است. این مرد ژان لوک ملانشون، تحسینکننده فیدل کاسترو و هوگو چاوز، دشمن قسم خورده ناتو و برخی سیاستهای مالی و نامزد جنبش چپ که نماینده آرزوهای بسیاری به خصوص جوانان است. جوانانی که دهها هزار نفرشان یکشنبه گذشته در سواحل رودخانه گارون جمع شدند تا یک سیاستمدار کهنهکار فرانسوی برای آنها شعارهای انقلاب رابین هودی سردهد.
آدام نوسیتر
تحلیلگر نیویورک تایمز
مردی لرزه بر تن بانکها، بیزینسها و بورژوازی انداخته است. مردی که در نظرسنجیها هر روز بالاتر میآید. مردی که در مسابقه چهار نفره در حال پیشتاز شدن است. این مرد ژان لوک ملانشون، تحسینکننده فیدل کاسترو و هوگو چاوز، دشمن قسم خورده ناتو و برخی سیاستهای مالی و نامزد جنبش چپ که نماینده آرزوهای بسیاری به خصوص جوانان است. جوانانی که دهها هزار نفرشان یکشنبه گذشته در سواحل رودخانه گارون جمع شدند تا یک سیاستمدار کهنهکار فرانسوی برای آنها شعارهای انقلاب رابین هودی سردهد. طرفدارانی که هر گاه نامی از ثروتمندان به میان میآید، هو میکنند و هرگاه نامزد محبوبشان رقبای راستگرای خود را «نژادپرستان حرفهای» و رقبای چپگرای خود را «ملوان قایق پدالی» مینامد، کف میزنند. آنها خود را «سربازان جبهه چپ» میدانند، جبههای که از مهمترین بازماندههای حزب کمونیست فرانسه است.
حالا خیلیها احتمال میدهند که نه مارین لوپن، بلکه ملانشون به پدیده انتخابات فرانسه تبدیل شود. روزنامه« لیزیکو» او را «ریسک جدید برای فرانسه» نامید و لوموند نیز انتخابات فرانسه را عملا دارای چهار نامزد اصلی دانست. لوپن، بهعنوان تندروترین راستگرا، حالا نگران است بخشی از آرایش در سبد تندروترین چپگرا قرار بگیرد، زیرا هر دو خود را طرفدار احیای اقتصاد مردمی، خروج از اتحادیه اروپا، مقابله با دخالتهای ناتو و زیر و رو کردن جامعه فرانسه معرفی میکنند. شعار اصلی ملانشون، «فرانسه تسلیمنشدنی» است، تسلیم به چه چیزی؟ او دشمن قسمخورده ناتو است و در آن سو، از فیدل کاسترو و هوگو چاوز با احترام یاد میکند. ژانلوک ملانشون وعده میدهد مالیات را بر ثروتمندان افزایش داده و با یک «انقلاب شهروندی» سازوکارهایی برای خدمت به کمدرآمدها ایجاد کند. نامزد چپگرا میخواهد سن بازنشستگی را به ۶۰ سال برگردانده، روزهای کاری را مجددا کاهش داده و جهشی در استخدام دولتی ایجاد کند، برنامههایی که اصلا به مذاق نشریات راستگرایی مثل فیگارو خوش نمیآید. هفته پیش بود که این روزنامه با تیتر درشت، شعارهای ملانشون را «برنامههای جنونآمیز چاوزِ فرانسه» نامید.
برخی نظرسنجیها حاکی از افزایش آرای ملانشون و قرار گرفتن او در جایگاه سوم، پایینتر از ماکرون و لوپن و بالاتر از فیون، نامزد رسوای این روزها است. بومپارد، رئیس کمپین انتخاباتی ملانشون میگوید اینها ثمره ۱۸ ماه تبلیغات است. نتایج نظرسنجیها نشان میدهد طی ماه اخیر، میزان هواداری از ملانشون در میان ۱۸ تا ۲۴ سالهها از ۱۲ درصد به ۴۴ درصد افزایش یافته و در میان ۲۵ تا ۳۴ سالهها به دوبرابر یعنی ۲۷ درصد رسیده است. همین است که نامزدهای دیگر مجبور به واکنش نسبت به او شدهاند. حتی اولاند وارد گود شده و او را «سادهلوح» نامیده است.
شاید یک دلیل افزایش محبوبیت ژان لوک، سخنرانیهای همیشه هیجانآور و مطالبهگرانه او است: «کارگری که به خاطر کار نکردن در یکشنبهها اخراج میشود، چگونه از «آزادی» بهرهمند است؟ ۱۲۰ هزار خانوادهای که قدرت پرداخت قبض آب را ندارند و با قطع آن روبهرو شدهاند، از کدام «رهایی» بهرهمندند؟ دستمزدها باید آبرومندانه باشد. سلطهگران دنیا دیگر نمیتوانند راحت باشند! تمامش کنید!» او با ارجاع به شعارهای انقلابیون فرانسه در سال ۱۷۸۹ میلادی فریاد میزند «رژیم سلطنتی ریاستجمهوری باید ملغی شود.»
صحبتهای ملانشون فقط معطوف به دشمنان داخلی نیست. به نظر او «هیچ فرانسوی نمیتواند یک ژاندارم جهانی را بپذیرد که به تنهایی تصمیم بگیرد چه چیزی خوب و چه چیزی بد است.» این را در مورد حمله موشکی اخیر ترامپ به سوریه گفته است.اما این برای افزایش آرای او کافی نیست. او شبیه همین سخنان را ۵ سال پیش نیز میگفت اما کمتر مورد توجه قرار گرفت. به نظر میرسد تفاوت در این است که:
بحران مهاجرت و افزایش شکاف طبقاتی بر شدت نارضایتیهای اقشار کمدرآمد طی دو سال اخیر افزوده است. ژان لوک ملانشون، حالا به نماد همه کسانی تبدیل شده که احساس میکنند هیچ نمایندهای در جریانات اصلی سیاسی فرانسه ندارند. جوانان و پیرمردان، بیش از میانسالان طرفدار این جبههاند زیرا بیکاری و احساس عدم امنیت اقتصادی این اقشار را هدف گرفته است. نشانه اوجگیری این نارضایتیها تظاهرات و اعتصاب در سال ۲۰۱۶ بود که نسبت به چند دهه گذشته بیسابقه بوده و به تعطیلیهای متوالی و تجمعات گسترده شبانه انجامید.
گومز ۴۰ ساله یکی از همین افراد است. او از ۱۰ شب تا ۷ صبح در پذیرش هتل کار میکند تا هزینه سه نفر را بدهد. دلیل حضورش در میتینگ ملانشون را اینگونه اعلام میکند: «خیلی سخته که مجبور باشم این نابرابری را بپذیرم. این وضع میتونه تغییر کنه.» آماندو ۶۰ ساله نیز با او موافق است: «ملانشون امید ما برای رسیدن به جامعهای مردمیتر و انسانیتره.»اولاند میتوانست طبق قانون مجددا برای پست ریاستجمهوری نامزد شود، اما اینگونه نشد. محبوبیت او تکرقمی شده و کنارهگیریاش شرایط ناگواری را برای حزب سوسیالیست ایجاد کرده است. حتی سیاستمداران مطرح در این حزب اعلام کردهاند به امون، نامزد این حزب رأی نخواهند داد. این فروپاشی سیاسی منجر شده بخشی از آرای سوسیالیستها جذب گرایشهای تندتر در جناح چپ شود. ملانشون بیش از هر کس دیگری از ناکامی حزب سوسیالیست سود برده است.
ملانشون نامزد ناشناختهای نیست
ژان لوک ملانشون که اکنون ۶۵ سال دارد، پس از تجربه چند دوره عضویت در شورای شهر توانست از ۱۹۸۶ سناتور فرانسه شود و این مقام را تا سال ۲۰۱۰ میلادی حفظ کند. او همچنین از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ میلادی معاون وزیر آموزش و پرورش در امور آموزشگاههای فنیحرفهای بوده است. ملانشون که در سال ۱۹۷۶ میلادی به حزب سوسیالیست پیوسته بود، در سال ۲۰۰۸ میلادی آن را ترک کرده و حزب چپ را راهاندازی کرد. او همچنین در فوریه سال گذشته «جنبش فرانسه تسلیمنشدنی» را پایهگذاری کرد.این سیاستمدار چپگرا در آخرین تجربه سیاسی خود نامزد انتخابات پارلمان اروپا شد و از سال ۲۰۰۹ میلادی طی دو دوره تا کنون یکی از نمایندگان فرانسه در این پارلمان منطقهای بوده است.با توجه به آنچه گفته شد، روند روزهای آینده تا سوم اردیبهشت که انتخابات ریاستجمهوری فرانسه برگزار میشود، میتواند تعیینکننده باشد و در این روزهای آخر بسیاری از امیدها را به بیم و برخی از بیمها را به امید پیروزی تبدیل کند. هنوز یک سوم از حدود ۴۷ میلیون فرانسویِ حائز شرایط رأیدهی تصمیم نگرفتهاند و این یعنی نه فقط فیون، بلکه ماکرون و لوپن نیز نمیتوانند خیلی به نظرسنجیها اعتماد کنند.
ارسال نظر