ماهی بزرگ و صیاد ضعیف
محمدهادی موقعی
کارشناس مالی و اقتصادی
صیادی ضعیف ماهی قوی را به دام انداخت، چون طاقت حفظ آن را نداشت، ماهی غالب آمد و دام را با خود برد. استاد سخن سعدی به زیبایی سرنوشت این صیاد را به نگارش درآورده است. واژههایی که باید در این داستان حکمتآمیز در آنها ژرف شویم عبارتند از ضعیف، قوی، دام، طاقت حفظ، غالب آمدن و دام را با خود بردن. در اصل تکنیک استادانه سعدی در این است که پندی ارزنده و آموزنده را در چند کلام کوتاه بیان میکند ولی دنیایی از مصادیق و شواهد را در بر دارد.
محمدهادی موقعی
کارشناس مالی و اقتصادی
صیادی ضعیف ماهی قوی را به دام انداخت، چون طاقت حفظ آن را نداشت، ماهی غالب آمد و دام را با خود برد. استاد سخن سعدی به زیبایی سرنوشت این صیاد را به نگارش درآورده است. واژههایی که باید در این داستان حکمتآمیز در آنها ژرف شویم عبارتند از ضعیف، قوی، دام، طاقت حفظ، غالب آمدن و دام را با خود بردن. در اصل تکنیک استادانه سعدی در این است که پندی ارزنده و آموزنده را در چند کلام کوتاه بیان میکند ولی دنیایی از مصادیق و شواهد را در بر دارد. قصد نویسنده این یادداشت این است که برای تدقیق و تفهیم پدیدهای در اقتصاد مالی کشور به نام خدمات مالی و در پیامد آن توسعه مالی میتوانیم به این روایت شیرین سعدی استناد کنیم.
اول باید بدانیم که پدیدهای به نام اعتبارات رفته رفته اقتصاد کلان را تحت سیطره خود کشیده است. عصاره کلام این است که خدمات مالی موتور محرک تولید اعتبارات است و کارآفرینی یعنی بدهکار بودن و بدهکار بودن یعنی مشتری خوب اعتباری بودن. تا به امروز پرچمداران خدمات مالی در دنیا، بانکها بودهاند ولی بانکداران به سرنوشت همان صیادی که در داستان سعدی دام خود را از دست داد، گرفتار شدهاند. دام صیاد ابزار ارتزاق وی است. وی در مقابل ماهی بزرگ افتاده در دام، قدرت حفظ آن را نداشت و صید و دام را هر دو از دست داد. در اقتصاد امروزی همه مبادلات پولی و کالایی در دایره اعتبار محصور شدهاند. عموم جامعه اعتباردهنده و اعتبار گیرندهاند. همه راهها برای ماندن و ادامه حیات مالی، اقتصادی و معیشتی چه برای خانوادهها و چه برای بنگاهها به اعتبارات ختم شده است و حال در رویارویی با این پدیده بالقوه ویرانگر و خانمان برانداز نابسامانی اعتباری باید چه تدبیری را اندیشه کنیم؟ طراحی سیاستهای نظارتی مناسب و با محوریت تنظیم بازار مالی میتواند جایگزین هر یک از این سیاستها باشد.
بازار اعتبارات بسیار بزرگ است. مثل همان ماهی است که دام را با خود میبرد. تصور اینکه با تنظیم سیاستهای محدودکننده بتوان به بازار اعتبار دسترسی پیدا کرد، فقط خواب دیدن است. در عالم واقعی راه به جایی نمیبرد. اگر سپردهها را اخذ و برای توزیع آن جیرهبندی اختیاری پیشه شود، دعوتشدگان به میهمانی اعتبارات، میهمانی را ترک و به جای دیگری میروند. زمانی که برای نرخهای بهره سقف تعیین شود و نسبت ذخیره قانونی بالا رود و محدودیت بر سر راه اعتباردهی ایجاد شود، سرکوب مالی رخ داده است. اگر نرخهای بهره را آزاد و نسبت ذخیره قانونی کاهش یابد و محدودیت بر سر راه اعتبارات برداشته شود، سیاست آزادسازی مالی پیش گرفته شده است. بررسیها نشان داده هر دو این سیاستها منجر به تنظیم بازار مالی و توسعه مالی نشدهاند. گزینههای پیش رو فقط این دو گزینه نیستند، بلکه راه میانبر هم وجود دارد. راه میانبر طراحی هوشمندانه ابزارهای توسعه مالی همراه با نظارت علمی و مناسب است. این تجربه جدید جهانی است.
کارآفرینی به هر کجا که برود، تامین مالی هم به همان جا میرود. سرنوشت اقتصادی جوامع امروز جهان به تامین مالی و خدمات مالی گره خورده است. آیا این خدمات فقط از بانکها برمیآید؟ آیا تمرکز سیاستهای اصلاحات مالی باید بر معضلات بانکی تمرکز کند؟ مسیر هدایت اعتبارات و سرمایهگذاریها فقط بانکها نیستند. نهادهای غیربانکی و نهادهای تجاری آمیخته با خدمات مالی و مدیریتی نیز در این رسته قرار دارند. ابزارهای متنوعتری هم برای هدایت اعتبارات وجود دارند. از طرفی منابع ایجاد اعتبار هم فقط بانکها نیستند. هم در مسیر جذب اعتبار و هم تخصیص اعتبار باید به سمت تنوع بخشی ابزارها رفت. یکی از این ابزارها لیزینگ است. لیزینگ برای جایگزینی خدمات بهینه مالی به جای خدمات مالی سنتی خلق شده است. جالب است بدانید که در دنیا بانکها نیز برای تاسیس و ایجاد لیزینگ به منظور توسعه خلاق و مبدعانه خدمات مالی پیشقدم شدهاند. تولیدکنندگان و انبوهسازان نیز به این رویکرد گرایش نشان دادهاند. نکته مهم میزان تقاضا برای خدمات و تسهیلات لیزینگ است. یکی از مولفههای تاثیرگذار در تقاضا برای این خدمات، نرخ تسهیلات است. نرخ بهره وامها و اعتبارات مصرفی برای خانوادهها در یک نظام متعادل مالی از تلاقی دو جریان شکل میگیرد؛ جریان اول ناشی از دیدگاه اعتباردهندگان نسبت به احتمال ریسک نکول است. جریان دوم ناشی از دیدگاه اعتبارگیرندگان به میزان و سهولت دسترسی به اعتبارات است. درصورتی که اعتباردهندگان، ریسک نکول را پایین برآورد کنند، تمایل آنها به کاهش نرخ بهره وام افزایش مییابد. درصورتی که اعتبارگیرندگان دسترسی سریع و آسان به اعتبار پیدا کنند، تمایل آنها برای پذیرش نرخ بالاتری برای وامها افزایش مییابد. حساسیت طبقات مختلف وامگیرندگان به نرخ بهره وامها متفاوت است. در اقتصادهای در حال توسعه به دلیل بالا بودن نسبت بدهی در خانواده ها، آنان در مقابل نرخ بهره حساس هستند، به همین دلیل زمینههای مساعدی برای افزایش تقاضای لیزینگ وجود دارد زیرا لیزینگ برای اعتباردهی، فرآیندهای الزام سپردهگذاری، تعیین سقف وام و اعتبارسنجیهای پیچیده را ندارد، ضمنا مخاطبان ابتدا با معیار اینکه چه کالایی را نیاز دارند، انتخاب میشوند نه اینکه چقدر وام میخواهند. شرکتهای لیزینگ به فروشندگانی که بازار خوبی داشته ولی با افت تقاضا مواجه هستند؛ اعتبار خرید برای مشتریان آنها اختصاص میدهند. افزایش فروش در شرایط افت تقاضا انگیزه تحمل هزینه مالی از سوی فروشنده به جای مشتری را ایجاد میکند. در اینجاست که مشتری در عین استفاده از خدمات مالی لیزینگ کمترین هزینه را متحمل میشود. برای ایجاد این جریان خلاق باید فروشندگان و شرکتهای لیزینگ تعاملات تجاری و قراردادی خود را برای اعطای اعتبارات کالایی توسعه دهند. این تعامل یکی از تکنیکهای شگفتانگیز لیزینگ است که متاسفانه از دید فروشندگان، تولیدکنندگان، سازندگان ساختمان و عرضهکنندگان عمده و بزرگ پنهان مانده است.
ارسال نظر